تسخیر ممالک شرقی و بابل توسط کوروش بزرگ
کوروش بعد از فتح لیدیه به ممالکی که در شرق پارس و ماد واقع بود حرکت کرد. پس از هشت سال نبرد در شرق از رود سند تا شمال رود سیحون ( مرز شمال شرقی ایران بزرگ ) پیش رفت و کوروش در آنجا شهری به نام خود بنا نمود که در زمان اسکندر « دورترین شهر کوروش » نام داشت .کوروش پس از اینکه حکومت خود را از طرف مشرق و مغرب محکم نمود به طرف بابل متوجه شدکوروش بعد از تسخیر ممالک شرقی و مستعمرات یونان توجهش به بابل جلب شد.
بابل شهری بود در شرق ایران که یکی از استوارترین و محکمترین پایتختهای دنیا محسوب می شد.دیوارهای اطراف شهر از لحاظ استحکام و بلندی و طول و عرض از عجایب زمانه بود و محاصره بابل با این اوصاف سالها به طول می انجامید.بابل برای در امان ماندن از حمله ی دشمنان سدی بین دجله و فرات زده بود و در جوار رودهای مذکور خندق های عمیقی کنده بود تا سواره نظام دشمن در موقع جنگ به مشکل برخورد.
رود فرات از وسط شهر بابل می گذشت.پلی بر روی فرات در بین شهر آن را به هم پیوند می داد.در یک طرف پل قصر سلطنتی و ابنیه و عمارات و باغ های معلق حیرت آور قرار داشت و در قسمت دیگر معبد بزرگ مقدس بل رب النوع بزرگ بابلی ها..در بابل بعد از بخت النصر چند پادشاه دیگر روی کار آمدند که عمر پادشاهیشان کم بود و این سه پادشاه فقط ۶ سال حکومت کردند.
در آخر روحانیون شخصی به نام نبونید که از تاجران بابل بود را به عنوان پادشاه انتخاب کردند.نبونید شخصی بود که به آثار عتیقه علاقه داشت اما نبونید شخصی نبود که بتواند بابل را در این زمان حساس اداره کند.با این حال اهل مملکت داری نبود و زمام امور را به دست پسرش بالتازار سپرده بود.با وجود این کوروش در بهار ۵۳۹ قبل از میلاد از دجله عبور کرد.کوروش در راه بابل به رود گیندس(کرخه ی امروزی) رسید.
در آنجا یکی از اسب های خود را به آب زد تا از آن عبور کند اما شدت آب به حدی بود که اسب را با خود برد.کوروش همانجا قسم خورد سطح آب را به حدی پایین آورد که حتی یک زن بدون اینکه حتی زانوهایش خیس شود بتواند از رود عبور کند.بنابراین به سپاهیان دستور داده شد تا نهر و مجرای فرعی در کنار رود بکنند تا آب رودخانه به درون آنها برود و از شدت فشار آب کاسته شود.این کار شش ماه به طول انجامید و تمام تابستان صرف این کار شد.کوروش به شهر نزدیک شد و با بابلیان جنگید اما بابلیان خیلی زود شکست خوردند و به داخل قلعه پناه بردند.کوروش شهر را محاصره کرد اما بابلیان اعتنایی نکردند زیرا آذوقه ی چند سال را در انبارهایشان ذخیره کرده بودند.نبونید مطمئن بود که ایرانیان نمی توانند مدت زیادی را در پشت دیوارهای شهر سپری کنند و به زودی به زانو در خواهند آمد و به کشورشان باز خواهند گشت.
در بیرون شهر سپاهیان ایران در حال کندن دالان های زیر زمینی بودندو در اطراف رود حفاریهایی کردند اما بابلیان به حکمت کار ایرانیان پی نبردند و آنها را مسخره می کردند.یک روز صبح وقتی از خواب بیدار شدند دیدند که هیچ کس بیرون شهر نیست وگمان کردند که ایرانیها خسته شده و رفته اند.بالتازار در قصر خود ضیافت بزرگی ترتیب داده بود و در آن مجلس ایرانیان را مسخره می کردند.
اما ناگهان خبری بد به گوش او رسید و این خبر این بود که بابل تسخیر شد.ماجرا از این قرار بود که ایرانیان با انحراف رود فرات و پایین آوردن آب آن از مجرای ورودی که آب به شهر می رفت داخل شهر شده بودند و از غفلت بابلیان استفاده کرده و شهر را تسخیر کرده بودند.گیوبروو سردار کوروش از طرف جنوب وارد بابل شده بود و شاه را تسلیم کرد.بدین ترتیب بابل با آن همه قدرت مادی و معنوی به راحتی و بدون جنگ و خونریزی اما با سیاست و کیاست و زیرکی ایرانیان تسخیر شد
.بعد از آ[ن کوروش در معبد بزرگ بابلیان موافق مراسم مذهبی بابلیان تاجگذاری کرد و احترام زیادی به مذهب و معتقدات اهالی نمود.همچنین کورش فرمان آزادسازی یهودیان در بند و اسارت را صادر کرد و ضمن مسترد داشتن کلیه اموالی که از آنها در زمان اسارت در فتح اورشلیم از معبد سلیمان به غنیمت گرفته شده بود را به آنها باز پس داد . کمک های بسیارمالی و معنوی به آنها نمود تا بتوانند به اسراییل برگردند و دستور بازسازی معبد سلیمان در اسراییل را صادر کرد و به همین خاطر در نزد یهودیان به منجی و مسیح معروف است که در تورات و تاریخ یهود ثبت است.
بعد از فتح بابل تصرف بابل نقطهٔ عطفی بود که باعث ایجاد تعادل بین قدرتهای درگیر در آسیای غربی شد و بهدنبال آن سلطهٔ بیشتر ایرانیان را بر شهرهای سوریه و فلسطین و نیز سواحل فنیقیه در پی داشت که پیش از این در حوضهٔ قدرت بابل قرار داشت. اقدام تعیینکنندهٔ کوروش که سبب خشنودی کاهنان شد این بود که همهٔ بتهایی را که نبونعید بهزور به بابل آورده بود را به جاهای خود بازگرداند.
پیامد دیگر تصرف بابل، بازگشت یهودیان تبعیدی در بابل، به میهن خود بود. در سال ۵۳۸ پیش از میلاد، کوروش اجازهٔ بازگشت این یهودیان به فلسطین را داد و شخصی بهنام «شش بازار» که رهبر یهودیان در اسارت بود را بهعنوان فرماندار منطقهٔ یهودیه منصوب کرد. همچنین دستور داد که معبد اورشلیم را بازسازی کنند: «در خصوص خانهٔ خدا در اورشلیم: معبد باید ساخته شود،
به طول ۶۰ ارش و به بلندی ۶۰ ارش، با سه لایه از سنگهای مکعب و بر روی آن لایهای از دیرک. مخارج را خزانهٔ دربار سوریه پرداخت میکند. همچنین باید اشیای زرین و سیمین خانهٔ خدا را که نبوکدنصر از معبد اورشلیم برداشته و به بابل بردهاست، بازگردانده شود». و میثرَداته [مهرداد]، خزانهدار مادی کوروش در بابل، از سوی کوروش فرمان یافت تا ظروف و اشیای زرین و سیمین را که نبوکدنصر در سال ۵۸۷ پیش از میلاد از اورشلیم ربوده بود، تحویل دهد. تعداد این قطعات به بیش از پنج هزار عدد میرسیدهاست.
خیلی جالبه که تا همین زمان حال هم یهودیان کوروش را مقدّس میشمارند درحالی که برخ از ایرانیان کم سواد، او را فرمانروایی جنگطلب و خونخوار میپندارند!