۱ دی، روز میلاد خورشید یا جشن خرم روز (نخستین جشن دی گان)
۱ دی، روز میلاد خورشید یا جشن خرم روز (نخستین جشن دی گان)
از سال ۱۷۳۸ قبل از میلاد یعنی در حدود ۳۷۴۶ سال پیش، یکم دی ماه را با نام «روز خور» یا «دی گان» میشناسند؛ روزی که خورشید دوباره بعد از بلندترین شب سال طلوع میکند و باز به دنیا زندی میبخشد.
«خرم روز» روز اول از ماه دی است و به مناسبت برخورد نام روز با نام ماه که نام خداوند نیز بود در ایران باستان جشن گرفته میشد. این روز، روزی بزرگ بود مشحون از آداب و مراسم دینی و غیر دینی. زرتشتیان به ویژه پارسیان این روز را بسیار محترم شمرده و آن را دی دادار جشن مینامند.
آخرین شب آذرماه، بلندترین شب سال و آخرین روز آذر در سال درست شمسی و کوتاهترین روز سال است. پیروان آیین مهر روز اول دی را روز تولد خورشید میدانستند، چون از این روز به تدریج خورشید بیشتر در آسمان میپاید و شبها کوتاهتر و روزها بلندتر میشود. ایرانیان سال را در دورهای از ادوار تاریخی خود از آغاز زمستان و ماه دی یا روز خورشید و ماه خداوند آغاز میکردند و در واقع نوروزشان بود.
دی صفت از مصدر «دا» به معنی دادن و ساخت و آفریدن و به معنای دادار و آفریدگار است و در نامههای اوستایی اغلب به جای واژه اهورامزدا به کار رفته است. اگر با نام سی روز ماه توجه کنید، مشاهده میکنید که روزهای هشتم، پانزدهم و بیست و سوم هر ماه به نام دی (روز) نامگذاری شده که برای تشخیص آنها از یکدیگر، هر یک به نام روز بعدش خوانده شده است و اورمزد که آن هم نام خداوند است. بدین گونه اورمزد، دی به آذر، دی به مهر و دی به دین بنابراین در ماه دی، چهار روز به نام خدا نامیده شده است. کسانی چون «نیبرگ» و «کریستن سن» بر این باورند که این تقسیم و نامگذاری دلالت بر آن دارد که در گاهشماری و تقویم اوستایی نیز هفته وجود داشته است یا به هر حال ماه را به چهار بخش تقسیم میکردهاند در مواضعی که نام خداوند یا صفت وی تکرار میشده اما به این نظر ایرادات و انتقادهای بسیاری شده و مورد قبول نگرفته است.
جالب است بدانید که دی یکی از صفات برجسته خداوند بوده است و از این جهت اولین روزی که وارد دی ماه میشویم از اهمیت و جایگاه ویژهای در میان ایرانیان باستان برخوردار بوده است. همچنین میان ایرانیان باستان، در کنار این که همیشه شب یلدا جایگاه ویژهای داشته و همیشه با مراسمهای مخصوصش برگزار میشده است، اما همیشه ترسی از شب در میان باستانیان وجود داشته است، ترس از بلندترین شب سال، ترس از ظلمتی بیشتر از همیشه و ترس از این که دیگر خورشید طلوع نکند. آنها برای اینکه این ترس را فراموش کنند خود را با اعمال و مراسمهای شب یلدا مشغول میکردند و دور اقوام و دوستان جمع میشدند تا از شدت این ترس کم شود. حال که بلندترین شب سال را تا صبح در کنار هم سپری کردهاند، صبح روز بعد آن، یعنی صبح روز یکم دی ماه ، را «روز خور» یا «دی گان» مینامیدند و آن را تعطیل اعلام میکردند و خستگی بیداری شب گذشته را از تن به در میکردند.
این تعطیلی به این دلیل نبوده که بخواهند به قول امروزیها از زیر کار در بروند بلکه دلیلی بسیار جالب داشتهاند. دلیلشان هم این بوده که خستگی که از شب گذشته برای گذران شب یلدا بر وجودشان مانده است، باعث نشود تا در امور روزانهشان تاثیر منفی بگذارد، باعث بدرفتاری با ارباب رجوع شود و یا حتی باعث دروغی گفته شود، اگرچه در حد یک دروغ کوچک، آن هم در روز تولد دوباره خورشید.
همچنین در برخی از کتب و شواهد تاریخی آمده است که روز یکم دی ماه یا همان «روز خور» روز برابری و برادری و عدالت بشریت بوده است. در این روز تمام مردم، چه شاهان و رعیت همه لباس سادهای به تن میکردند تا همه در نظر یکسان و برابر به نظر برسند. هیچ کس در این روز حق دستور دادن به کسی را نداشت و هر کس هر کاری را انجام میداد از روی میل و رضای خودش انجام میداد نه آن که بخواهد دستور کسی را اجرا کند. همچنین در این روز کارهایی مثل جنگ و خونریزی، شکار در حد کشتن یک مرغ یا گوسفند ممنوع بوده و به شدت از انجام آنها اجتناب میشده است.
دانشمند بزرگ ابوریحان بیرونی در اثر ارزشمندش با نام «آثار الباقیه»، در جایی از آن درباره روز یکم دی ماه یا همان «خرم روز» مینویسد:
در این روز عادت ایرانیان چنین بود که پادشاه از تخت شاهی به زیر میآمد و جامه سپید میپوشید و در بیابان بر فرشهای سپید مینشست… پادشاه با دهقانان و برزیگران مجالست میکرد و در یک سفره با ایشان غذا میخورد و میگفت: «من امروز مانند یکی از شما هستم و من با شما برادر هستم زیرا قوام دنیا به کارهایی است که به دست شما میشود و قوام عمارت آن هم به پادشاه است… من که پادشاه هستم با شما برزیگران برادر خواهم بود و مانند دو برادر مهربان خواهیم بود به خصوص که دو برادر مهربان، هوشنگ و ویکرد چنین بودند…»
فلسفه واژه «دی»
در مورد جایگاه و فلسفه واژه «دی» در میان ایرانیان باستان باید این را بدانید که واژه دی در اوستا، دَتهوش (Dat – Hush) یا دَزوه (Daz – Vah) است که به معنای آفریدگار یا دادار آفریننده است که همیشه برای اهورامزدا به عنوان صفت به کار میرفته است.
در مورد ریشه واژه «دی»، این واژه از ریشه ی «دا» است که این خود در اوستا و فرس هخامنشی و سانسکریت به معنای آفریدن و ساختن و بخشودن است. از این جهت واژه دی در ایران باستان از اهمیت ویژهای برخوردار بوده است.
در همین روز:
- تصرف شهر «ایروان» توسط قوای روسی در جریان دومین جنگ ایران و روس (۱۲۴۳ قمری)
- استقلال اولیه «بلغارستان» از امپراتوری عثمانی (۱۹۰۸ میلادی)
- افتتاح نمایشگاه مینیاتور ایران در موزه ملل شرق مسکو (۱۹۶۳ میلادی)
- سقوط هواپیمای مسافربری آمریکا بر فراز «لاکربی» در اسکاتلند (۱۹۸۸ میلادی)
- استقلال نپال (۱۹۲۳ میلادی)