نبرد بویب یکی از جنگ های مرزی بین ارتش ساسانی و سپاه مسلمانان

نبرد بویب یکی از جنگ های مرزی بین ارتش ساسانی و سپاه مسلمانان است. جنگ بویب پس از جنگ پل روی داد. پس از آنکه سپاهیان ایران در جنگ پل به فرماندهی بهمن جادویه توانستند سپاهیان مسلمانان را در منطقه ای به نام “قس الناطف” در هم بکوبند، این امید را در دل دربار ایران زنده کرد که سپاهیان ایران میتواند از ورود اعراب به داخل شهرهای ایران جلوگیری به عمل آورند. البته در آن جنگ بخت با عرب یار بود و توانستند باقی مانده سپاه خود را از مهلکه به در بکنند و همان سپاه اندک باقی مانده از جنگ پل در ساحل غربی فرات و در محلی به نام بویب اردو زد.
مثنی سردار عرب که در جنگ پل هم زخمی شده بود، طی نامه ای اخبار سپاه و شکست سپاه را به گوش عمر رساند و همچنین درخواست نیروی کمکی فوری نمود. عمر هم جریر بن عبدالله را با ۳۰ هزار سرباز عرب به یاری وی فرستاد.

دربار ایران با اطلاع از این مسئله، با وجود گرفتاری های فراوان مهران را با ۱۰ هزار سوار و پیاده به مقابله سپاه عرب فرستاد. مهران هم پس از چند روز راهپیمایی به نزدیکی های دشمن رسید و بلافاصله جنگ بین دو سپاه آغاز شد. مهران سردار ایران برای روحیه داده به سربازان خود، شخصا وارد میدان نبرد شد و مانند یک سرباز عادی با دشمن می جنگید و سربازان دشمن را از پای در می آورد. سربازان ایرانی هم با مشاهده سردار خود به او تاسی جسته و با شجاعت می جنگیدند. سربازان عرب هم که سعی در از پای در آوردن مهران بودند و حملات سنگینی را به آن منطقه از سپاه ایران که مهران می جنگید، انجام می دادند. اما سربازان ایرانی مانند یک حصار انسانی دور سردار ایران حلقه زده بودند و او را حمایت می کردند و در چندین مرتبه سربازان ایرانی خود را مقابل تیرهای دشمن قرار می دادند تا گزندی به مهران نرسد.
اما در بعضی اوقات سربازان گارد که وظیفه حفاظت از مهران را داشتند از کنار وی پراکنده شدند و در همین اثنا ناگهان تیری از سوی اعراب رها شده و به سینه مهران برخورد کرد و مهران کشته شد.

پس ازکشته شدن مهران برخلاف جنگ های پیشین که سپاهیان ایران پس از کشته شدن سردار خود رو به هزیمت می نهادند، این بار سربازان ایرانی مردانه جنگیدند و یک حتی یک گام به عقب ننهاده و جنگ را تا تاریکی های شب ادامه دادند. پس از توقف جنگ سپاه ایران از که بی فرمانده مانده بود از رود فرات گذشته و به تیسپون بازگشت. جنگ بویب هم که در سال ۶۳۴ میلادی روی داد بدون نتیجه و با عقب نشینی ایرانیان پایان یافت.

مثنی سردار عرب هم که در جنگ پل زخمی شده بود نیز پس از جنگ بویب به هلاکت رسید. پس از مثنی عمر خلیفه مسلمانان سعد بن ابی قاص (سعد وقاص) را به فرماندهی مسلمانان برگزید و او را مامور حمله به بین النهرین کرد. سعد وقاص هم با دریافت نیروی کمکی ۳۰ هزار نفری، تعداد سپاهیانش به ۱۰۰ هزار نفر رسید و به محلی به نام قادسیه حرکت کرد و در آنجا اردو زد و منتظر دستور عمر شد.
دربار ایران هم با آگاهی از گرد آمدن سپاه بزرگ ۱۰۰ هزار نفری در نزدیکی های پایتخت خطر را در بیخ گوش خود حس کرده و دستور کمک رسانی کرده و به تمام ایالات ایران نامه نوشته و درخواست نیروی کمکی کرد.

منبع تاریخ پارسی

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ