نگاهی به دین در عصر اشکانی

باحمله اسکندر مقدونی، سازمان سیاسی- اجتماعی ایران فرونشست و مردم ایران که از کهنترین ازمنه مردمی دیندار بودند، ارتباط خود را با مرکز از دست دادند. یونانی‌ها به ایران آمده و شهرها (پولیس ها)یی را تا دورترین نقاط مانند بلخ تشکیل دادند. آنان سعی در رواج آداب و سنن خود در ایران نموده و رویای جهانی شدن فرهنگ هلنی در سر می‌پروراندند، ولی این سردرگمی زیاد دوام نیاورده و تاثیرات آنان زود گذر بود و به فراموشی سپرده شد.

با این حال هشت دهه بعد از مرگ اسکندر در شرق ایران قومی نیرومند سر برآوردند که جهان باستان را به مدت نیم هزاره مدهوش خود کردند. نام این قوم پرنی و حکومتشان پارتیان یا اشکانیان نام دارد ریشه آنها بر ما روشن نگشته و مورخان و باستان‌شناسان و زبان‌شناسان هر کدام نظریات مختلفی را ارائه داده‌اند. همین مقدار اشاره کنیم که قومی به احتمال زیاد آریایی بودند که در شمال شرق ایران در حدود رودهای تجن و اترک تا دریای کاسپین (مازندران) می‌زیستند. آنان به مرور بیگانگان را از ایران بیرون کرده و چون دیواری از فلات ایران محافظت نمودند.

ویدن گاردن دانشمند اشکانی‌شناس معتقد است که دین در عصر اشکانی بسیار مبهم است (شیپمان، ۱۳۸۴: ص۱۶۱). سخن او به راستی درست است زیرا ما جز اسناد پراکنده و کتاب‌هایی که یونانیان و رومیان و دیگران (که عمدتاً دشمنان پارتیان بودند) نوشته‌اند، در دست نداریم. شواهد باستان‌شناسی نیز تاکنون اطلاعات اندکی را در اختیار ما قرار داده‌اند. این آثار در ایران، بیشتر در بردهنشانده و مسجدسلیمان در خوزستان و کنگاور در کرمانشاه و ری در نزدیکی تهران و کوه خواجه در سیستان قرار دارد. با این حال پیداست قوم پارتی نیز مانند سایر اقوام ابتدایی در آغاز مظاهر طبیعت را می‌پرستیدند. در مورد دین ابتدایی همین قدر اشاره کنیم که پارتیان اولیه آب را مقدس می‌پنداشتند شاید دلیل آن زندگی در استپ‌ها و صحراهای آسیای مرکزی بوده که آب در آن ماده‌ای گرانبها و ارزشمند بوده است. آنان آتش را نیز مقدس می‌داشتند گزارش‌هایی از روشن بودن آتش مقدس در آساک از نخستین پایتخت‌های آنان در دست است.

اشکانیان نخستین بنابر شواهد سکه‌هایشان شاه را برادر خورشید و ماه می‌دانستند شاید هم پس از مرگ در زمره خدایان در میآمده است (محمدی فر، ۱۳۸۷: ص۴۶) مانند پشت سکه تیرداد که به احترام برادر یا پدرش می‌گذارد و او را پرستش میکند. این مدعا با پرستش نیاکان توسط اقوام نخستین همخوانی دارد. آنان به مرور با گسترش قلمروی خود با جوامع مختلفی آشنا شدند و بر آنها تاثیر گذاشته و از آنان تاثیر پذیرفتند. به قول شیپمان نوعی تبادل معنوی میان شرق و غرب آغاز شد (شیپمان، ۱۳۸۴: ص۱۶۲). این رویارویی فرهنگی با فتح بین‌النهرین به اوج خود رسید. گوناگونی ادیان و جوامع در بین‌النهرین باعث شد برای داشتن یک امپراطوری قدرتمند با آنان با مدرا برخورد شود. این نکته به این معنا نیست که شاهان اشکانی بی‌دین یا تابع سرنوشت بودند (ولسکی، ۱۳۸۳: ص۱۲).

در آن زمان در شهرها تجارت و صنعت به دست گروهی یونانی بود که نقش خطیری در حیات سیاسی پارت داشتند و با روی برگرداندنشان حکومت اشکانی به مخاطره می‌افتاد. از این رو شاهان خود را بر روی سکه‌ها فیل هلن به معنی دوست دار یونان می‌نامیدند و بر خلاف تصور برخی محققان یک حرکت سیاسی بوده است نه دینی. شاهان اشکانی با استقرار در بین‌النهرین از طریق دخالت در انتخابات‌های شهری و راه‌های دیگر با این نفوذ سیاسی- فرهنگی یونانیان مقابله می‌کردند. این فرایند بیش از یک سده به طول انجامید. دراین مدت پارتیان آنان با برابری عناصر یونانی – پارتی- سامی سعی در جلب نظر هر سه گروه داشتند. سامیان ساکن بین‌النهرین در این عصر آزادی دینی خود را داشتند و طبق گزارشات در بابل هنوز سرودها و نیایش‌ها به زبان مرده سومری خوانده می‌شد (محمدی فر، ۱۳۸۷: ص۴۷). همچنین از اعصار پیش‌تر الهه بین‌النهرینی نانا به نسا راه یافته و در آنجا معبدی داشته است. اعتقاد به تاثیر کواکب وستارگان در سرنوشت در دوره اشکانی رایج بود. خدایان همسان سازی شده و اهورای پارتی با بعل سامی و زئوس یونانی یکی گشته بود. سایر ایزدان و ایزد بانوان نیز معادل‌هایی داشتند. بر پشت بعضی سکه‌های اشکانی زئوس و دخترش ضرب می‌شدند ولی احتمالا معادل ایرانی آنان در نظر گرفته می‌شده است.

در این دوره هیچ گونه کشتار دینی گزارش نشده است ولی گاهی کشتارهای دینی در قالب کشتارهای سیاسی جلوه‌گر می‌شده است؛ مانند کشتار یهودیان در بین‌النهرین توسط یونانیان به ویژه در سلوکیه. دولت پس از شکست (۱۱۶م) از روم اندکی از روش مدارا گونه خود فاصله گرفت و در صدد پافشاری بر عنصر ایرانی از راه دین ایرانی نمود. البته این تلاش‌ها از دوره قبل‌تر توسط بلاش یکم آغاز شده بود ولی در عصر بلاش سوم صورت جدی به خود گرفته و باعث ماندگاری نام او شد. این تلاش‌ها توسط بلاش و دیگر پادشاهان اشکانی باعث شکل‌گیری سازمان‌های دینی شد و این سازمان‌ها در دوره ساسانی شکوفا گشت. به طور کل این دوره را می‌توان نقطه عطفی در حیات معنوی شرق و غرب به حساب آورد.

منبع خردگان

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
2 نظرات
  1. موسوی می گوید

    “این مدعا با پرستش نیاکان توسط اقوام نخستین همخوانی دارد.”
    آیا می توان اشکانیان را که دارای تشکیلات حکومتی و شهرنشنین بودند از اقوام نخستین به حساب آورد؟

  2. زیتون می گوید

    این مدعا با پرستش نیاکان توسط اقوام نخستین همخوانی دارد……منظور سکه پیر و راهبر و مرشد است نه پرستش نیاکان(چیزی شبیه استاد در هنرهای رزمی)…..اشکانیان مهرپرست بودن ….آب هم بدلیل اهمیتش در شکوفای قوم ایرانی مهم بوده ……قنات و مهرابه هم ریشه اسطوره مهر(اهمیت غار برای میترا) را نشان میده…..تکنیک های رزمی اهمیت بسیار زیادی داشته که در شاهنامه بهش اشاره شده(شمشیر کوتاه اشکانی یا قمه خودمون در ورزش باستانی)…..

ارسال یک پاسخ