حمله مارک آنتونی به ایران
حمله مارک آنتونی به ایران جنگ بزرگی بود که میان جمهوری روم، به سرکردگی مارکوس آنتونیوس، و شاهنشاهی ایران، به رهبری فرهاد چهارم، روی داد.
ژولیو سزار درحالی توسط سنا ترور شد که درحال برنامهریزی برای حمله به ایران بود. چهار سال پس از ترور سزار، ایرانیان با نیروهای جمهوری خواه رومی متحد شدند و به شرق جمهوری روم، منطقهای که مطابق قرارداد میان اعضای حکومت سه نفره در اختیار آنتونی بود، حمله بردند. باوجود اینکه ایرانیان در ابتدا به صورت رعدآسایی بخشهای بزرگی از آسیای کوچک و شام را فتح کردند، آنتونی توانست در یک ضدحمله مناطق اشغال شده را آزاد سازد.
پس از بیرون راندن نیروهای ایرانی از قلمروی جمهوری روم، مارک آنتونی، با همکاری متحدان منطقهای خود، سپاهی که بالغ بر صد هزار نفر بود را به سمت شرق روانه کرد، اما به صورت خفتباری شکست خورد و مجبور به عقب نشینی شد. تاریخنگاران معمولا عقبنشینی فاجعهبار او را با عقبنشینی ناپلئون از روسیه که منجر به مرگ صدها هزار نفر از سربازان ارتش بزرگ شد، مقایسه میکنند. پلوتارک میگوید پس از گذر از رود ارس و خروج از خاک ایران، رومیان مانند نجات یافتگان از دریا زمین را میبوسیدند و گریهکنان یکدیگر را در آغوش میگرفتند.
صلحنهایی سیزده سال پس از پایان این جنگ، میان آگوستوس – نخستین امپراتور روم – و فرهاد چهارم به امضا رسید.
پس از اینکه ژولیوس سزار در جنگ داخلی به پیروزی رسید، برای تلافی حمایت ایران از پوپمیوس – که در این جنگ از سزار شکست خورده بود – مشغول آمادهسازی ارتش بزرگی شد تا به شرق حملهور شود. علاوه بر انگیزه شخصی، سزار میتوانست تا با بهانه کردن گرفتن انتقامِ نبرد حران، افکار عمومی را به سمت حمایت از خود معطوف کند. با این حال، این اتفاق به دلیل ترور سزار توسط سناتورهای رومی، نیمه تمام ماند. مدتی پس از مرگ او، حکومت سهنفره دومی شکل گرفت که اعضای آن مارکوس آنتونیوس، مارکوس لپیدوس و گایوس اوکتاویانوس (آگوستوس)، بودند. پس از پیروزی سزاریان در برابر رهاییبخشان در نبرد فیلیپی، طرفداران ژولیوس سزار عملا قدرت را در جمهوری روم به دست گرفتند. مدت کوتاهی بعد، نیروهای ایران به آسیای مقدم، سوریه و یهودیه که همگی زیر فرمان جمهوری روم بودند، حملهور شدند. ایرانیان در یهودیه حاکم دستنشانده روم، هیرکانیوس دوم را برکنار کردند و آنتیگونوس، از یهودیان طرفدار ایران، را به عنوان حاکم جدید برتخت نشاندند. گفته شده که آنتیگونوس پس از دستگیری هیرکانیوس، گوشهای او (که عمویش هم بود) را بریده بود تا دیگر صلاحیت برتخت نشینی را نداشته باشد.[۳]
با این حال، پیشروی سریع ایرانیان در سرزمینهای شرقی روم با ضد حمله سریع رومیان متوقف شد. پابلیوس ونتیدیوس باسوس، از ژنرالهای آنتونی، نیروهای جمهوریخواه را در آناتولی و نیروهای ایرانی را در شام و فلسطین شکست دادند و مناطق اشغال شده را آزاد ساختند. حالا آنتونی فرصت را برای حمله به ایران مناسب میدید.
جنگ
با کمک مارک آنتونی، هیرود از خویشاوندان هیرکانیوس دوم و کسی که در حمله اشکانیان به یهودیه، از چنگ ایرانیان گریخته بود، به یهودیه بازگشت و به عنوان دستنشانده روم در سال ۳۷ پیش از میلاد در اورشلیم برتخت نشست. پس از آن، آنتونی با حمله به آذربایجان، حمله به خاک اصلی ایران را آغاز کرد.[۴] او که کمک شاهان پونتوس، ارمنستان، کاپادوکیه و گالاتیا را با خود داشت، حدود ۱۰۰ هزار سرباز را به سمت ایران روانه کرده بود. با این حال، این اردوکشی برای رومیان فاجعهبار بود. آنتونی که گرفتار بارش شدید برف در آذربایجان شده بود، با ضدحملات رعدآسای اشکانیان و مردم غیرنظامی منطقه، هزاران نفر از مردان خود را از دست داد. او حتی تجهیزات محاصره خود را در عقب سپاه خود قرار داده بود که به آسانی طعمه سواران ایرانی شد. هزاران نفر نیز در جریان رویارویی دو سپاه جان خود را از دست دادند و چند هزار نفر نیز اسیر شدند که به مرو انتقال پیدا کردند. آنتونی که دیگر امیدی برای فتح ایران نمیدید، تصمیم به عقبنشینی گرفت. با عقبنشینی رومیان، ایرانیان به تعقیب آنان پرداختند و در این زمان بود که بیشترین تلفات بر ارتش او وارد آمد. گفته شده رومیان پس از خروج از آذربایجان یکدیگر را آغوش میگرفتند و گریهکنان زمین را میبوسیدند.
پیامد
پس از شکست عقبنشینی از ایران، آنتونیوس تلاش کرد تا پادشاهی ارمنستان را به عنوان یک استان رومی ضمیمه کند؛ او با یاری کلئوپاترا، ملکه معروف مصر، به ارمنستان حمله برد. هرچند در ضمیمه این منطقه ناکام ماند، اما توانست شاه ارمنستان را دستگیر کرده و در زنجیرهای طلایی، برای کلئوپاترا بفرستد. پس از بازگشت به اسکندریه، از آنتونی مانند یک پیروز استقبال شد.