حکومت ساسانی، حکومتی ایده آل برای شاه
در دوران ساسانیان، چهار طبقه اجتماعی وجود داشت که از بالا به پایین بر تعداد افراد آن افزوده می شد. شاه در رأس هرم طبقات بود. نکته مهم، ممنوعیت عبور از طبقه ای به طبقه دیگر بود. طبقه اول تمام تحت الحمایه نظیر شاهزادگان، امیران، خاندان شاهی و حاکمان ایالات بزرگ نظیر سیستان، کرمان و ممالک مفتوحه بودند؛ طبقه دوم هفت رئیس خاندانهای بزرگ…
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در دوران ساسانیان، چهار طبقه اجتماعی وجود داشت که از بالا به پایین بر تعداد افراد آن افزوده می شد. شاه در رأس هرم طبقات بود. نکته مهم، ممنوعیت عبور از طبقه ای به طبقه دیگر بود. طبقه اول تمام تحت الحمایه نظیر شاهزادگان، امیران، خاندان شاهی و حاکمان ایالات بزرگ نظیر سیستان، کرمان و ممالک مفتوحه بودند؛ طبقه دوم هفت رئیس خاندانهای بزرگ؛ طبقه سوم بزرگان و نجبا شامل صاحب منصبان کشور، وزیران و رئیسان ادارات و طبقه چهارم آزادان شامل نجبای کوچک و مالکان دهکده ها که مسئول گردآوری مالیات و تحویل به حکومت مرکزی بودند. مردم عادی هم گرچه قانونا آزاد بودند، وی عملا در شمار املاک و وابسته به زمینها محسوب میشدند.
شاهان ساسانی در برخورد با اطرافیان خود شیوه ای داشتند که به نوعی با ذات انسانیت مغایر بود. یکی از آن موارد را میتوان در این مطلب دید که در زمان ساسانیان، اطراف شاه سه طبقه بودند: نخست صاحب منصبان ارشد و شاهزادگان بزرگ که در فاصله سی متری و سمت راست تخت میایستادند؛ دوم استانداران و فرمانداران و شاهان دست نشانده در پشت سرِ گروه اول، سوم بازیگران و نوازندگان در سمت چپ تخت قرار دارند. اگر رعیتی اجازه تشرف می یافت، باید دستمالی بر دهان میبست تا از دم او مقام مقدس شاهانه آلوده نگردد. او همچنان بر خاک افتاده بود، تا شاه اجازه برخاستن دهد.[۲] در دین زرتشت یکی از کارهایی که فرد موبد باید در مقابل آتش انجام دهد، بستن دهانبندی است که به آن پنام هست. علت به کار بردن این دهان بند این است که آتش، یکی از نمادهای پاک کننده در فرهنگ ایران باستان است و در کنار آب، هوا و خاک تقدس و ارزش ویژه ای دارد. آتشی که در آتشگاه نگاه داری میشود شباهت زیادی به موجود زنده دارد زیرا تنفس میکند، گرما بخش است، به خوراک نیاز دارد، شعلههای آن حرکت دارد با روشنایی و گرمای خود از پدیدههای سود بخش بوده و دروغ در ذات او جایگاهی ندارد. از این رو هنگامی که آتشبان برای خوراک دادن و اضافه کردن چوب به آتش به سرودن نیایش اوستایی مشغول میشود با احترام ویژهای که نباید بازدم تنفسی و یا قطرهای از آب دهان به این پدیده پاک برسد و ناپاک شود، پارچهای سپید بر دهان خود میگذارند.
بنابر مطلب بالا که افراد عادی باید در مقابل شاه پارچهای بر دهان میبستند و شباهت آن با رسم بستن پنام در مقابل آتش، بدست میآید که، تقدس شاه و آتش در زمان ساسانیان به نوعی در یک درجه و جایگاه قرار داشتند.
از آنجا که وجود نظام طبقاتی با فطرت و طبع بشری مغایر است و هویت انسانی را به شدت تهدید میکند، در ایرانیان نیاز به آزادی و رهایی از این ستم افزون گشت و مردم این همه را در اسلام دیدند و برای رسیدن به برابری اجتماعی و نظامی و اقتصادی اسلام را پذیرفتند. نظام طبقاتی همزاد استبداد است. مردم ایران و روم معاصر با ظهور اسلام خود را در این نظام، غرق در رنج و نومید از رهایی از سلسله حاکمان میدیدند، تا آنجا که هیچ نفخهای، جز ندای آزادی نسبی، ایشان را خوشحال نمیساخت و همین امر گرایش مردم این دو کشور را به ادیان بزرگ توحیدی سبب شد: در روم مسیحیت و در ایران اسلام.
خلاصه بحث اینکه، یکی از موارد عدم همراهی مردم در جنگ میان اعراب و ایران، بحث نظام طبقاتی بود که بسیار سخت و بدون هیچ استثنایی اجرا میشد و در این بین افرادی که اصلا جزو این طبقات نبودن و بیشترین ضرر و فشار را تحمل می کردند، مردم عادی و کشاورز بودند.
پی نوشت:
[۱]. رومن گریشمن، ایران از آغاز تا اسلام، ترجمه محمد معین، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۰، صفحه ۳۷۱ تا ۳۷۳
[۲]. حسن پیرنیا، تاریخ ایران باستان، تهران، دنیای کتاب، سال ۱۳۷۵، جلد ، ۱، صفحه ۶۴۱
[۳]. کوروش نیکنام، آیین اختیار، انتشارات تیس، ۱۳۸۵، صفحه ۱۷۰
[۴]. رومن گریشمن، ایران از آغاز تا اسلام، ترجمه محمد معین، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۰، صفحه ۴۲۸
[۵]. مراجعه شود به «نظام طبقاتی، عاملی مهم در فروپاشی حکومت ساسانیان»