دخترِ فردوسی با پاداش پدر چه کرد؟

حکیم ابوالقاسم فردوسی آن‌قدر بزرگ و چنان در تاریخ این سرزمین تأثیرگذار است که کمتر اتفاق می‌افتد درباره زندگی شخصی‌اش سخن بگوییم و از درگذشت غریبانه او، روایتی را نقل کنیم. غفلت از ابعاد مختلف زندگی این بزرگمرد ایران، آگاهی از تأثیرات وی بر زمانه خودش را در میان علاقه‌مندان او، محدود کرده‌است.
چنان‌که شهرت دارد، حکیم توس در سال ۳۲۹ هـ. ق (۳۱۹ خورشیدی) زاده شد و در ۴۱۶ هـ. ق (۴۰۳ خورشیدی) درگذشت؛ اگر این تاریخ‌ها را درست بدانیم، حکیم توس زندگی پرباری به مدت ۸۴ سال شمسی داشته‌است. او بزرگ‌زاده‌ای از خاندان‌های ریشه‌دار خراسان بود که به آن‌ها «دهقان» می‌گفتند.
روایت‌های مربوط به شناخت خانواده فردوسی، یعنی معرفی همسر و فرزندانش، چندان گسترده و امیدوارکننده نیست.
زنده‌یادان حبیب یغمایی و ملک‌الشعرا بهار، با استفاده از محتویات شاهنامه (به ویژه داستان بیژن و منیژه)، همسر او را بانویی اصیل زاده و هنرمند دانسته‌اند که برای حکیم توس، دو فرزند آورد؛ نخست پسری که ظاهراً در ۳۷ سالگی و در زمان حیات پدر، جان به جان‌آفرین تسلیم کرد و گویا فرزندی از خود به‌جا نگذاشت و دوم، دختری نیک‌سیرت که پس از درگذشت پدر باقی بود و با اعمال نیکی که انجام داد، در تاریخ ماندگار شد؛ بدون آن‌که نامش باقی بماند.
دختر فردوسی را باید در ردیف بانوان نیک‌اندیش و خیّری همچون گوهرشاد خاتون و پریزاد بانو بدانیم که آثار خیرخواهانه‌اش، هنوز در گوشه و کنار خطه هنرپرور خراسان باقی است و در این نوشتار، به برخی از آن‌ها اشاره خواهیم کرد.
صله‌ای که به صاحبش نرسید
پس از درگذشت حکیم توس، سلطان محمود غزنوی که در ایام حیات وی، رسم جوانمردی را به‌جا نیاورد و از پرداخت صله وعده‌داده‌شده، سر باز زد، تمام یا بخشی از آن را برای خانواده فردوسی که در آن زمان فقط شامل دختر وی می‌شد، فرستاد؛ اما او از پذیرفتن این صله خودداری و تصمیم به صرف آن در امور خیریه‌ای کرد که ثواب آن به روح پرفتوح پدر درگذشته‌اش برسد و خود نیز از این عمل خیر بهره‌ای در آخرت ببرد.
دخترِ فردوسی با پاداش پدر چه کرد؟
تبلور نیت خیر در «رباط ماهی»
رباط‌ها یا کاروانسراها، نقش بسیار مهمی در تجارت و مسافرت‌های بین شهری، طی قرون گذشته داشته‌اند. خراسان، به عنوان یکی از پرترددترین نواحی ایران، از دیرباز ده‌ها کاروانسرای مشهور داشت که نمونه‌ای از کامل‌ترین آن‌ها، امروزه با عنوان «رباط شرف» در مسیر مشهد به سرخس باقی است.
یکی از کاروانسرا‌هایی که امروزه بخش زیادی از آن باقی نیست، اما به واسطه بانی و سازنده‌اش، شهرتی فراوان در متون تاریخی دارد، کاروانسرایی است که آن را با نام «چاهه» یا «ماهی» می‌شناسیم. رباط ماهی، کاروانسرایی است در ۷۵ کیلومتری شمال‌شرقی مشهد، بین دو کاروانسرای «سنگ‌بست» و «شرف» که امروزه ویرانه‌هایی از آن باقی مانده است.
این کاروانسرا، پیش از تولد فردوسی و ظاهراً به همت مردی که مرحوم پیرنیا، مورخ معاصر، وی را «ابوالحسن محمد بن حسن‌ماه» می‌داند، ساخته شد و مقدسی، جغرافی‌دان نامی قرن سوم، به این کاروانسرا، به عنوان یکی از منازل راه نیشابور به سرخس، اشاره کرده‌است. با این حال، به نظر می‌رسد که در زمان حیات فردوسی، این کاروانسرا دچار تخریب و ویرانی شده و نیازمند بازسازی بود.
نظامی‌عروضی در کتاب مشهور «چهار مقاله» و حافظ ابرو در «تاریخ» خود، به موضوع تجدید بنای کاروانسرای ماهی به دستور دختر فردوسی و با پول سرایش شاهنامه اشاره کرده‌اند. در مقدمه شاهنامه بایسنغری، این مطلب به‌نقل از ناصرخسرو و سفرنامه وی آمده‌است؛ هر چند که در نسخه امروزی کتاب ناصرخسرو، اثری از این مطلب وجود ندارد.
«عتبی»، در کتاب «تاریخ یمینی» که مربوط به حوادث دوره غزنوی و مطابق میل امرا و سلاطین این دودمان است، ماجرای اختصاص وجه صله به ساخت کاروانسرای ماهی را نقل می‌کند، اما آن را ابتکار سلطان محمود می‌داند که انجام کار را به خواجه ابوبکر بن اسحاق کرّامی واگذار کرد. با این حال، چنین به نظر می‌رسد که این ادعا، مقرون به صحت نیست و دختر فردوسی نقشی مهم در این خدمت عمومی و بازسازی کاروانسرای ماهی داشته‌است.
دخترِ فردوسی با پاداش پدر چه کرد؟
خرج پُل‌سازی و سدسازی
یکی دیگر از بنا‌های معروف اطراف شهر مشهد که شهرتی تاریخی دارد، بند گلستان است؛ سدی بسته‌شده روی رودخانه‌های فصلی جنوب شهر که از قدیم‌الایام نقش مهمی در مشروب‌کردن اراضی پایین دست داشته‌است. چنان‌که شهرت دارد، این سد توسط گوهرشاد خاتون در دوره تیموری، تجدید بنا و وقف شد.
با این حال، مستنداتی وجود دارد که نشان می‌دهد، به احتمال زیاد، پایه‌های اولیه این بند راهبردی که در تأمین آب کشاورزی منطقه، سهم انکارناپذیری دارد، توسط دختر فردوسی و با صرف بخشی از دستمزد سرایش شاهنامه گذاشته شد.
این موضوعی است که می‌توان در متون قدیمی، تاریخ شفاهی و پژوهش‌های دوران اخیر، مانند مقاله مربوط به بندگلستان در «دایره‌المعارف آستان‌قدس رضوی»، ردپایی از آن یافت. دیگر یادگاری دختر فردوسی در خراسان، پلی بود که روی رودخانه کشف‌رود ساخته یا به قولی مرمت شد که برخی موقعیت آن را، در نزدیکی پل‌خاتون سرخس می‌دانند.
این پل که امروزه اثری از آن در دسترس نیست یا دست‌کم محل قرار گرفتن آن، به تحقیق معلوم نشده‌است، در آن زمان کاربرد فراوانی در حمل و نقل عمومی داشت و باعث کوتاه‌شدن مسیر مسافرانی شد که از سمت فرارودان، قصد مسافرت به داخل فلات ایران را داشتند.
منبع روزنامه خراسان

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ