دوران پادشاهی جدید و امپراطوران این دوره مصر در آثار مورخان
نقشه مصر باستان در دوره پادشاهی جدید
عبور هیکسوس ها را باید بزرگترین و دردناک ترین فاجعه در تاریخ مصر به شمار آورد. شاهزادگان و امرای تب خود نخستین کسانی بودند که پیشاپیش مردم قیام کرده و دربرابر این مهاجمان ایستادگی نمودند و خود را ناوابسته اعلام کردند. آنها موفق شدند که به سلطۀ ویرانگرانه هیکسوس ها که یک قرن دوام یافت و ره آوری جز فقر و پریشانی برای مصریان نداشت، پایان دهند. ابتدا مصر سفلا از دست آنان گرفته و آزاد شد و در آنجا سلسۀ هجدهم مصر تأسیس گردید.
مجسمه ای از شاهان هیکسوس ها
عهد جدید مصر یا به سخن دیگر دورۀ امپراطوری جدید مصر از زمان بیرون رانده شدن هیکسوس ها آغاز گردید. امپراطوری جدید در تاریخ مصر باستان به دومین دورۀ امپراطوری تب معروف است و مهمترین دورۀ تاریخ مصر به شمار آمده است. مصر که به صورت ویرانه و عاری از هرگونه تأسیسات و امکانات بود، باید از نو ساخته می شد.
امپراطوری تب – نمایی از شهر باستانی تبس در مصر
قدرت حکومتی فراعنۀ سلسۀ هجدهم به زودی بالا گرفت و پیشرفت همه جانبه در کشور رو به افزایش و گسترش نهاد. معابد تخریب شده تعمیر و معابد نو نیز ساخته شدند. پایتخت کشور یعنی تب که آن نیز ویران شده بود، به صورت شهری زیبا و مجلل درآمد. شکوه و عظمت مصر در این مقطع از تاریخ آن صفحات زیادی از تاریخ این کشوررا به خود اختصاص داده است. زمام داران، مدیران، فرماندهان و دیوانیان همه دراین زمان افرادی مدّبر و دارای خرد و فرهیختگی و نیرومند و قانون مدار بودند. با دراختیار گرفتن امور دیوانی و اداری مصر به وسیلۀ این گونه افراد شایسته و برجسته، فساد به تدریج رخت بربست. این مدیران در کنار خود انسان های دلسوز و مردم دوست را به همکاری انتخاب می کردند. در همۀ شئونات و ارکان جامعه اصلاحات اساسی، عمیق و همه جانبه صورت گرفت. در ارکان نظامی و سازمان های سپاهی- دفاعی مصر اصلاحات اساسی صورت گرفت ومصر ازاین زمان بهترین و دلیرترین سپاهیان را در اختیار داشت.
معبد کارناک / کرنک در شهر تبس / مصر باستان
سر مجسمه رامسس در معبد کاناک مصر باستان – درین تصویر خط هیروگلیف نیز نمایان است
تا طلوع عهد جدید و روی کارآمدن فراعنۀ سلسلۀ هجدهم، ارتش مصر دارای نیروی پیاده نظام بود. ولی هیکسوس ها با خود اسب را به مصر آورده بودند و از این زمان نیروی انتظامی دارای رستۀ سواره نظام نیز شد و مصریان که پیشتر به پرورش اسب نپرداخته بودند، هم اکنون در شمار پرورش دهندگان خوب اسب درآمدند. ارتش مصر در کنار پیاده نظام دارای ارابۀ جنگی بود که با اسبان چالاک و سوارکاران ورزیده حرکت می کردند. افراد پیاده نظام عموماً از میان رعایا انتخاب می شدند و مجهز به نیزه و سپر درای بودند که در کارگاه های ویژه اسلحه سازی مصریان ساخته و پرداخته می شدند.
از قدیمی ترین تصاویر بر جای مانده از شهر باستانی تبس در مصر
هر ارابۀ جنگی دارای یک هدایت کننده(راننده) و یک نیروی کمکی (سرباز) بود.نجبا با این ارابه ها که با نظمی خاص در ردیف های مرتبی قرار می گرفتند، به جنگ می پرداختند و جهت جلوگیری از هرگونه بی نظمی و ناامنی با دشمنان می جنگیدند. نبرد مصریان با داشتن ارابه های جنگی پیوسته با پیروزی های پی درپی همراه بوده است. در میان مصریان استفاده از تیر، خنجر، نیزه و کمان به هنگام پیکار با دشمنان معمول بوده است. در این دوره یک باردیگر مصریان، به سیطره طلبی و کشورگشایی علاقمند شدند.
مجسمه شاه و ستون هرمی شکل برای یادبودی ساخته شده است. – معبد لاکسور مصر باستان
توتِمس اول[۱] به سوریه حمله کرد و سوریان(سوری ها) را فرمانبردار خویش نمود و خراج سنگینی را از آنان گرفت. مردم سوریه پس از مدتی شورش کرده و به دنبال کسب آزادی و استقلال و بیرون رفتن از زیر سلطۀ مصریان، بودند. توتمس سوم برای درهم شکستن مقاومت آنها دوباره به سوریه حمله کرد و برآنها پیروز گردید و سرتاسر سوریه را به تصرف خود درآورد و دامنۀ فتوحات خود را تا رود فرات گسترش داد و برای آنکه در وصول خراج از اقوام مغلوب وقفه ای روی ندهد، پادگان هایی را در شهرها تأسیس وسربازان و افسران مصری در آنجا مأمور کرد. در این هنگام مصر دیگر به اوج قدرت خود رسیده بود، در زمان جانشینان توتمس سوم به ویژه در دورۀ زمام داری آمنوفیس سوم[۲] و پسرش آمنوفیس چهارم این وضع کماکن ادامه یافت.
مقبره توتمس اول
اخناتن یا آمنوفیس چهارم در اندیشۀ اصلاحات دینی بود و برآن شد تا پرستش «آتون»[۳] را به جای «آمون رع»[۴] بر مردم مصر تحمیل نماید. شاید هدف وی از این اقدام آن بود که خود را از قید نفوذ روزافزون کاهنان منتفذ و قدرت طلب برهاند، ولی این کوشش و تلاش پس از مرگ وی متوقف ماند و در زمان توتانخاتون، جانشین وی پرستش آمون رع دوباره متداول شد.
مجسمه اخناتن چهارم
اخناتن چهارم در حال پرستن آتون یا آتِن
مجسمه عظیم رامسس اول – می گویند هیتلر در کنار این مجسمه ایستاد و گفت : این است یک مرد واقعی
با روی کار آمدن سلسله نوزدهم در عهد جدید تاریخ مصر، یک بار دیگر از اوضاع مصر به سوی نابسامانی رفت و فراعنۀ سلسله نوزدهم حکومتی ناتوان نسبتاً ضد مردمی داشته اند. این سلسله از آن عظمت وقدرت تقریباً محروم بود. سوریه از دست مصریان رفت وقوم جدیدی به نام هیتی ها[۵] (هیتت ها) از سوی شمال به مصر هجوم آوردند. رامسس دوم[۶] تقریباً یک ربع قرن با آنان مصاف کرد و با آنکه در مقاطعی از جنگ پیروزی هایی را نیز کسب کرده بود، ناگزیر از مصالحه با آنان شد و با هیتی ها پیمان صلح بست.
مجسمه رامسس دوم – رامسس کبیر پادشاه قدرتمند مصر – عکس از معبد لاکسور مصر باستان
خطر دیگری که مصر را قویاً تهدید می کرد هجوم اقوام دریایی بود که از مردمان مختلف تشکیل یافته و به دستبرد و تاراج ناحیۀ دلتای نیل پرداختند. رامسس سوم[۷] آخرین فرعون نسبتاً نسبتاً مقتدر سلسلۀ بیستم محسوب می شود، گفتنی است باشکوه ترین و بادوام ترین مومیایی را از جسد خود برجای گذاشته است. رامسس سوم ملل بحری را مغلوب و از مصر بیرون کرد و آسایش و رفاه مادی امپراطوری خود را نسبتاً تأمین نمود. جانشینان وی نیز مدتی به همین وضع حکومت کرده و این شرایط را حفظ کردند، ولی متصرفات آسیایی خود را در اثر بی کفایتی به تدریج از دست دادند.قدرت و نفوذ کاهنان معابد، دیگر بار رو به افزایش نهاد و به این ترتیب مصر سفلا از قید حکومت فراعنه آزاد شد و مردمان در بند حکومت که از آزادی محروم بودند، رها شدند و دورۀ انحطاط و سقوط مصر فرا رسید. در ارزیابی مورخان و صاحب نظران تاریخ مصر باستان، عهد جدید امپراطوری هم به خاطر کشورگشایی و افتخارات نظامی اش و نیز به خاطر صورت دادن پاره ای اصلاحات و مهار کردن مقطعی قدرت کاهنان از ادوار نسبتاً درخشان تاریخ مصر باستان، به شمار آمده است.
رامسس دوم ( ۲ II ) فرعون مصری در ۱۱۸۶ – ۱۱۵۵ ق.م
در همین دورۀ مذکور مصر از تمدن باشکوهی برخوردار بود که نفوذ آن درخارج از مرزهای مصر به چشم می خورد. هنر اساسی این دوره معماری بود که آثار پرشکوه و با عظمت آن در ناحیۀ تب، لوکسور[۸]، و کارناک[۹] هنوز باقی است. هر چند از کاخ های فراعنه و دیگر بناهای سلطنتی و دولتی آثار اندکی باقی مانده است، ولی از معابد و مقابر آثار زیادی در دست است. بنای اهرام در این دوره از رواج و رونق چندانی برخوردار نبود و بیشتر ساختن مقابر زیرزمینی و به اصطلاح سردابه ای معمول بود. همه جا ستون های عظیم ، سرستون هایی که به وسیلۀ نقاشی به شکل گیاهان و گل ها تزیین می شد، مدخل بزرگ بناها گه جرزهای زیبایی در دو طرف آن قرار داشت، به وسیلۀ میله های هندسی عمدتاً چهارگوش زینت یافته وبرروی آنها مطالبی به خط هیروگلیف مصریان نوشته شده بود، به چشم می خورد.
تصویر معبد لاکسور در دوره پادشاهی جدید مصر باستان – تصویر در سال ۱۸۵۶ گرفته شده است
مجسمه رامسس دوم در ورودی معبد لاکسور – مصر باستان
ورودیه معبد کارناک – مصر باستان
حجاری و پیکرتراشی نیز در وضعیت جالب و چشم گیری بود و در این هنر از نوع سنگ ها، چوب، عاج و مفرخ استفاده می کردند. مجسمه ها معمولاً صورت خدایان و فراعنه را مجسم می کرد که د رحالت نشسته یا ایستاده در حال انجام دادن آداب و فرائض آئینی بوده اند. این مجسمه ها عاری از هرگونه نشانۀ حیات و به اصطلاح زندگی بودند، ولی در عین حال دارای شکوه و عظمت بودند. چشم های فراعنه و کاهنان عمداً در این آثار بسته ترسیم و منقوش و منقور شده بود. در میان جانوران افسانه ای و عجیب الخلقه باید از ابوالهول ها، شیرهای خوابیده با سر انسان یاد کرد که قدیمی ترین آنها در نزدیکی اهرام جیزه و در جوار مقابر فراعنه قرار دارند و از آثار همین دورۀ جدید امپراطوری مصر به شمار می آیند. از دورۀ امپراطوری جدید، مجسمه های متعددی در اطراف تب باقی مانده و در نقوش برجسته موضوعات و زمینه های جالبی برای خلق آثار هنری بوده است.
نمایی از پیکرتراشی مجسمه مصریان – فرعون در معبد لاکسور – مصر باستان
نقاشان مصری در این دوره صحنه ها و نقوشی از زندگی آینده را ترسیم می کردند. یکی از آنها صحنه ای است که جسد یک انسان که روح از آن جدا شده و پس از مرگ روح دوباره به آن کالبد باز می گردد، زندگی پس از مرگ را که مصریان خیلی یه آن اعتقاد داشته اند ترسیم کرده است. این انسان با این کیفیت و در شرایط ویژه ای به وسیلۀ ربهالنوع هاتور که از خدایان اموات مصریان بود، به جهان باقی انتقال یافته است. در این نقش آنوبیس[۱۰] و تت قلب شخص متوفی را توزین کرده و سپس برای اجرای مراسم دادرسی در برابر ازیریس خداوند بزرگ حضور می یافتند. بدیهی است که سرنوشت نهایی مردگان یا به سخن دیگر همۀ مصریان را خداوند بزرگ چون ازیریس رقم می زده اند. در نظر مصریان، نگهداری جسد اهمیت زیادی داشت و به همین دلیل بزرگان ، اغنیا و صاحب منصبان پیش از مرگ برای مومیایی کردن اجساد خود بلافاصله پس از مردن اقدام می کرده اند .
نقاشی اسِت ایسیس – مصر باستان
مومیایی کردن اجساد کار پرهزینه ای در مصر باستان بوده است و تاکنون به درستی به اسرار این موضوع بسیار مبهم و پیچیده کسی پی نبرده است. شیمی دانان ، کیمیاگران، پزشکان و حتی روحانیان یونانی ، هندی، بابلی و سومری از دیرباز نسبت به این عمل کنجکاوی شده بودند، ولی اسرار هم تا به امروز مکتوم و در بوتۀ ابهام مانده است.
مومیایی کردن اجساد دارای مدارجی بوده است که انتخاب درجۀ آن به نظر سفارش دهنده بستگی داشته است. مومیاگران در مصر باستان نمونه هایی از اجساد مومیایی شده را به صورت دکور در ویترین های کارگاه مومیا کاری خود به نمایش می گذاشته اند و سفارش دهندگان بنا به سلیقه و به فراخوری توانایی مالی خود مومیایی موردنظر خود را انتخاب می کرده اند.
مومیایی واقعی رامسس سوم – می گویند این پادشاه در زمان موسی پیامبر می زیسته است
جریان کلی آن بدین گونه بوده است که امعا و احشای جسد مومیایی شونده به وسیلۀ مومیا گران معروف که استاد در این حرفۀ حساس بوده اند، در شرایط وبا ابزار و شیوه خاصی از بدن جسد بیرون آورده می شده است. این عمل با ایجاد یک شکاف کوتاه در یکی از طرفین شکم جسد صورت می گرفته است. سپس اندرون آن را با دقت به کمک مواد و محلول های خاصی شستشو داده، آن را با یک لایه روغن واکس مانند می پوشاندند و آن را با مواد معطر که بیشتر به ادویه جات شباهت داشته اند، همانند دارچین، کافورو دیگر عطریات پر می کرده اند و پس از آن این جسد را به مدت هفتاد روز[۱۱] در نمک قلیایی می خواباندند تا سخت ، مقاوم و محکم شده و دیگر امکان فاسد شدن آن منتفی باشد. پس از این مدت رنگ پوست جسد مومیایی شده عموماً به رنگ قهوه ای یا کرم تیره در می آمده است. مصریان چنین جسدی را دیگر فناپذیر نمی دانسته اند. ناگفته نماند که محتوای جمجمه را با سرنگ های ویژۀ این کار تخلیه می کرده اند. عملیات مومیاگری بسیار حساس و مواد مصرفی در آن فوق العاده گران بوده است، لذا افراد عادی باید از اندوختۀ قابل توجهی برخوردار بوده باشند تا جسدشان مومیایی شده و بستگان آنها حتی پس از مرگشان بتوانندآنان را مشاهده کنند و با آنها به راز و نیاز بپردازند . اشراف ، اغنیا و به ویژه خانوادۀ سلطنتی به آسانی از عهدۀ این کاربر می آمده اند. در برخی منابع تاریخی آمده است که کاهنان معابد به ضرورت براین کار نظارت می کرده اند، تا آداب وآیین دینی نیز محترم شمرده شوند.همین منابع بهترین و مشروع ترین مومیا کاران راهمان کاهنان متخصصی می دانند که دارای کارگاه مومیا گری بوده اند.
مصریان بی تردید دارای موسیقی بوده اند. موسیقی مصریان پایگاه های معتبری در معابد داشته اند. موسیقی بزمی مصریان از سوی درباریان، اشراف و ثروتمندان بیشتر مورد توجه قرار می گرفته است. بطور کلی از جزئیات موسیقی مصریان اطلاعات کامل وموثقی در دست نیست، تنها در برخی نقوش صحنه ها یی از رقص و سرود های دسته جمعی باقی مانده است که تجزیه و تحلیل جزئیات این صحنه ها کار آسانی نیست و نیاز به اطلاعات، اسنادو مدارک بیشتری دارد، به پاره ای از آلات و ادوات موسیقی مورد استفاده نوازندگان مصر باستان چون نای، چنگ، سنج و… در برخی منابع اشاره شده است . آنچه مسلم است موسیقی مصریان با موسیقی سرزمین های دیگر آمیخته نبوده است.
خط هیروگلیف (هروگلیف)
ادبیات مصر در دورۀ امپراطوری جدید هم در حال توسعه و پیشرفت بوده و شامل متون آئینی و داستان ها و قطعات حماسی می باشد. سرگذشت ارباب انواع مصری وحماسه هایی چون «حماسۀ دو برادر»[۱۲] از جملۀ این متون می باشند . به خاطر مشکل بودن خط هیروگلیف، انتشار ادبیات مصریان و از جمله این داستان در خارج از مصر، امکان پذیر نبوده است. مصریان در عقد پیمان ها ی سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی از خط بابلی که روزگاری خط بین المللی بوده است، استفاده می کرده اند.
——————————————————————————————————-
[۱] . Tahothemes I
[۲] . Amenophis IV (Amonophis IV)
[۳] . Aton (Aton – Kult, Aton- Verehrung)
[۴] . ُAmon – R
[۵] . Hetithen
[۶] . Ramesses
[۷] . Ramesses III
[۸]. Luxor
[۹] . Karnak
[۱۰]. Anobis
[۱۱]. در برخی منابع تعداد روز هایی که جسد مومیایی شونده را در نمک قلیایی می خواباندند۷۴ روز آمده است بدیهی است پس از سپری شدن این زمان؛ یک بار دیگر جسد را با لایه ای از واکس که روغن مخصوصی بوده است می پوشاندند.
[۱۲]. “Das Epos Zweier Bruder” (Das Epos der zwei Bruder)
منابع نگاره :
۱. عنوان کتاب : تاریخ مصر باستان
۲. نویسنده : اردشیر خدادادیان
۳. مشخصات نشر :تهران، سخن، ۱۳۸۸
۴. مشخصات نشر الکترونیکی : مصر باستان، تاریخ ما 1389
سپاسگذارم از سایت جامع و بسیار مفیدتان. پیروز باشید./