همه چیز در مورد تمدن مصر باستان که باید بدانید
از میان تمدنهای درۀ رودها، مصرِ باستان احتمالاً تأثیرگذارترین آنها بوده است. مثلاً شما پادشاهان آشور یا زبان آشوری را نمیشناسید اما احتمالاً نام فرعون «توُت» را شنیدهاید و لابد نشان چشم هوروس (Horus) را در فیلمها دیده اید. وقتی به تمدنهای باستانی فکر میکنیم، یاد مصر میافتیم. این موضوع چند دلیل دارد مثلاً اینکه اهرام مصر تنها بازماندگان از عجایب هفتگانۀ دنیای باستان هستند.
چشم هوروس، نماد قدرت و حفاظت و سلامتی
اما از آن مهمتر، تمدن مصر از سال ۳۰۰۰ پیش از میلاد تا سال ۳۳۲ پیش از میلاد ادامه پیدا کرد. و این برای یک تمدنِ ممتد، زمانی بسیار بسیار طولانی است. برای صحبت کردن دربارۀ تاریخ راههای بسیاری وجود دارد؛ مثلاً شما میتوانید به عنوان یک جوان بحثی طولانی دربارۀ فلسفۀ تاریخ، یا برخورد میان مشاهیر در طول تاریخ داشته باشید؛ میتوانید تاریخ را از چشم جوامع و اقوام مورد ظلم بررسی کنید؛ مثلاً موضوع زنان یا سرخپوستان آمریکا یا بردگان.
اما زاویۀ دید بررسی تاریخ اینگونه است که با هر انتخاب شما چیزی بدست میآورید و چیزی از دست میدهید. هیچ زاویۀ دیدی کاملاً درست و برحق نیست. مثلاً وقتی دربارۀ انقلاب کشاورزی و تمدنهای اولیه صحبت میکردیم، زاویۀ دیدمان متمرکز بر توزیع منابع و جغرافیا بود. همانگونه که رفتار خشن و غیرقابل پیشبینی رودخانههای دجله و فرات به جهانبینی تمدنهای بین النهرین شکل داد، رودخانۀ نیل هم به جهانبینی مصریان شکل داد. رودخانۀ نیل، آرام، قابل کشتیرانی و خوشرفتار بود و بنابراین یکی از امنترین و ثروتمندترین مناطق کشاورزی در جهان را به وجود آورد. هر تابستان رودخانۀ نیل به طور کاملاً قابل پیشبینی و بدون خسارت طغیان میکرد و زمینهای اطرافش را از آبرفت غنی از مواد مغذّی برای گیاهان میپوشاند.
کشاورزی آنقدر ساده بود که مصریان تنها دانه میپاشیدند و به دامها و احشام اجازه میدادند روی زمین راه بروند تا دانهها در زمین فرو بروند و سپس شما گندم، غلّه، انجیر، انار و هندوانه داشتید.
برخلاف بیشتر تمدنهای درۀ رودها، جوامع مصری تنها در نوار امتداد رودخانۀ نیل زندگی میکردند؛ رودی که قابل کشتیرانی بود و میشد منابع را از ساحل دریا تا بالادست رود رساند ازجمله الوار، طلا و غیره. مصریان طلا را یک فلز ماورألطبیعی و الهی میدانستند.
رام کردن رودخانۀ نیل بسیار ساده بود؛ در حالی که دیگر تمدنها به روندهای پیچیدۀ مهندسی هیدرولیک برای آرام کردن رودخانه و آبیاری زمینها احتیاج داشتند، نیل آنچنان خوشرفتار بود که مصریان میتوانستند از یک روش بسیار سادۀ مدیریت آب به نام «آبیاری حوضچهای» استفاده کنند که در آن سیلابها، کرتها و گودالهایی را که برای آبیاری حفر شده بود، پر میکردند.
در یک کلام فوقالعادگی نیل باعث میشد مصریان بتوانند مقدار زیادی اضافه محصول با کار نسبتاً کم تولید کنند و این به آنها زمان و نیروی لازم برای پروژههای اثرگذار دیگر را میداد. رودخانۀ نیل میتواند خوشبینی نسبی مصریان را هم توجیه کند: در حالی که مثلاً در مذهب «سومر» باستان زندگی پس از مرگ بسیار تاریک، ترسناک و غمانگیز بود، مصریان معمولاً با ابزار و وسایلی که در زندگی به آنها رفاه و لذت بخشیده بود، دفن میشدند زیرا زندگی پس از مرگ بصورت ادامۀ این زندگی دیده میشد و اگر شما در امتداد نیل زندگی میکردید این زندگی خیلی هم بد نبود.
آبیاری حوضچهای به روش ساده کرت بندی و کانال کشیدن
مورخان تاریخ مصر را به سه دورۀ بزرگ تقسیم کردهاند و هر کدام از این دوره ها با سلسله های شمارهدار مشخص شده است. اما تنها مصرشناسان حرفهای هستند که یک به یک نام سلسلهها را میشناسند:
۱-قلمروی پادشاهیِ قدیمیِ مصر از سال ۲۶۴۹ پیش از میلاد تا ۲۱۵۲ پیش از میلاد طول کشید.
۲-پادشاهی میانی از ۲۰۴۰ تا ۱۶۴۰ پیش از میلاد به طول انجامید و
۳-پادشاهی جدید که به آن «جدید» میگویند چون تنها ۳۰۰۰ سال قدمت دارد، از ۱۵۵۰ پیش از میلاد تا ۱۰۷۰ پیش از میلاد طول کشید!
در این بین شما زمانهایی از دورههای گذار را دارید و اما دربارۀ پادشاهی قدیمی:
این عصرطلاییِ مصر باستان بود و فیلمهایی نظیر «ایندیانا جونز» براساس آن ساخته شده است. اهرام مصر، اهرام جیزه (Giza) ، در این دوره ساخته شدهاند. خدای خورشید به نام «را» و اندیشۀ فراعنهای که خدا بودند، مربوط به این دوره است؛ شاه یا فرعون چیزی نزدیک به خدا یا خدا شمرده میشد پس از فرعونها انتظار میرفت که مانند خدا رفتار کنند و منظور از خدا رودخانۀ نیل بود به این معنی که فرعونها میبایست آرام، خونسرد و بخشنده میبودند.
و اما مسئلۀ اهرام: اهرام غیر از آنکه با شکوه و اثرگذار هستند، ساخته شدهاند تا درجات قابل توجهی از کنترل و نفوذ سیاسی و اجتماعی و روانشناختی بر جمعیت اعمال کنند، چرا که متقاعد کردن مردم برای آنکه زندگیشان را وقف ساختن تابوت برای یک آدم دیگر کنند بسیار دشوار است.
مشهورترین اهرام در فاصلۀ ۲۵۷۵ تا ۲۴۶۵ پیش از میلاد ساخته شدهاند. هرمی که ابوالهول مربوط به آن است برای خِفرَع یا خِفره (Khephren) ساخته شده بود. بزرگترین هرم برای فرعون خوفو (Khufu) ساخته شده بود. این اهرام تا حدودی توسط رعایایی ساخته شدهاند که براساس قانون مصر اجبار داشتند تعداد ماههای معینی را برای دولت کار کنند، بخش دیگری از اهرام توسط بردگان ساخته شده است نه توسط موسی و یهودیان زیرا آنها مدتها پیشاز ساختهشدن اهرام در مصر بودند و این باعث میشود که این سؤال مهم طرح شود که اصلاً اهرام با چه هدف و نیتی ساخته شد؟ اجازه دهید با «را» شروع کنیم. «را» یک خدای محلی بود که بر هلیوپلیس (Heliopolis) فرمان میراند اما او نهایتاً در میان مجموع خدایان مصری به شخصیت مرکزی تبدیل شد. او خدای خورشید و خدای خالق بود. این طور فکر میکردند که اگر انسانها کارشان را درست انجام دهند شورای خدایان هم نظم جهان را به خوبی برقرار نگه خواهد داشت و از آنجا که فرعونها پس از مرگ تبدیل به خدا می شدند، بنابراین منطقی بود که فرعونها را هم با ساختن اهرام راضی نگه دارند. مذهب مصر برای اعتقاد به طلسم، جادو و جنبل و غیبگویی و مثلاً اعتقاد به نیروهای ماورالطبیعیِ حیوانات خاص مثل گربه جایگاه ویژهای داشت.
پادشاهی باستانی مصر دو رسمالخط داشت: هیروگلیف که خط مقدس بود و دیگری خط ساده شدۀ عمومی و همگانی (دِموتیک) که برای نوشتن قراردادها ، معاملات و مسائل ملالانگیز دیگر بود!
بالا خط هیروگلیف و پایین خط باستانی دموتی
پادشاهی باستانی مصر به شدت ثروتمند بود اما در حدود ۲۲۵۰ پیش از میلاد سلسلهای از خشکسالیها اتفاق افتاد و فرعونها مشغول به جنگ با همدیگر شدند و یک دورۀ گذار رخ داد.
پس از آن به قلمروی پادشاهی میانی میرسیم: در این زمان فرمانروایی فرعونها بر مصر دوباره برقرار شد: ۲۰۴۰ پیش از میلاد. اما چند تغییر عمده رخ داده بود: نخست آنکه این فرمانروایان جدید بیگانه بودند؛ آنها از بالادست رودخانۀ نیل در نوبیا (Nubia) آمده بودند. دوم اینکه شورای خدایان در این زمان عوض شده بود: شمع محفل خدایان آمون (Ammun) بود؛ خدایی که دیده نمیشد و اینجا یک درس از تاریخ میآموزیم؛ خدایان ناپیدا معمولاً موفق هستند زیرا آنها همهجا هستند! نهایتاً آمون با «را» ادغام شد و خدایی به نام «آمونرا» خلق گردید. این بهترین خدایی بود که مصر خلق کرده بود و همۀ فرعونهای دورۀ پادشاهی میانی برای او معبد ساختند و مقدار زیادی از اضافه ثروت به عظمت و شکوه این خدا اختصاص یافت.
آمون-را
یکی از تفننهای پادشاهی میانی کشورگشایی بود مخصوصاً در منطقۀ زادگاهشان نوبیا (Nubia) اما آنها گاهی هم مغلوب میشدند به ویژه توسط اقوام آرامی (نیای مشترک عربها و عبرانیها) در خاور نزدیک.
این اقوام مصر را با فناوری برتر نظامی خود فتح کردند ازجمله سلاحهای ساخته شده از برنز، کمانهای پیچیده و ارابهها. یکی از اقوام هیکسوسها (Hyksos) بودند که تمام مصر را فتح کردند اما به جای آنکه آن را ویران کنند سخت نگرفتند و مانند رودخانۀ نیل با مصریان بومی ادغام شدند. مصریان فناوری نظامی آنها را وام گرفتند و هیکسوسها را نابود کردند و از مصر بیرون راندند.
سپس در ۱۵۵۰ پیش از میلاد مجدداً یک فرعون مصری سرکار آمد با نام آموزیس (Ahmosis). پس از این همه پیروزی و مغلوب شدنها نهایتاً مصر از انزوای خود خارج گردید. قلمروی پادشاهی جدید مصر به کشور گشایی نظامی روی آورد و شبیه به یک امپراطوری شد؛ به ویژه آنها رو به سوی جنوب آوردند و زمینهای بسیاری را در تلاش برای دستیابی به طلا و برده فتح کردند. احتمالاً یکی از توسعهطلبترین فرعونهای قلمروی جدید هاتشِپسوت (Hatshepsut) بود؛ زنی که برای ۲۲ سال بر مصر فرمانروایی کرد.
او مصر را نه تنها از راه نظامی بلکه از طریق تجاری توسعه داد اما بیشتر فرعونهای مصر مردانی بودند که توسعه طلبی نظامی را دنبال میکردند و نهایتاً با آشوریها به درگیر شدند. سپس با ایرانیها، اسکندر و رومیها رویارو شدند. در مجموع بهتر میبود مصر از انزوای جغرافیایی خود لذت ببرد و سعی نکند قلمروهای جدیدی را فتح کند اما تا این زمان مصر همه خیرخواهان خود را از دست داده بود
نکتۀ دیگر درباره قلمرو پادشاهی جدید فرعونی به نام آخِناتون (Akhenaten) است. این فرعون خدای جدیدی برای مصر اختراع کرد: آتِن (Aten). او کمی شبیه رهبر فعلی کرۀ شمالی رفتار میکرد و پلیس عقیدتی خودش را داشت و سعی میکرد از خود یک فرقۀ جدید بسازد. پس از مرگش همسرش جانشینش شد و سپس دختر و سپس یکی از پسرانش «توت عنخ آتِن» (Tutan khaten). این پسر به این خدای عجیب جدید «آتن» پشت کرد و نامش را به توت عنخ آمون تغییر داد. این فرعون در سن ۱۷ سالگی درگذشت. مهمترین علت شهرت این فرعون آن است که مقبرۀ تمام فرعونهای دیگر مصر توسط دزدان مقبرۀ باستانی غارت شده بود اما مقبرۀ «توت عنخ آمون» در قرن بیستم توسط انگلیسیها غارت شد و به شهرت رسید! درباره «توت عنخ آمون» میدانیم که شکاف لب و قوس غیرطبیعی ستون مهرهها داشته است. مومیایی او در سال ۱۹۲۲ کشف شد و احتمالاً مشهورترین شخصیت دنیای باستان است. اسکن استخوانهای او نشان داده که به عفونت استخوان احتمالاً در اثر پای شکسته و همچنین مالاریا مبتلا بوده است. این همان فرعونی است که آمریکایی ها با نام کوتاه شده «توت» میشناسند.
ماسک مشهور توت عنخ امون که از مقبره او بدست آمده
فراموش نکنیم که فرعون توت با زمان ساخت اهرام همزمان نیست اهرام در ۲۵۰۰ سال پیش از میلاد ساخته شده بودند -در طول پادشاهی قدیم- و فرعون توت در ۱۳۲۲ پیش از میلاد زندگی کرده و مرده است؛ ۱۲۰۰ سال بعدتر!
علتِ اشتباه، روایات عوامانه و شباهت بیشتر قلمروهای پادشاهی مصر با هم است. مسیحیت 2000 سال و تمدن مصر ۳۰۰۰ سال در جهان حضور داشتند. طول مدت حضور تمدن مصر۸۰۰ سال از تمدن باستانی و طولانی چین بیشتر بوده است. ما با تمدنی طرف هستیم که پیش از آنکه تمدن غرب حتی زاده شود تمام سیر طبیعی زندگیاش را پیموده و غروب کرده بود.
ترجمه: دکتر ایمان فانی