آداب بسیار عجیب و حیرت انگیز زناشویی و ازدواج در مصر باستان

معمولا در تمامی کشورهای دنیا، بسته به منطقه جغرافیایی آداب و عادات عجیبی در بحث های زناشویی و ازدواج وجود دارد که مصر نیز از این قاعده مستثنی نیست. در مصر باستان نیز برخی آداب عجیب زناشویی وجود داشته که قصد داریم به آن ها اشاره کنیم:

زنا با محارم

در دولت مصر زنا با محارم امری کاملاً عادی محسوب می‌شد. شاه اغلب خواهر و گاه دختر خود را به همسری خویش اختیار می‌کرد به این بهانه که خون خاندان سلطنتی را پاک و پاکیزه نگاه دارد. به همین جهت عادت همسری با خواهران از شاه به همه طبقات مردم سرایت کرد در قرن دوم میلادی دو سوم ساکنان آرسینوئه از این قاعده پیروی می‌کردند. در شعر مصری قدیم کلمات (برادر) و (خواهر) همان معنی (عاشق) و (معشوق) زمان ما را داشته است و اگر زنی را به همسری اختیار می‌کردند او را خواهر خود می‌خواندند.

فرعون علاوه بر خواهر خود زنان دیگری نیز داشته است که از میان اسیران جنگی بر می‌گزیده یا بزرگان مملکت یا شاهزادگان بیگانه به او هدیه می‌کرده‌اند. پاره ای از اعیان مملکت در این کار از فرعون تقلید می‌کرده‌اند. البته هرگز نمی‌توانستند در این باره به درجه شاه برسند به ناچار بایستی در مراعات اصول جاری اخلاقی سرمایه و درآمد مالی خویش را از نظر دور نداشته باشند.

ولی توده مردم مانند همه افراد ملتهای دیگر که در آمد متوسطی دارند به یک زن قناعت می‌ورزیدند. ظاهرا چنان به نظر می‌رسد که زندگی خانوادگی منظم بوده و از لحاظ اخلاقی و حدود تسلط افراد خانواده با آنچه در میان ملل متمدن این زمان وجود دارد اختلافی نداشته است. وضع اجتماعی زن در آن زمان از وضعی که زنان بسیاری از ملتها در زمان حاضر دارند بالاتر بوده است.

 

زن ها مثل مردها

نقش هایى که از زمانهای باستان بر جای مانده زنان را به صورتی نشان می‌دهد که آزادانه در میان مردم می‌خورند و می‌آشامند و در کوچه و بازار بی‌آنکه کسی نگهبان ایشان باشد یا سلاحی در دست داشته باشند در پی کار خویش می‌روند و با آزادی کامل به کارهای صنعتی و بازرگانی می‌پردازند. سیاحان یونانی که عادت داشته‌اند بر زنان خود سخت بگیرند از مشاهده این آزادی زنان در مصر تعجب کرده و مردان مصری را که در تحت تسلط زنان خویش بسر می‌بردند استهزا کرده اند.

شاید این منزلت عالی که در مصر برای زنان بود از این پیدا شده که که در آن سرزمین تسلط زن یا مادر شاهی بر تسلط مرد یا پدر شاهی غالب بوده است. گواه بر این مطلب آن است که نه تنها زن در خانه بزرگی کامل داشته بلکه تمام اراضی کشاورزی به زنان منتقل می‌شد. سبب زناشوئی با خواهر آن نبوده است که برادر از عشق خواهر بی‌تاب می‌شده بلکه مردان می‌خواسته‌اند به این ترتیب از میراث خانواده که از مادر به خواهر انتقال می‌یافته بهره‌برداری کنند و نمی‌خواسته‌اند که این ثروت به چنگ بیگانگان بیفتد.

 

اظهار عشق از طرف زن ها

 

حتی در مسئله نامزدی و اظهار عشق و زناشوئی و جنسی حق تقدم با زن بوده است گواه بر این غزلها و نامه های عاشقانه بازمانده از آن زمان است که بیشتر از طرف زن به مرد خطاب شده و زن از مرد می‌خواسته است تا زمان و مکانی را برای قرار ملاقات معین کند یا از او با کمال صراحت خواستگاری می‌کرده و طالب همسری می‌‌شده است. در یکی از نامه‌ها چنین آمده است ((ای دوست زیبای من من خواستار آنم که همسر تو باشم و کدبانو و صاحب اختیار همه املاک تو باشم.)) به همین جهت که حجب و حیا که البته نباید با وفاداری اشتباه شود در نزد مصریان فراوان نبوده و ازمسائل جنسی با چنان صراحتی سخن می‌گفته‌اند که امروزه هرگز چنان سخنی نمی‌گوییم.

درکل در مصر زنان بر مردان ارشدتر بودند و شوهر پس از مدتی همه میراث خود را به همسر می‌بخشید.

لباس و رقص؛ نمود خداوند در زنان!

لباس زنان نیز از پارچه‌ای حریر تشکیل می‌شد که فقط پایین تنه آنها را می‌پوشاند و اگر لباسی می‌پوشیدند که سینه و شکمشان را می‌پوشاند آنها را بی‌شرم و حیا می‌دانستند!! چرا که اعتقاد داشتند خدایان انسان را عریان آفریده‌اند و نباید خود را بپوشانند. زنها موی سر را کاملاً می‌تراشیدند و از موی عاریه استفاده می‌کردند. جالب اینکه بزرگترین افتخار برای یک مرد این بود که سر تراشیده یک زن را ببیند!

رقص نیز جزء لاینفک زندگی مصریان محسوب می‌شد و در نقاشیها و نقش برحسته‌های باستان نیز ما این حرکات نمایشی را می‌بینیم که البته شاید به نظر ما هیچ شباهتی به رقص نداشته باشند.

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ