سرنوشت سیاست داخلی و مناسبات خارجی در امپراطوری مصر عهد میانه
این واقعیت که حکومت فراعنه در اوخر عهد میانه به دلائل بی شمار آسیب پذیر شده بود، انکارناپذیر است. کرونولوژی تاریخ مصر باستان نشان می دهد که، بنیان گذار سلسلۀ دوازدهم آمنهمت اول[۱] بود. وی فرعونی مقتدر، وطن پرست وهرگونه شورش و طغیان را در کمال شدت و بیرحمی سرکوب می کرد. او شورشیان را دلسوز به حال مردم مصر به حساب نمی آورد و آنان را آشوب طلب و ویرانگر می دانست. آمنهمت اول تمایلات و اقدامات تجریه طلبانۀ سران نوم ها را، یکسره سرکوب می کرد وسرانجام دولتی نیرومند را سازمان داد و روی کار آمد و نومارکها وقتی اوضاع را چنین دیدند، قدرت مرکزی فرعون را به رسمیت شناختند، ولی خودمختاری خود را با جدیت حفظ کردند. ساختار حکومت خودمختاری منطقه ای نوم ها بدین گونه بود که آنها برای خود دارای سازمان اداری، دادگستری و نظام مالی و دستگاه دیوانی بودند که در سلسله های قبلی نیز در مصر آشنا و معتبر بود. بدیهی است که هر نوم دارای سپاه مستقلی بود و قوای مسلح برخی از نوم ها از ارتش فرعون نیرومندتر بود. فراعنۀ مصر که در مرکز حکومت می کردند، تنها نمایندگان و مأموران گردآوری مالیاتی را به نوم ها اعزام می کردند و نظارت نمایندگان فرعون بدون هرگونه مداخله ای در امور داخلی نوم ها بود. این توافق میان سران نو ها و فرعون مصر خدشه پذیر نبود.
نومارک ها افزون برپرداخت مالیات به دستگاه فرعون، به اعزام نیروی انسانی به عنوان کارگر برای دستگاه حکومتی فرعون، کوتاهی نمیکردند. از سویی در شرایط حاکمیت ضعف در اهرام سلطۀ رفرازفراعنه ، برخی از سران نوم ها فرصتی به دست می آورند که قلمرو خود را گسترش داده و سرزمین هایی را ضمیمۀ خاک خود کنند. به این ترتیب قلورو برخی از نوم ها گسترده و از نظام مالی، درآمد و طبعاً قرار گرفتن در جداول مالیاتی نوم به دو منطقه تقسیم می شدند، تحت عنوان منطقۀ شاه و منطقۀ نومارک. نومارک ها موظف بودند، به فرمان فرعون گردن نهاده و به هنگام بروز جنگ و لشکرکشی فرعون علیه دشمنان، از وی تبعیت و جانبداری کنند. ولی سران نوم ها گاهی خود را همانند شاه کوچک به شمار آورده و رفتار می کردند و خود را فرمانروا نیز می خوانند. سران نوم ها نیز به تقلید از فراعنه برای خود آرامگاه های مجلل می ساختند و برای خدایان محلی که همان خدایان نوم ها بودند، معابد باشکوه و بزرگ می ساختند. فراعنه دورۀ امپراطوری عهد میانه تدابیری اتخاذ کرده و اقداماتی می کرده اند که به تمام خاک مصر مربوط می شد و همۀ مصریان را در برمی گرفت و از آن بهره مند می شدند. از جمله می توان به طرح و ترسیم و اصلاح نظام آبیاری و سیستم آبرسانی و توزیع و تقسیم آن اشاره کرد.
در این دوره افزون بر گودال های طبیعی متعلق به دوران های زمین شناسی، مخازن همانندی برای گردآوری آب کنده شد وکشاورزان را از دغدغۀ خاطر بی آبی و بروز قحطی و خشکسالی رهاند. گفتنی است که در پنجاه کیلومتری جنوب ممفیس گودالی به عمق چهل متر از دوران های زمین شناسی به جا مانده که یکی از مخازن مهم آب کشاورزی برای آن ناحیه بوده است. از این گودال انسان های ماقبل تاریخ نیز استفاده کرده اند. این شواهد نشان می دهد که پیش از آنکه مصریان وارد عرصۀ تاریخ شوند، انسان های ساکن در مصر سفلا جهت تأمین معاش خود با چنین مشکلاتی دست و پنجه نرم می کرده اند. در برخی از منابع تاریخ و زمین شناسی مصر عمق گودال فوق را در حال تغییرو کاسته شدن دانسته و زمین شناسان عمق آن را به طور متوسط چهل متر پایین تر از سطح دریا نوشته اند.
طغیان های نیل در طول دوران های زمین شناسی به ویژه در اواخر دورۀ نوسنگی (نئولی تیک)[۲] زمین های پست را به شکل دریاچه های وسیعی که ارای عمق قابل توجهی بوده است درآورده که در صورت به تأخیرافتادن طغیان نیل یا به وقوع نپیوستن آن ازآن دریاچه ها به عنوان مخازن آب استفاده می کرده اند. دریاچۀ موریس[۳] یکی از نمونه های بارز این دریاچه های طبیعی است. افزون براین در اطراف این دریاچه مرداب های کوچک وبزرگ نیز به وجود آمده است. جهت تأمین زمین های کشاورزی برخیاز فراعنه اقدام به خشکاندن برخی از مرداب ها می نمودند. به عنوان نمونه آمنهمت سوم که از سال ۱۸۴۹ تا ۱۸۰۱ پیش ازمیلاد مسیح فرعون مصر بود، برای خشکاندن بخشی از این مخازن آبی و مردابی غیر ضروری به عملیات گسترده ای دست زد. وی برای این کارسده ای بزرگی را دراطراف این دریاچه ساخت و برای به جریان انداختن آب وخروج آب های اضافی کانال های متعددی حفر کرد تا آب را به بهترین وجه به زمین های کشاورزی وباغات مصریان برساند. در منابع تاریخ مصر باستان آمده است که فرعون توانست با این اقدام مبتکرانه افزون بردوهزار وپانصد هکتار زمین خشک را به زیر کشت ببرد. به تدریج ساختن شهرک های زیبایی پیرامون دریاچۀ موریس آغاز گردید واین منطقه یکی از یادگارهای عمران و آبادی آمنهمت در تاریخ میانۀ مصر به شمار آمد. فرعون با این کار توانست از جمعیت بسیار متراکم در شهرهای بزرگ بکاهد و بهبود اقتصاد و رفاه در جامعه را گسترش دهد. تأسیس مراکز فرهنگی و ساختن عمارات دولتی از دیگر اقدامات این فرعون در این ناحیه گزارش شده است.
یافته های باستان شناسی و گزارش های تاریخی و محتوای اسناد و کتیبه های مصریان نشان می دهد که از آمنهمت در تندیس عظیم در این ناحیه نصب نشده بوده است. وی دارای کاخی بزرگ در موریس بود و به دستور او معبدی مجلل نیز در آنجا بنا گردیده است و بدین ترتیب رفته رفته این امکانات و تأسیسات شهری بزرگ، باشکوه و زیبا را به وجود آورد. فرعون اخیرالذکر در حفظ آثار تاریخی مصریان سعی فراوان کرد و مدیران شایسته ای را برای مراکز علمی و تأسیسات فرهنگی به کار گماشت. او فیلسوفان، منجمان، ریاضیدانان، پزشکان و سایر فرهیختگان را از سراسر مصر گرد آورد و مراکز بزرگ پژوهشی و آزمایشگاه ها را به کمک آنان پی ریزی کرد. آمده است که وی در بیشتر نواحی زیر فرمان خود بیمارستان ها و مدارس و بنگاه های خیریه دایر کرد. او موزه های پیشین را که فراعنۀ سلف او اقدام به تأسیس و احداث آن کرده بودند از حالت متروکه و فراموش شده بیرون آورد و آنها را از نو سازماندهی نمود و سر و سامان داد. به منظور دفاع از مرزهای سراسر مصر اقدام به جابه جایی اقوام و قبایل مرزنشین نمود. این ابتکار وی نیز همراه با موفقیت بوده است.
پس از وی دیگر بار با مخاطرات جدی و همه جانبه روبرو گردید، از جمله قبایل مهاجم سامی از سوی شرق یعنی عربستان به مصر یورش بردند دست به قتل، غارت و به غنیمت گرفتن بت ها و محتوای معابد و مایملک مردم مصر زدند. براین خطر خانمانسوز که مصر در تاریخ خود همانند آن را تنها در شمال و مورد هیکسوس ها تجربه کرده بود، شورش حبشی ها نیز که در جنوب سرزمین مصر بود، افزون گردید. حبشی ها که در فقر و بدبختی کامل به سر می بردند، یکباره طغیان کردند و روانۀ مصر گردیدند. به سخن دیگر مصریان باید جهت مقابله با این رویدادها از پیش تدابیری می اندیشیدند، زیرا به قول تحلیل گران برخی از این تهاجمات و تجاوزات قابل پیش بینی بوده است. خطرات برون مرکزی پیوسته سرزمین مص را بیش از پیش تهدید می کرد و فرعون وقت باید تدابری می اندیشید تا این گونه مزاحمت ها برطرف شده و تکرار نگردد. سنوسرت سوم[۴] پدر آمنهمت سوم پیشتر به قبایل حبشی حمله و آنان را تارو مار کرده بود، و خطر آنان در سیصد کیلومتری طول نیل پایان یافته بود، ولی این تجاوزات از سر گرفته شد.
سنوسرت سوم در مرزهای جدید و به ویژه مناطق مرزی حساس در نزدیکی سمنه[۵] و کومه[۶] دو دژ مستحکم و تسخیرناپذیر بنا کرد که خرابه های آن هنوز باقی است و مصریان دیافته بودند که حفاظت از این گونه مناطق آسیب پذیر مرزی نیاز به ارتش دائمی و نظام مرزبانی شبانه روزی و مرزبانان نیرومند دارد. آنها افزون براین به تجربه دریافته بودند که در داخل کشور نیز ارتش قوی برای حفظ قدرت فراعنه لازم است. این ارتش منحصراً از نیروهای جوان مصری تشکیل شده بود. از ضوابط انتخاب و استخدام نیروهای نظامی و هزینۀ نگهداری این ارتش دائمی، بی اطلاع هستیم. در عهد میانۀ مصر هنوز مناسبات پایدار میان مصریان و سرزمین های دیگر برقرار نشده بود، لذا فراعنۀ این دوره از تاریخ امپراطوری مصر، هیئت های بازرگانی را به ویژه به فنیقیه به منطقۀ جبال و ناحیۀ اوگاریت[۷] که در شمال کشور فنیقیه قرار داشت، اعزام کردند. درهمین دوره مناسبات تجاری میان مصر وسرزمین های کرانۀ دریای اژه برقرار شد و به این ترتیب بازرگانی در مقایسه با عهد باستان گسترش بیشتری یافت. در مصر باستان اصولاً تجارت به هر صورت که بوده است، موجبات تقویت بنیادهای اقتصادی ورفاه مردم را فراهممی کرده است. هم اکنون نیز به گونه ای چشم گیر برشمار بازرگانان افزوده کشت و مصریان در بیشتر نقاط کرانه های مدیترانه، دریای اژه و بخش هایی از آسیای صغیر و بین النهرین دارای دفاتر بازرگانی بودند. دولت مصر نیز خود یکی از ارکان مهم تجارت در سطح بین المللی بود و نمایندگان ویژه ای همانند سفیران وفرستاده های دیگر در این مناطق داشت.
همۀ ای اقدامات سودمند موجب شکفتگی اقتصاد و تقویت نیروهای مولد گردید که در دورۀ زمام داری امپراطوری مصر در عهد باستان چنین تحولاتی صورت نگرفته است. هر فرعون مدبری نخست به اصلاح وتکمیل سیستم آبرسانی توجه می کرد و جداً به آن می پرداخت. چنین اقدامی در این زمان نیز صورت گرفت و کشاورزی به بالاترین حد رونق و بازده خود رسید وبه تبع آن حرف و مشاغل دیگر نیز متحول و سود آور شدند. در شهرها اثرات اینهمه پیشرفت در کارگاه ها، بازراها و مراکز خرید و فورش کالا به خوبی نمایان بود. کالاهای مصریان در این زمان از نظر کیفیت نیز ارتقاء یافته و کیفیت کالاهای مصریان در بازارهای جهانی زبانزد شده بود. مصریان به این ترتیب توانسته بودند در پایان امپراطوری میانه طلا را به معیار ارزشی تبدیل کنند و خرید وفرو کالا را با این فلز گرانبها انجام دهند. مصریان به زودی معادن غنی طلا را در حبشه تصرف کردند و بر مقدار طلای مصریان به میزان چشم گیری افزوده گشت. پیش از این طلا تنها در ساخت زیور و زینت آلات در میان اعضای حکومت مصر و بزرگان و ثروتمندان کاربرد داشت. مصر از جمله سرزمین هایی بوده است که در دورۀ میانۀ تاریخ خود از گردونۀ پیشرفت جهانی عقب نمانده و پیوسته درصدد ایجاد رابطۀ اقتصادی و تجاری با کشورهای ثروتمند جهان بوده است. این گونه روابط اقتصادی و تجاری مناسبات سیاسی مصررا نیز بهبود و تکامل می بخشیده است.
[۱] . (زادۀ آزمون=met (Amunehmet ُُ Ameneh
در برخی منابع: Amnehmet یعنی فرزند Amun آزمون نوشته اند.
[۲] . Amenehmet III. (1849-1801 v.ch)
[۳] . Moeris – meer
[۴] . Senousret III
[۵] . Semneh
[۶] . Kummeh
[۷] .مراد از ناحیۀ اوگاریت، مناطق سوری نشین یا سریانی نشین بوده است Ougarit (Ogarit)
منابع نگاره :
- عنوان کتاب : تاریخ مصر باستان
- نویسنده : اردشیر خدادادیان
- مشخصات نشر :تهران، سخن، ۱۳۸۸
- مشخصات نشر الکترونیکی : مصر باستان، تاریخ ما 1389
اگه تمایل به تبادللینک داشتین اطلاع بدید
با توجه به اینکه ارا و عقاید یکتا پرستی ایخناتوت شباهت زیادی به اندیشه های زرتشت دارد در خصوص تاثیر اندیشه های مادر آریائی ایخناتون ، بر دین جدیدی که آورده بود چه نظری دارید ؟.