دانلود ادبیات در مصریان باستان
کهن ترین آثار ادبی مصریان باستان معمولاً برخاسته از معابد آن سرزمین بوده است. حتی نوشته ها، یادداشت ها و سالنامه های امپراطوری های مصر باستان پایه و اساس دینی داشته است. نخست باید به این واقعیت اشاره کرد که پیش از آنکه خط مصریان به صورت «دموتیک» یا «خط عامه» درآید نیز پایگاه آن در معابد بوده و نخستین نویسندگان نیز کاهنان معابد بوده و مدت ها کتابت را درانحصار خود داشته اند. متون آیینی که شامل متون جادویی، اوراد و دعاها بوده است، بر دیوارۀ اهرام و سرداب ها و مقابر حک و نقر می شده است.
از آغاز دوران امپراطوری باستان فرمان های سیاسی – دینی[۱] و متون آیینی[۲] مربوط به انجام گرفتن وظایف دینی و حضور در معابد که در آنجا کاهنان افزون بر رهبری مراسم عبادت به تبلیغ دربارۀ خصال فراعنه و حکومت آنان نیز می پرداخته اند، به همین شیوه نگاشته می شده است. متون عزاداری، قطعات آیینی دربارۀ جشن های ازیریس و سایر خدایان به همین صورت به رشتۀ تحریر درمی آمده است. سروده هایی که در توصیف، معرفی و مدح و سپاس و ستایش از خدایان بوده و متون ویژه ای که به افتخار خدایان «بزرگ» به صورت منثور و منظوم (سرود،شعر) ارائه و قرائت می شده به همین صورت به دست پژوهشگران رسیده است. بیشترین نمونه های اخیر که ازآن نام بردیم مربوط به امپراطوری جدید و میانۀ مصر است که برجسته ترین آنها قطعات منثور و سرودهای آیینی آمون و آتون می باشد. سرود آتون اثر آخناتون فرعون مصری است که کاهن معبد نیز بوده است و دربارۀ او در مبحث رفرم مذهبی آخناتون به تفصیل سخن گفته شده است. این فرعون آمنوفیس چهارم بود که لقب آخناتون یعنی کسی که سودمند و مورد توجه ویژۀ آتون است، داشت.
در دورۀ فراعنه بعدی و با روی کار آمدن امپراطوری جدید، روحانیان معابد بزرگ متون آیینی و رساله هایی دربارۀ (خداشناسی)[۳] تألیف کرده و به گنجینه های آثار مکتوب معابد سپردند. در این متون و رسالات دیدگاه های واحدی ارائه نشده و کاهنان و یا به سخن دیگر مؤلفان این آثار بیشتر دربارۀ چندگانه پرستی به تبلیغ پرداخته و نسبت به خدایان بزرگ بیشتر به تکریم، تعظیم و احترام می پرداخته اند.گاهی از فراعنه نیز به موازات این ارباب انواع ستایش می شده است. نخستین آثاری که به قلمرو ادبیات غیر دینی مربوط است در حاشیه و از همان آغاز روی کار آمدن امپراطوری باستان پدیدار گشت. نوشته یا متنی دربارۀ آیین کفن و دفن مردگان که از قول مرده ای شرح حال او نوشته شده است، نمونه ای از این مورد است. این متن یا نوشته بیشتر یک بیوگرافی و وصیتنامه بوده است و شخصیت آن شخص در گذشته را معرفی می کرده است. زندگی نامه و شرح حال و سرنوشت برخی از فراعنه و سلسله های حکومتی مصر نیز در این مقوله قرار داشته اند. متنی دربارۀ شرح حال فراعنۀ زمام دار در سلسلۀ سوم و فرجام این سلسله نمونۀ دیگری از این متون ادبی غیر دینی است، در این گونه متون تنها به توصیف و تشریح احوال، وظایف ، املاک و دارایی مناصب و خدمات شخصی متوفی پرداخته شده است. با روی کار آمدن سلسلۀ ششم این بیوگرافی ها گسترده تر و در قالب متون مشروح و تفصیلی زندگی افراد بود و به جزئیات احوال، اخلاق، کنیه و تبار و خصوصیات شخصی و خانوادگی وی افزون بر مطالبی که گفته شد، به رشتۀ تحریر در می آمده است. در مواردی نسخه ای از این بیوگرافی (شرح حال، زندگی نامه) به خانوادۀ وی، نسخه ای در بایگانی دولتی و به ضرورت نسخه ای نیز در آرشیو معابد نگهداری می شده است.
گفتنی است که چنین روشی در میان بسیاری از اقوام و ملل جهان معمول بوده است. یونانیان، ایرانیان، و هندی ها نیز مضامینی تحت عنوان «وفات نامه» که بیشتر به صورت منظوم بوده است، سروده و تدوین کرده و برای جمع حاضر در مراسم عزاداری قرائت می کرده اند. به این ترتیب ادبیات مصر باستان وارد مراحل پیشرفته تری می شده است. زندگی نامه «اونی»[۴] معروف به «ارباب اونی»[۵] را که وی یکی ازصاحبمنصبان نظامی و اغنیای مصری بوده و به سه فرعون نخستین سلسلۀ هشتم خدمت می کرده است، می توان نمونۀ بارزی از این پیشرفت ادبی به شمار آورد. در این متن آمده است که اونی در نخستین جنگ علیه کوچ نشین های آسیایی شرکت کرد و در جنوب مصر فرمانروا شد و فرماندهی لشکریان مصری را از رود نیل، نواحی جنوبی و حبشه به عهده داشته است. او در حد یک فرعون مقتدر بوده است.
نمونه های دیگر آثار ادبی که آن نیز برجسته ولی کمی متفاوت با نوع پیشین است، زندگی نامۀ رجال بزرگ مصری است. شرح وقایع زندگی صاحبمنصبان امپراطوری جدید مصر، بخش قابل توجهی از ادبیات غیر دینی مصریان باستان را تشکیل می دهد. از جمله می توان به بیوگرافی کامل مانتوهوتپ که هم زمان، سنوسرت یکم[۶] می زیسته است، اشاره کرد. یکی دیگر از این نمونه ها شرح رویداد های زندگی آهمس که در خدمت فراعنۀ بزرگ چون آمنوفیس اول بوده است و بالاخره زندگی نامۀ «رخمیر»[۷] و «اینیوتف»[۸] که در خدمت توتمس سوم بوده اند از اهمیت برخوردارند. بیوگرافی «رخمیر» از آن جهت جالب و آموزنده است که اشاراتی به اوضاع و احوال کشورو رموز سیاسی دربار فراعنۀ مصر و به ویژه عصر توتمس سوم دارد. وی شرح وظایف و قلمرو مسئولیت ها و قدرت وزیر را در ادارۀ حکومت و نظارت بر کلیۀ امور حساس امپراطوری جدید به تصویر کشیده است.
تاریخ سینوهه[۹] که در عهد امپراطوری میانه انتشار یافته است نوعی «اتوبیوگرافی»[۱۰] است که وی شخصاً به نگارش جزئیات زندگی خود پرداخته است. وی پزشک نیمه افسانه ای تاریخ مصر باستان و به ارباب سینوهه معروف است. در این بیوگرافی که خود سینوهه آن را به رشتۀ تحریر درآورده است، بیان واقعیات عملکرد برخی از فراعنه و نیز درشتی و خشونت آنان حتی نسبت به نزدیک ترین همکارانشان مورد توجه بوده است. سینوهه در آغاز سلطنت سنوسرت یکم مغضوب فرعون واقع شد و برای نجات جان خود به سوریه گریختو چندین سال در میان یکی از قبایل سوری، در خدمت رئیس قبیله به سر برد. سینوهه واقعیات را بیشتر مورد توجه قرار داده و به رشتۀ تحریر در می آورده است. او در اثر برجسته اش که به نام خود او رقم خورده است، نسبت به کاهنان معابد و عملکرد آنها در جامعۀ مصر باستان سخت نا راضی بوده و قاطعانه به انعکاس آن آگاهی ها برای نسل های آینده پرداخته است. وی به هنگامی که در میان قبایل سوری به سر می برده است، مطالب ارزنده ای دربارۀ عادات، آداب و سنن این قبیله گردآوری و با کلام و زبردستی ویژه ای به رشتۀ تحریر درآورده است. پس از گذشت سالیان دراز، در مصر شرایطی به وجود آمد که سینوهه توانست به مصر بازگردد. فرعون مصر او را به مهربانی پذیرفت و مورد تشویق و تقدیر قرار داد. ادیبان و مورخان مصری اورا از افتخارات تاریخ مصر دانسته اند.
بسیاری ازآثار ادبی، حماسی، انتقادی و اجتماعی مصر به ویژه در دوره های میانه و جدید تألیف شده و صاحبنظرانی چون سینوهه آن را نگاشته اند که بر اثر حوادث جزئیات پراکنده و بسیار اندکی از آن به دست پژوهشگران افتاده و مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. این گونه به نظر می رسد که حتی همسایگان مصر از این گنجینه های ارزشمند ادبی و هنری مصریان آگاهی چندانی نداشته و نخستین کسانی که به این اوراق و اسناد دست یافته اند، کنجکاوان یونانی بوده اند. بدیهی است ترجمه و تحلیل این آثار در طول تاریخ مطالعات مصر شناسی پیوسته با اختلاف نظر هایی نیز همراه بوده است. هرچه زمان می گذرد، ادبیات مصر باستان نیز متحول تر و پر رونق تر می شده است، در سبک های ادبی مصریان تغییرات چندانی صورت نگرفته و در شیوۀ نگارش نیز نوسانی به وقوع پیوسته، تنها ابتکار و روحیۀ آزادنویسی نویسندگان، این آثار را متفاوت با گذشته تهیه، تنظیم و تدوین کرده است. کمتر نویسنده ای را در تاریخ مصر باستان می توان یافت که از عرق و احساس ناسیونالیستی برخوردار نبوده باشد. ادبیات دوران میانه و همچنین تاریخ مصر با تأثیرپذیری بیشتر نسبت به عهد جدید، عمدتاً از دیدگاه فراعنه و معابد تنظیم و تحریر می شده و حماسه های مصریان خود این واقعیت را نشان می دهد.
ادبیات مصریان در دورۀ امپراطوری جدید متنوع تر و بیشتر اجتماعی و فرهنگی بوده و شامل گونه های مختلف قطعات منظوم و منثور است. در این مواریث ادبی، غزلیات دل انگیز، منظومه ها، فال هاو ادعیه و حماسه های گوناگونی به چشم می خورد. افزون بر این از متن هایی دربارۀ معجزات پیشگویان، جادوگران و معبران شاهی تحت عنوان «مرگه»[۱۱] که یونانیان به آن «ماگوس»[۱۲] به معنای جادو و جادوگر می گفته اند و نیز شرح رویدادها، مسافرت های عجیب و غریب و به اصطلاح خارق العاده در جنوب و قارۀ آسیا، قطعات مفصلی در آن وجو دارد. این آثار و متون بسیار خیال انگیز و بیشتر افسانه ها و خیالات درهم آمیخته است که واقعیات را جذاب تر و جالب تر به نمایش بگذارند.
در خلال آثار ادبی مصریان مربوط به دوران امپراطوری جدید، دو اثر بیش از آثار و نوشته های دیگر جلب توجه کرده است. یکی از آنها مربوط به امپراطوری عهد میانه است و در برگیرندۀ شرح خلاصه و جالبی از اردوکشی یک فرمانروای مصری به ناحیۀ پونت[۱۳] است. از آنجائی که این سفر جنگی از راه دریا صورت گرفته است، طوفان سهمگین و امواج عظیم موجب غرق شدن کشتی این مرد جنگی شده و خود وی به وسیلۀ امواج به جزیره ای کشانده و به میان ساکنان آن جزیره برده شده است. او متوجه شد که اژدهایی بر آن جزیره حکمرانی می کند. او با تلاش زیاد ماهرانه از آنجا گریخته و به زادگاه خود باز می گردد…
نوشتۀ دیگر از این دست متعلق به دورۀ فراعنۀ امپراطوری جدید است و «حکایت دو برادر» نام دارد. این اثر از اسطوره های خدایان الهام گرفته است و شگفتی در این است که همانند این حماسه در ادبیات رومیان و یونانیان به وفور موجود است. داستان چگونگی ساخته شدن شهر رُم مرکز حکومتی رومیان قدیم و نیز پایتخت ایتالیای کنونی در سال ۷۵۳ پیش از میلاد مسیح به وسیلۀ دو برادر به نام های «رومولوس»[۱۴] و «رموس»[۱۵] می باشد. نمونه ای از این داستان های حماسی نشأت گرفته از حماسه های خدایان است که در تألیف پیشین – مجموعه دو جلدی تاریخ روم باستان و بیزانس[۱۶] – مورد بررسی قرار گرفته است. محتوای اثر ادبی مصریان تحت عنوان «حکایت برادر» به این شرح است که حوادث مربوط به برادر کوچکتر است که بارها می میرد و پس از هر بار مردن دوباره به زندگی باز می گردد. مصریان در واقع براین باور بوده اند که انسان ها باید از عالم خدایان الهام و درس بگیرند. مؤلف این اثر خواسته است داستان فریب خوردن ازیریس از بردارش سِت و چگونگی قطعه قطعه شدن این خدایگونه و سرانجام علل و عوامل بازگردانده شدن او به زندگی (به وسیلۀ پسرش حوروس) را عالمانه به تصویر کشیده و به داستان خود جوهری اخلاقی و دینی بدهد.
افسانه ها و حکایت هایی که موضوع آنها از آداب، آیین ها و سنن عامه سرچشمه می گرفت نیز رواج فراوان داشته است.یکی از جالب ترین این حکایت ها، داستان شهزاده است که پیش از به دنیا آمدنش پیشگویان مرگی زود هنگام را در طالع او دیده بودند. این شاهزاده بزرگ شد و به سفرهای دور دست به کشورهای مختلف می رفت. در یکی از این سفرها با دختر پادشاهی از یک سرزمین ازدواج کرد. همسر او و پدرش جان این شاهزاده (داماد) را که در چنگال اژدهایی گرفتار آمده بود، نجات دادند. یک بار نیز همین شهزاده به گونه ای معجزآسا توانست از دست تمساحی بگریزد که قصد خوردن او را داشت. به خاطر آسیب دیدگی های گستردۀ این متن ادبی ادامۀ داستان به خوبی روشن نیست و مراحل دیگری که این شاهزاده از چنگال عفریت مرگ گریخته است، مشخص نمی شود، ولی پایان داستان که قطعۀ کوتاهی از این متن است، نشان می دهد که وی به وسیلۀ سگی از بین رفته است زیرا سگ یکی از سه جانوری بود که پیشگویان آن را عامل مرگ او می دانسته اند.
افزون بر این آثار ادبی به صورت افسانه ها و داستان های اساطیری و حماسی، داستان هایی نیز مبنا و متکی بر مستندات تاریخی وجود داشته است مانند، داستان «پادشاه سکنینرا»[۱۷] که وی نیز همانند فراعنۀ مصر با هیکسوس ها پیکار می کرد و نیز داستان زندگی و رشادت ها و نیرنگ های یکی از فرماندهان ارتش مصر در زمان توتمس سوم که شهر «یافا»[۱۸] را با حیله و فریب دادن دشمن به تصرف خود درآورد. این گونه داستان ها بی تردید از وقایع زندگی پادشاهان مایه گرفته و در امپراطوری جدید در قالب و شکل ادبی آن ارائه شده است. همین داستان ها گاهی نیز به صورت اثر هنری و خمیر مایۀ قطعات نمایشی بوده و مصریان آن را به روی صحنه آورده و برای مردم نمایش می داده اند. در این شرح وقایع از جنگ ها، فتوحات و اقدامات مهم فراعنه سخن گفته شده است. مشهورترین آنها که عمیقاً مورد توجه بوده و پژوهشگران و مصر شناسان دربارۀ آن مطالب و مقالات گسترده ای نوشته اند، «یادداشت های روزانۀ توتمس سوم»[۱۹] و «کتیبه های رامسس دوم»[۲۰] در مورد جنگ کادش می باشد. در این اثر شاعری درباری، جنگ کادش را به صورت منظومۀ کاملی درآورده است. باید توجه داشت که در کتیبه ها و به ویژه اینگونه منظومه ها، شکست های برخی از فراعنه نیز به صورت بیرونی منعکس و متجلی شده اند.
از عهد امپراطوری باستان نوعی ادبیات آموزشی در مصر وجود داشته است که به صورت راهنمایی های آموزشی و فراگیری اخلاق و فداکاری و پرهیز از گناه و خشونت و نیز موعظه و پند و اندرز بوده است. این نوشته ها بزرگان جامعه را مثال زده، اخلاق و ویژگی های رفتاری آنها را به تصویر کشیده و پیروزی ها و موفقیت ها و همچنین افتخارات آنها را علت یابی کرده اند. متن هایی دربارۀ تعلیمات اشراف و اشرافیت نظامی مصر از این دسته اند. در خلال ادبیات باستانی و داستانی مصر به ویژگی های بارز و مؤثر این آثار در ایجاد سرخوردگی و بدبینی مردمان تهیدست و بی سروسامان حتی در حاشیه نیز اشاره نشده است.
متنی که در این اواخر مورد توجه و بررسی صاحبنظران قرار گرفته است، گفتگوی انسانی سرگردان با روح خویش است که اوضاع اجتماعی مردم را در دورۀ امپراطوری عهد میانه به تصویر می کشد و آن زمانی است که اشغالگران یعنی هیکسوس ها مردم مصر را به تنگ آورده، ثروت ها و سرمایه های آنها را غارت کرده، فقر وبیماری را بر آنان حاکم و کشور را به ویرانه ای مبدل ساخته بوده اند. در این گونه آثار تغییرات عمیق اجتماعی و دگرگونی های سیاسی و بر هم خوردن تعادل اقتصادی که در جامعۀ مصر به وقوع پیوسته است ترسیم شده است و به این ترتیب شرایط سخت زندگی تهی دستان و بردگان در زیر دست صاحبانشان منعکس شده است. باید دانست که این گروه از نویسندگان آزاداندیش بوده و هیچ گونه پیوندی با فراعنه و کاهنان معابد مصری نداشته اند، آثاری واضح و تفصیلی دربارۀ اختلافات دیدگاهی در عرصۀ سیاست و دیانت مصریان به ندرت به رشتۀ تحریر درآمده است. رفرم های دینی چون رفرم مذهبی آخناتون در خلال مطالب تاریخی وارد مباحث تاریخ اجتماعی – فرهنگی و سیاسی مصر باستان شده است.
تنوع در ادبیات مصر پس از سپری شدن عهد باستان و ورود مصر به عهد میانه به تدریج آغاز شده و رفته رفته اعمال نفوذ کاهنان و فراعنه در تدوین و نگارش متون ادبی رو به کاهش نهاده است. صاحبنظران ادبیات مصر را در مقایسه با ادبیات بابل، سومر، یونان، آشور تحول پذیرتر دانسته و تنها نقطۀ ضعف این بخش از فرهنگ مصر همانند دیگر مسائل و امور و هنر و ادبیات مصر، عدم دسترسی غیر مصریان به این آثار ارزشمند و آموزنده بوده است.
[۱] . Politisch – religiose Befehle
[۲] . Ritualtexte
[۳] . Polytheismus
[۴]. Ouni – Biographie
[۵] . Herr Ouni (Majestat Ouni)
[۶] . Senousret I. (Sinousret I)
[۷] . Rekhmire
[۸] . Iniotof
[۹] . Sinouhe
[۱۰] . Autobiographie
[۱۱] . Marge
[۱۲] . Magos( واژۀ یونانی به معنای شعبده یا سحر و افسون و جادو است)
[۱۳] . Pontos
[۱۴] . Romulus
[۱۵] . Remus
[۱۶] . تاریخ روم باستان از اردشیر خدادادیان، ۲ جلد، انتشارات سخن، جلد اول، چگونگی ساخته شدن شهر رم.
[۱۷] . Sekenienra
[۱۸] . Jaffa
[۱۹] . Tagesnotizen von Thutemosis III
[۲۰] . Inschriften von Rameses II
منابع نگاره :
- عنوان کتاب : تاریخ مصر باستان
- نویسنده : اردشیر خدادادیان
- مشخصات نشر :تهران، سخن، ۱۳۸۸
- مشخصات نشر الکترونیکی : مصر باستان، تاریخ ما 1389
lotfan maro link konid va be makhabar bedahid ta shoma ro link konim mamnoon
همه چیزز
montazeram
من این مطلب را کپی کردم آیا اجازه دارم
بفرمائید.