رویدادهای مهم تاریخ مصر از آغاز سدۀ ۲۰ پیش از میلاد

http://tarikhema.org/images/2012/05/world_abydos54.jpg

فشارهای همه جانبه ای که بر مردم مصر وارد می شد، قیام هایی را به دنبال داشت. این قیام ها که اکثر با خشونت همراه بود، تخریب مقابر و ویرانی ساختمان های دولتی را نیز موجب می شده است. این وقایع همزمان با پایان یافتن دورۀ امپراطوری باستان مصر آغاز شده است. این ناآرامی ها از همه بیشتر نابسامانی های اقتصادی، برهم خوردن معادلات واقعیت اجتماعی را نیز سبب می شد.کاهنی به نام «ایپوور»[۱] این وقایع را در یادداشت های خود ذکر کرده و مهمترین آنها را به تفصیل نوشته است. این شورش ها انقراض حکومت فراعنه و زمینه های به قدرت رسیدن حکام محلی و بزرگان روستاها را حتی فراهم کرده است. باور کهنۀ مصریان دربارۀ مقام الوهیت فرعون دیگر مورد تأیید نبود و از بین رفت . حکومت های محلی روستایی یعنی همان نوم ها اکثر کم دوام بوده و به همین دلیل دورۀ آرامش نیز کوتاه گزارش شده است. مهمترین این نوم ها نوم هراکلئوپولیس(هیراکُن پولیس)[۲] بود که محل آن در ناحیۀ امروزی «بنی سوئف»[۳] شناخته شده است. زمان حکومت این نوم از ۲۱۸۰ تا ۲۰۲۵ پیش از میلاد بوده است. بحران روحی سیاسی در مصر در اشعار حماسی و غنایی – اجتماعی مصریان ثبت شده اند، از آنجمله است «شکوه های یک دهقان» و قطعه شعری که در آن «کشاورزی خسته از زندگی با روان خود هم صحبت می شود».

http://tarikhema.org/images/2012/05/sphinx.use-prv1.jpg

در سال ۲۰۵۵ پیش از میلاد مسیح ایجاد و حدت مصر علیا به وسیلۀ «منتوهوتپ»[۴] صورت گرفت و این آغاز سلسلۀ یازدهم مصر بود. او پایتخت خود را در تب انتخاب کرد که ناحیۀ امروزی کارناک ولوکسور است. این آغاز دورۀ میانۀ امپراطوری مصر بود که از ۱۹۹۱ تا ۱۷۷۸ پیش از میلاد مسیح زمام دار بود. سلسلۀ دوازدهم که پایتخت های آن مرتب تغییر می کرد، با ایجاد تحول و دگرگونی های گسترده، شکوفایی فرهنگی را برای مصریان به ارمغان آورد. سلسلۀ دوازدهم این سیاست موفق را مدتی ادامه داد. فراعنۀ این سلسله با لشکر کشی های خود به سرزمین های دور و نزدیک، روند سیاست خارجی خود را در مقایسه با سلسله های پیشین کاملاً تغییر دادند و از سال ۱۸۷۸ تا ۱۸۴۱ پیش از میلاد مسیح در صدد گسترش قلمرو امپراطوری مصر بودند.http://tarikhema.org/images/2012/05/tumblr_leoh4tr8Gg1qdvbexo1_500_thumb1.jpg

در این مقطع زمانی که هم اکنون ذکر شد (۱۸۷۸ تا ۱۸۴۱ پیش از میلاد مسیح) سسوستریس سوم (اوسرتسن)[۵] بر مصر حاکم بوده است. در این زمان مصریان در سوریه، فلسطین و نوبی نفوذ کردند و از جمله با جزایر کرت[۶] در دریای مدیترانه مناسبات بازرگانی برقرار کردند. در عرصۀ سیاست داخلی قدرت های محلی یعنی نوم ها تحت فشار قرا گرفتند و قدرت فراعنۀ جدید به صورت متمرکز ومقتدر زمام امور را در دست داشت.روز به روز در این زمان تجارت مصریان از راه دریا با کرتیان و ساکنان سرزمین پونت[۷]  گسترش بیشتری می یافت.

طی جنگ های داخلی گسترده یک بار دیگر دولت واحدی در مصر بر سر کار آمد و قدرت روحانیان را محدود کرد. در این دستاورد سهم کشاورزان قابل توجه بوده است. آمنهمت سوم[۸] که از ۱۸۴۰ تا ۱۷۹۲ پیش از میلاد مسیح فرعون مصر بود، دریای موریس[۹] را در فایون[۱۰]  به تصرف درآورد و با پیوند دادن آن با رود نیل زمین های زیادی را به زیر کشت برد و بارور کرد. معابد بزرگ به شمار زیاد ساخته شد و به نام آمون خدای جدید و بزرگ تب نام گذاری شد. در این زمان مقابرمجلل و باشکوهی ساخته و تجهیز شدند حتی سران نوم ها نیز به تقلید از فراعنه به ساختن معابد بزرگ برای خود اقدام کردند. اهرام متعدد و لی کوچک و نه چندان مجلل  ساخته شدند . این اهرام بیشتر دارای دیوارهای خشتی بودند و برای شاهان محلی و معدودی فرعون – خداها ساخته شدند. هنرمندان  و مجسمه سازان تندبس های عظیمی برای فراعنه ساختند که برخی از آنها چهار متر ارتفاع داشته اند. عصر شکوفایی ادبیات مصر نیز همین زمان بود و داستانها و رُمان هایی به رشتۀ تحریر درآورده شدند. رُمان افسانه گونۀ «سینوهه دریانورد»[۱۱] و نگارش قصه های کوتاه و داستان های حماسی نیز از همین دوره در مصر رونق یافت. علم و هنر در ابعاد گوناگون رواج یافت، ولی بطور سیستماتیک و سازمان دهی شده ثبت و ضبط نشد. دانش هایی که بیش از علوم دیگر در فهرست های فرهنگی – علمی مصریان آمده اند، عبارتند از: هیئت و نجوم، ریاضیات و پزشکی که در قلمرو دانش پزشکی جراحی و دامپزشکی نیز پیشرفت قابل توجهی کرد.

مصریان از این زمان رسماً به تأسیس مراکز علمی و فرهنگی پرداخته و دانشمندان، هنرمندان، منجمان و شاعران و ادیبان بی شماری را پرورش داده اند. از سال ۱۷۸۰ پیش از میلاد مسیح، نابسامانی ها ناآرامی های داخلی یک بار دیگر در مصر گسترش یافت که بر اثر آن هیکسوس ها[۱۲] به قدرت رسیده اند. این حاکمان بیگانه حدود سال ۱۷۱۰ پیش از میلاد مسیح به اوج قدرت خود در مصر رسیدند. شاید بتوان برخی از عناصر فرهنگی حوریان را در میان هیکسوس ها یافت[۱۳]. پایتخت آنها آواریس در ناحیۀ لاگون[۱۴] گزارش شده است. مرکز قدرت آنها در دلتای شرقی بوده است. گروه های متعدد هیکسوس ها به وسیلۀ اقوام سامی تقویت می شده اند. پس از آنکه این مهاجمان در ناحیۀ دلتای شرقی مستقر شدند، قریب به یک قرن در مصر ماندند و به ویرانگری و غارت پرداختند و تقریباً بیشتر مظاهر فرهنگی، علمی، هنری و اقتصادی مصر را نابود کردند. آنها نه تنها بر شمال مصر بلکه بر فلسطین نیز به مدت یکصد سال فرمانروا بودند.

همزمان با سلطۀ هیکسوس ها بر شمال مصر، نوم ها قدرت را در جنوب مصر در دست داشته اند. قیامی پیش از سال ۱۵۷۰ پیش از میلاد مسیح از منطقۀ جنوب مصر آغاز گردید و گسترش یافت. رهبری این قیام به دست آهموزه (آمازیس)[۱۵] بود و وی در سال ۱۵۷۰ پیش از میلاد مسیح پیروز شد و سلسلۀ او تا سال ۱۰۸۵ پیش از میلاد مسیح زمام امور را در دست داشت. آمازیس سلسلۀ جدیدی را در قالب یک امپراطوری نیرومند تأسیس کرد. پایتخت این امپراطوری تب[۱۶] بود. آمازیس پس از پیروزی اش مصر را برای مدتی با بنیادهای نیرومند اقتصادی در جهان باستان به سرزمین های دیگر شناساند.

فراعنۀ مقتدر سلسلۀ هجدهم مصر را به صورت بزرگترین قدرت در مشرق زمین درآوردند. مصر در زمان زمام داری آمنوفیس یکم[۱۷] که از ۱۵۴۵ تا ۱۵۲۰ پیش از میلاد مسیح زمام دار بود رهبری قدرت های شرق را به عهده داشت. سیاست های موفق وی به وسیلۀ توتموزیس یکم[۱۸] (توتمس یکم) که از ۱۵۲۰ تا ۱۵۱۰ پیش از میلاد مسیح سلطنت کرده قاطعانه دنبال شد. مصر در این زمان به قصد تصرف سرزمین نوبی ابتدا با آن همدست شد و برای نخستین بار توتموزیس یکم تا کرانۀ رود فرات پیشروی کرد.

اوج نیرومندی سلسلۀ هجدهم در دورۀ زمام داری ملکۀ هچپسوت[۱۹] بود که از ۱۴۹۴ تا ۱۴۷۲ پیش از میلاد مسیح سلطنت کرد. این فرعون بانو مبادلات کالا را با شمال آفریقا در پیش گرفت و تجارت مصر را به واقع رواج و رونق داد. مصریان، در این زمان به برپا کردن استحکامات گسترده ای در مناطق زیر سلطه شان که از زمان توتموزیس یکم آغاز شده بود، ادامه دادند و مصریان از پیشروی های توتموزیس در ناحیۀ فرات و رسیدن به سوریه، عقب نشینی نکردند. در راستای تجارت گستردۀ مصریان در دورۀ هچپسوت با سیاه پوستان آشنا شدند. هچپسوت با برادر ناتنی خود به نام توتموزیس سوم[۲۰] که از۱۴۹۴ تا ۱۴۴۰ پیش از میلا د مسیح سلطنت کرد، ازدواج کرد و با او در قدرت شریک شد. این فرعون در سوریه، فلسطین و با اقوام میتانی به جنگ پرداخت. بزرگترین این نبردها، جنگ خونین مگیدو[۲۱] در ناحیۀ جنوب غرب ناصره[۲۲] بود که در سال ۱۴۷۲ پیش از میلاد مسیح به وقوع پیوست. فرعون در این جنگ از سربازان مزدور بی شمار و ارابه های جنگی استفاده کرد.

مصریان از زمان ورود هیکسوس ها به مصر با اسب آشنا شدند و هم اکنون با ساختن ارابه به طور کامل برای جنگ های سنگین مجهز و مسلح گردیدند. توتموزیس سوم در این جنگ از ناوگان مجهزی نیز که تدارک دیده بود، بهره گرفت. در سرزمین های سوریه و فلسطین توسط حکام متعددی که با یکدیگر سازگاری و تفاهم نداشتند، ناآرامی هایی به وقوع پیوست. در سال ۱۴۴۰ پیش از میلاد مسیح آمنوفیس (آمنهوتپ)[۲۳] دوم بر تخت سلطنت نشست و تا سال ۱۴۱۰ پیش از میلاد مسیح به مدت سی سال زمام امور را در دست داشت. او به فرعون ورزشکار معروف است و بسیار تنومند و دارای روح و روانی آرام بوده است. وی در کمانکشی، قایق سواری و قایقرانی، تیراندازی و شکار زبانزد مصریان بوده است. این فرعون مبتکریک دیپلوماسی فعال و موفق در تاریخ مصر است. افزون بر این تجارت با سرزمین های همجوار و دوردست را در برنامۀ کارخود قرار داد و از جمله مناسبات بازرگانی مصریان را با کرت و بابل بیش از پیش رونق بخشید. جانشین وی آمنوفیس سوم[۲۴] بود که از ۱۴۰۰ تا ۱۳۶۳ بیش از میلاد مسیح سلطنت کرد. این فرعون سیاست های سلف خود را مجدانه دنبال کرد و کشور را در مدت درازی در صلح، رفاه و آرامش نگهداشت.http://tarikhema.org/images/2012/05/nefer1.jpg

دوران سلطنت سی و هفت سالۀ آمنوفیس سوم با موفقیت و صلح و سازش درداخل کشور و با سرزمین های بیگانه همراه بود. وی به مجرد به قدرت رسیدنش در سال ۱۴۰۰ پیش از میلاد مسیح ابتدا باب مناسبات تجاری و سپس سیاسی (دیپلوماسی) را با کشور های همسایه گشود و در ادامۀ سیاست های پدرش از جزایر کرت تا سرزمین بابل همزمان به یک دیپلوماسی موفق دست زد و با برقراری تجارت با این دو کشور این مناسبات را به کمال مطلوب رساند. تاریخ مصر باستان سیاست های صلح طلبانۀ این فرعون مصر را کم نظیر و موجب ارتقاء منزلت مصریان در سراسر جهان دانسته است.وی بقای حکومت خود را در سایۀ همین سیاست های مثبت و سودمند تأمین و میسر کرده است. زبان دیپلوماسی در زمان وی زبان بابلی بوده است. این واقعیت به وسیلۀ پژوهشگران با مطالعۀ اسناد ال – آمرنه، مورد تأیید قرار گرفته است. از نظر ساختار سیاست داخلی ابتدا آمنوفیس سوم بر آن بود تا از هرگونه نفوذی در اهرم سلطه جلوگیری کند و این امر را موجب برقراری آرامش و صلح در جامعه و سازش همۀ اقشار در کنار یکدیگر می دانست، ولی وضع بدین منوال نماند و اعمال فشارهای گوناگون از سوی نومارک ها (سران نوم ها) و نفوذ و مداخلۀ کاهنان آمون تب در امور سیاسی، فرهنگی و هنری ، شرایط را تغییر داد.

فرعون فرهیخته و صلح طلب برای جلوگیری از هرگونه سوء استفاده هایی که از سوی کاهنان احتمال بروز آن می رفت، معابد بزرگی که همه دارای ستون های مجلل و اندرونی باشکوه بودند، از جمله در تب ساخت. آمنوفیس سوم معبدی در نوبی برای خویش ساخت و آن را به بهترین نحو آراست. او مقابر صخره ای متعدد و زیبا به جای اهرام برپا کرد. از جمله می توان از معبدی[۲۵] که همزمان مقبرۀ هچپسوت در «دیر البهاری»[۲۶] بود ساخت و آراست، نام برد. وی صحنه های پیروزی های مصریان بر دشمنانشان را به وسیلۀ نقاشان و حکاکان به تصویر کشید و تندیس های عظیم را برای فراعنۀ پیشین ساخت. تندیسی که در همان زمان مجسمه سازان برای آمنوفیس سوم ساخته اند بیست متر ارتفاع داشته است.

وی در عرصۀ دین از یکسو آیین های دینی و مراسم مذهبی را به بهترین نحو ممکن برگزار می کرد. نقوش و تصاویر خدایانی که دارای سرجانوران بودند در معابد و اماکن دینی مستقر کرد. وی آمون خدای تب را گرامی داشت و او را «نفس برای زیست» نامید و از سوی دیگر در بزرگداشت پتح[۲۷]  خدای آفرینش ورممفیس و خدای خورشید که هم اکنون آتون – رع[۲۸] بود، با جدیت تمام و سخاوتمندانه، کوشید. این مجموعه از پدیده های دینی، به وسیلۀ وی دین شناسان و مورخان را شگفت زده کرده بود. این عوامل به زودی به صورت یک بحران دینی در مصری خودنمایی کرد که آمنوفیس چهارم وارث آن شد.

پس از آمنوفیس سوم، آمنوفیس چهارم[۲۹] در سال ۱۳۶۳ پیش از میلاد مسیح بر تخت پادشاهی مصر نشست. وی بعد ها به اخناتون[۳۰] معروف شد و تا سال ۱۳۴۵ پیش از میلاد مسیح به مدت هجده سال زمام دار بود. وی عامل بروز تشنج و هیجان های مهار ناشدنی در ارکان دینی مصریان شد. آمنوفیس چهارم نظام«چند خدایی»[۳۱] حاکم بر دیانت مصریان را به یک نظام «تک خدایی خورشید پرستی»[۳۲] مبدل کرد. این خدایگونه آتون نام داشت. او دربار خود را به گونه ای شگفت انگیز و بی سابقه باشکوه و جلال فراوان آراست و کاخی تحت عنوان آخناتون در نزدیکی – ال – آمرنه ساخت. او آیین های آمون پرستی را ممنوع و برگزاری مراسم بزرگداشت و تقدیم قربانی و هدایا به معبد آمون را متوقف کرد و کاهنان این رب النوع را مورد تحقیر قرار داد. آمنوفیس چهارم کلیۀ تصاویر، نقوش و تندیس های آمون را منهدم کرد. وی بر آن شد در عرصه های هنری آزادی عمل به جود آورد. به تصویر کشیدن نیم تن، همسرش نفرته ته[۳۳] ، ترسیم نقوشی از زندگی کاملاً طبیعی و ساختن مجسمه های متعدد و متنوعی از این دست و از همه مهمترین به اجرا در آوردن سرود دسته جمعی «آوای خورشید»[۳۴]  و تفهیم این و سرود تحت عناوین ایده آل های «نور، زندگی، عشق و حقیقت» به مردم نتیجۀ این اقدامات آمنوفیس چهارم گزارش شده است.

اقدامات رفرمیستی این فرعون به زودی پس از مرگش درهم شکست و فرو ریخته شد. براین اساس داماد او که توتانخامون[۳۵] نام  داشت و از ۱۳۴۵ تا ۱۳۳۶ پیش از میلاد مسیح به مدت ۹ سال زمام دار بود، به تب بازگشت زیرا موضع رادیکال او و پدرش نه تنها کاهنان را خشمگین بلکه احساسات دینی مردم مصر را نیز جریحه دار کرد. آمنوفیس چهارم و دامادش توتانخامون هر دو مورد تنفر روحانیان مصری قرار گرفتند و به او لقب «پادشاه مرتد» دادند. مردم مصر نیز هیچ گونه احساس خوبی نسبت به او نداشتند. قدرت مصر در زمان او به پایین ترین حد خود رسید و مهم تر از نفوذ مصر در سوریه و فلسطین به شدت کاسته گردید.

پس از این دورۀ پر آشوب تحت عنوان «دورۀ رفرم دینی» در زمان زمام داری هرمهب[۳۶] که از سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۰۵ پیش از میلاد مسیح گزارش شده است، آیین ها و سنن پیشین از نو احیا گردید. هرمهب یکی از افسران ارشد ارتش اخناتون (آمنوفیس چهارم) بود. هرمهب نام اخناتون را از همۀ الواح کتیبه ها، نقوش و یادمان های دیگر زدود و هنرمندان، نقاشان و حکاکان  را وادار کرد تا نام اخناتون را از کلیۀ آثار پاک کنند. افزون بر این کلیۀ آثار منحصر به اخناتون را منهدم کرد. به این ترتیب یک بار دیگر مصریان در کنار آیین های سنتی و خدایان کهن مصریان قرار گرفتند. هرمهب مناسبات دوستانه و بسیار صمیمانه را با گروه های مذهبی برقرار کرد و معابد را بزرگترین پایگاه های تبلیغاتی خود قرار داد.

کاهنان معابد از جمله روحانیان معابد آمون پیوسته از او حمایت کرده و از او به نیکی یاد نموده و به سود او تبلیغ می کرده اند.


منابع:

[۱] . Ipuwer

[۲] . Herakleopolis (Hierakonpolis)

[۳] . (بنی صوف، بنی سوئفBeni suef (

[۴] . Mentuhotep

[۵] . Sesostris III. (Usertesen)

[۶] . (جمعKretische Inseln (

[۷] . Punt

[۸] . Amenehmet III

[۹] . Moeris – See

[۱۰] . Faijun

[۱۱] . Seefahrer  Sinuhe

[۱۲] . Hyksos

[۱۳] . Ploetz, k: A. a. O. S. 70( واژه هیکسوس در زبان مصریان از ریشۀ «هکا-کاسوت= heka – chasut به معنای فرامانروایان بیگانه است)

[۱۴] . Lagunengebiet

[۱۵] .   Amasis) ُُ Ahmose ( = Amosis

[۱۶] . Theben

[۱۷] . Amenophis I. ( 1545-1520v.Ch)

[۱۸] . Thutmosis I. ( 1520-1510 v.Ch)

[۱۹] . Hatschepsut (1494-1477 v. Ch)

[۲۰] . Thutmosis III. (1494-1440 v.Ch)

[۲۱] . Megiddo

[۲۲] . Nazareth

[۲۳] . Amenophis II. (Amenhotep II). 1440-1410 v.Ch

[۲۴] . Amenophis III. (1400-1363 v.Ch)

[۲۵] . Grabtempel

[۲۶] . (دیرالبهاری، دیرالبحاری…) Der – el – bahari

[۲۷] . Ptah

[۲۸] . (هم اکنون به جای امون – رع Amun – Ra  قرار گرفته است) Aton – Ra =

[۲۹] . Amenophis  IV. (1363-1345 v.Ch)

[۳۰] . Echnaton

[۳۱] . Polytheismus

[۳۲] . Sonnenmonotheismus

[۳۳] . Bute  der  Nefretete

[۳۴] . Sonnengesang

[۳۵] . v.Ch) Tutanchamun (1345-1336

[۳۶] . Haremhab (1332-1305  v.Ch)

 

منابع نگاره :

  1. عنوان کتاب : تاریخ مصر باستان
  2. نویسنده : اردشیر خدادادیان
  3. مشخصات نشر :تهران، سخن، ۱۳۸۸
  4. مشخصات نشر الکترونیکی : مصر باستان، تاریخ ما ۱۳۸۹

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
2 نظرات
  1. مهدی می گوید

    آمنهمت چهارم(اخناتون)دین خورشیدپرستی روایجادکرد؟پس چرا توی سریال یوسف پیامبرنشون داد نظام پرستش خدای یگانه ی نادیدنی روکه ما الان میپرستیم به وجود آورد؟گیج شدم میشه لطفاًجواب بدید آقای کاظمی؟

  2. Niko Holmen می گوید

    I’m not an expert when it comes to this. Didn’t even know this was possible. Useful read, appreciate your posting this.

ارسال یک پاسخ