سلسلۀ پنجم تا دهم مصـر
سلسلۀ پنجم ۲۳۴۵ – ۲۴۹۴ ق.م:
نُه نفر از فرمانروایان این سلسله برای ما شناخته شده هستند که عبارتند از: (۱. یوسِرکاف ۲. ساهوره ۳. نِفِریُرکار ۴. شِپ سِسکارایسی ۵. نِفِرِفرِ ۶. نیوسِرر ۷. مِنکا اوهور آکااهور ۸. جـِد کارایسی ۹. یونس / اوناس.)
این فرمانروایان بیشتر جنبه های مذهبی داشتند و به نظر می رسد که از خانوادۀ سلطنتی نبوده اند. آن ها بیشتر از هرچیزی به پرستش « رع » پرداخته اند و در عناوین خود « فرزند رع » به کار می بردند. نتیجۀ قابل ذکر این که به احتمال فراوان فرمانروایان نخستین این سلسله سلطنت را از پدر به ارث نبرده اند بلکه چند برادر بوده اند که یکی پس از دیگری به سلطنت رسیده اند.
سلسلۀ ششم ۲۱۸۱ – ۲۳۴۵ ق.م:
در این دوره پنج نفر فرمانرانی داشته اند که پرآوازه ترین آن ها « پـپی یکم » و « پـپی دوم » هستند. در زمان فرمانروایی پـپی یکم اساس سلطنت این سلسله سروسامان یافت. این فرمانروا که مردی مدبر و مقتدر بود، در عمران و آبادانی مصر زحمات فراوانی کشید. فرزند و جانشین پـپی یکم، پـپی دوم که از سن شش سالگی به حکومت رسید، مدت ۹۴ سال سلطنت کرد که گویا دراز مدت ترین دورۀ فرمانروایی در تاریخ جهان است. در کتاب هرودوت از ملکه ای به نام « نیتو کریس » نام برده شده است که گمان می رود متعلق به این دوره بوده باشد.
دورۀ فترت یکم ۲۱۳۳ – ۲۱۸۱ ق.م:
این دوره شامل سلسله های هفتم، هشتم، نهم و دهم تاریخ مصـر است.
پس از آن که یورش های خارجی و جنگ های داخلی سلسلۀ ششم را به نابودی کشاند، در تاریخ مصر دوره ای بوجود آمد که به « انقلاب اجتماعی » معروف شده است. در این تغییرات، زمین ها و املاک از دست اشراف بیرون رفت و به رعایا تعلق گرفت. ترس و وحشت بر همه جا مستقر شد، رعایا و کشاورزان از کشت و زرع دست کشیدند و مملکت در رکود اقتصادی و سیاسی فرو رفت. در این دورۀ هرج و مرج، سلسلۀ هفتم روی کار آمد که به روایت مانتون، هفتاد فرمانروا داشت و در کل هفت روز فرمان راندند. گرچه گمان می رود این مورد افسانه باشد ولی از تاریخ سیاسی و اجتماعی سلسلۀ هفتم بیش از این آگاهی در دست نیست. آگاهی م در خصوص سلسلۀ هشتم هم به نسبت سلسلۀ هفتم گسترده تر نیست. مانتون فرمانروایان این سلسله را ۱۸ نفر نوشته است که نام های آنان با فرمانروایان سلسله های پیشین تفاوت چندانی ندارد، حتی مانتون هم جدا از نام های آنان چیز دیگری از تاریخشان نگفته است.
سلسلۀ نهم « سلسلۀ قبطی »:
هرج و مرجی که در مصر حکمفرما شده بود منجر به جدایی هفت ایالت جنوبی از مصر شد، این هفت ایالت جنوبی زیر فرمان این شاه به نام « کوپتوس » بوده است که سلسلۀ ای را در مصر بنیان نهاد که به سلسلۀ قبطی مشهور است. نکتۀ جالب در تاریخ سلسلۀ قبطی این که آنان کلیۀ اختیارات لشگری و کشوری را به وزیری سپرده بودند که اختیاراتش به مراتب از خود شاه بیشتر بوده است. همین وزرا که از یک خانواده برگزیده می شدند در نهایت قدرت را از دست شاه خارج کردند.
سلسلۀ دهم « حکومت های متقارن »:
در زمانی که سلسلۀ قبطی ادامه داشت، سه ایالت « ادفو ، هیراکون پولیس و الفانتین » که در جنوب مصر علیا قرار داشتند بر ضد آن ها به پا خواستند و حکومت های جداگانه ای بوجود آوردند که در تاریخ مصر به سلسلۀ دهم شناخته می شود. در این دوره از تاریخ مصر، این کشور به سه بخش تقسیم شده بود به طوری که در شمال، مهاجمین آسیایی، در مرکز زمامداران هراکلیوپولیس و در جنوب فرمانرانان تب، فرمان می راندند. این حکومت ها را در تاریخ مصر با عنوان دورۀ حکومت های متقارن (هم زمان) می شناسند.
منبع الکترونیکی : مهرمیهن