سیاستهای نظامی آمنوفیس اول
آمنوفیس یکم[۱] که از ۱۵۲۷ تا ۱۵۰۶ پیش از میلاد مسیح فرعون مصر بوده است، در رابطه با لشکرکشی های خود به آسیا، آثار و یادمان هایی به یادگار گذاشته است. او در شرح لشکرکشی های خود از سرزمینی به نام «قِدِم»[۲] نام برده است که از نظر جغرافیای تاریخی همان سرزمین اردن[۳] بوده است. قطعاتی از یک گلدان شکسته نیز به دست آمده است که متعلق به یکی از فراعنۀ مصر است. این قطعات هر چند بیرون از قبور پیدا شده، ولی در واقع همراه با جسد یکی از فراعنۀ مصر در قبر او گذاشته است. برخی نیز این قبر را متعلق بع یکی از رجال مصری دانسته اند که در واقع یکی از صاحبمنصبان بزرگ و متنفذ مصر بوده است. از چگونگی وقوع این حوادث پیچیده به وسیلۀ توتموزیس یکم به موجب کتیبه ای که بر گورستان او در سال ۱۵۰۵ پیش از میلاد مسیح نصب شده است، بهتر می توان آگاه شد. توتموزیس یکم گزارش کرده است که مرز شمالی قلمرو فرمانرواییش کرانۀ فرات بوده است. وی همچنین آورده است که به مناسبت جلوسش به تخت سلطنت به شرق دور لشکرکشی کرده است. وی به اردوکشی های فراعنۀ پیشین به این منطقه نیز اشاره کرده است. توتموزیس در پایان گزارش جنگی خود آورده است که سپاهیانش به قلب سرزمینی وارد شده و آن را به تصرف خود در آورده اند که پادشاهان میتانی[۴] در آنجا زمام دار بوده اند. وی بنا به اظهار خودش این اردوکشی را پس حمله به سرزمین نوبی در آفریقا انجام داده و بزرگترین پیروزی اش در آسیا فتح سرزمین میتانی و کشتن پادشاه آنجا بوده است[۵] . اسناد و مدارک دیگر نیز به تکمیل این گزارش ها پرداخته و اظهار داشته اند که آمنوفیس پس از کشتن پادشاه میتانی ، ارابه های جنگی او را مصادره کرد و نظامیان و ارابه رانان میتانی را کاملاً از بین برد و با آن ارابه ها به شکار فیل پرداخت.
شرایط جنگی آسیا در واقع برای فراعنه کمتر از آفریقا اهمیت نداشته است و فتوحات آنان در آسیا با غنائم بیشتری همراه بوده است. مورخان و کارشناسان تاریخ مصر رویداد های نظامی و موفقیت های جنگی توتموزیس سوم و آمنوفیس سوم را تقریباً همانند دانسته و برخورد آنان را به دشمنان حکومت مصر جدی و سختگیرانه به شمار آورده اند. دربارۀ سرزمین و پادشاه میتانی آمده است که فرعون ابتدا به او اخطار کرد که بدون مقاومت و تحریک مردم میتانی برای ایستادگی در برابر سپاهیان مصر، پایتخت خود را ترک گفته و به سرزمین دیگری به دلخواه خویش برود. فرعون به استناد مدارک تاریخی به او فرصت داده است تا همراه با خانواده اش به این کار اقدام کند، ولی وقتی فرعون پاسخ مناسب نشنید، اقدام به حملۀ نظامی کرد و وی را کشت و کشور میتانی را به تصرف خود درآورد. آنچه در اینجا بیش از هر چیز توجه پژوهشگران را به خود جلب کرده است، گزارش های جنگی و مسائل لشکری و کشوری فراعنۀ مصر است که برای مردم روزگارخود و آیندگان به یادگار می گذاشته اند. این شیوه در میان امپراطوران آشور، بابل، سومر و بعدها ایران نیز معمول و متداول شد.
فتح نامۀ منشور گونۀ آمنوفیس یکم در سال ۱۵۰۵ پیش از میلاد مسیح در ناحیۀ تومب[۶] نصب شده است. تاج گذاری این فتح نامه براساس زمان جلوس وی به تخت سلطنت بوده است و به روایتی سال ۱۵۰۵ پیش از میلاد مسیح آغاز دومین سال سلطنت فرعون فوق الذکر بوده است. نبرد در کرانه های فرات، جنگ در سرزمین اردن و کشور میتانی موجب نشد که توجه فراعنۀ مصر از سرزمین های فلسطین و سوریه منحرف گردد. در دورۀ زمام داری دو فرعون جنگجو و برجستۀ مصر به نام های توتمس سوم (توتموزیس سوم)[۷] و آمنوفیس سوم[۸]، شرایط سیاسی به گونه ای بود که موقتاً اهداف نظامی دیگری دنبال می شده است، ولی مصر نمی توانسته است از منابع خود در فلسطین و سوریه چشم بپوشد. پس از تحقق یافتن پیروزی های آمنوفیس یکم (۱۵۲۷ تا ۱۵۰۶ پیش از میلاد مسیح) در سرزمین اردن و میتانی، گروه های بومی که از خاستگاه های قومی متفاوت و آمیخته برخوردار بودند، در مناطق ساحلی در بندرها ساکن شدند و موقعیت خود را مستحکم کرده و پیرامون این بنادر شهرسازی را آغاز نمودند. این اقوام که در آن زمان بومیان به شمار می آمده اند، دارای سوابق طولانی اقامتی در مصر بوده اند و از چندین نسل پیش از سدۀ شانزدهم پیش از میلاد مسیح، به مصر مهاجرت کرده بودند. قوم شناسان آنان را از مردمان قبایل کانانی[۹]، آموری ها[۱۰]، حوری ها[۱۱] و … تشخیص داده و در آن زمان دارای عناصر مشترک فرهنگی و معیشتی که بیشتر به مصریان که میزبانان آنان به شمار می آمدند، بوده اند.
دربارۀ برخی از این اقوام اطلاعات تاریخی دقیق و قاطعی در دست است. حوریان پیش از ورود آریایی ها به فلات ایران به عنوان مردمان بومی ساکن در ایران پیش از آریایی، در کنار گوتیان[۱۲]، لولوبیان[۱۳]، کادوسیان[۱۴] و … در بخش غربی ایران و در دامنه های زاگرس[۱۵] به سر می برده اند. تیرۀ نیرومندی از آموریان خود بنیانگذار یکی از سلسله های مقتدر و تاریخ ساز در سرزمین بابل در بین النهرین بوده اند. حمورابی[۱۶] پادشاه بابل که کاهن معبد مردوک[۱۷] نیز بود، ششمین پادشاه از خاندان آموری است که قانون نامۀ کاملی تحت عنوان «منشور حمورابی»[۱۸] ، را تدوین کرد که مورد استفادۀ دولت های پیشرفتۀ آن روزگار از جمله ایران هخامنشی قرار گرفت و تاکنون نیز از اهمیت و اعتبار این مجموعه قوانین ۲۸۲ ماده ای چیزی کاسته نشده است.
این مردمان پس از استقرار در بنادر و آغاز شهرسازی به کشت و زرع و مشاغل تولیدی کارگاهی چون پارچه بافی، صنایع پوست و کفش و تهیۀ لوازم خانگی و تهیۀ ابزار و ادوات برای جنگ و شکار و همانند آن پرداختند. این مردم در ساختن قایق ها و تهیۀ قطعات جهت کشتی سازی و تجهیز اسکله های باراندازی و بارگیری نیز مهارت داشته و به این ترتیب بنیادهای اقتصادی آن منطقه را پی ریزی کرده و به اوضاع اجتماعی مردم آن سامان نظم و انضباط دادند. این مردم در آن مقطع زمانی با یکدیگر متحد بوده و به امنیت و شرایط زندگی خوب و مرفه می اندیشیده و در آغاز به فکر توسعه طلبی نبوده اند.
[۱] . Amenophis I. (1527-1506 v.Ch)
[۲] . Qedem
[۳] . Jordanien
[۴] . Mitanni
[۵] . A. a. O. S. 236
[۶] . Tombos (Stele von Tombos)
[۷] . Thutmosis III
[۸] . Amenophis III
[۹] . Kanaanaer
[۱۰] . Amoriter (Amurier)
[۱۱] .(اقوامی با عناصر فرهنگی حوریان Hurriter (Hurritische Elemente =
[۱۲] . Gutaer
[۱۳] . Luluber
[۱۴] . Kadussier
[۱۵] . Zagros – Gebirge
[۱۶] . Hammurabi
[۱۷] . Marduk – Tempel
[۱۸] . s ُStel Hammurabi
منابع نوشتار :
- عنوان کتاب : تاریخ مصر باستان
- نویسنده : اردشیر خدادادیان
- مشخصات نشر :تهران، سخن، ۱۳۸۸
- مشخصات نشر الکترونیکی : مصر باستان، تاریخ ما، اِنی کاظمی ۱۳۹۱