۴ افسانه درباره اساطیر یونان!

افسانه های یونانی معروف ترین داستان های دنیا هستند. این افسانه ها دارای عناصر خیال پردازانه زیادی هستند که برخی در تاریخ یونان مثل فیلسوف پلاتو در قرن ۴ و ۵ قبل از میلاد قادر به تشخیص آن بودند. اساطیر یونانی نفوذ گسترده ای بر هنر و ادبیات تمدن غرب داشتند.در سراسر دنیا، دوره ها و تمدن ها افسانه هایی را به وجود آوردند که پدیده های طبیعی را توضیح می دهد، یا به دنبال توجیه نهادهای سیاسی و اجتماعی هستند. افسانه های یونانی به دلیل ایده های تخیلی و جذاب از بقیه ماندگار تر و بی نظیر ترند.  با ما همراه باشید تا ۴ افسانه درباره اساطیر یونان! را بازگو کنیم:

 

۱.پرومتئوس و سرقت آتش

پرومتئوس
Prometheus

پرومتئوس یکی از تیتان های اصیل بود که توسط زئوس و سایر خدا ها سرنگون شد، ولی از تبعید شدن به تارتاروس در امان ماند. پرومتئوس دائما با زئوس درگیر می شد و بعد از اینکه زئوس استفاده آتش را برای مردم ممنوع اعلام کرد، پرومتئوس آن را دزدید و به مردم بازگرداند. به منظور مجازات وی، به صخره ای در کوه های قفقاز تا ابد زنجیر شد. هر روز یک عقاب (نماد زئوس) از بالای آن صخره رد می شد و جگر پرومتئوس را میخورد. از آنجایی که پرومتئوس جاودانه بود، هر روز بدنش تجدید حیات میافت.

در نهایت هراکل، پرومتئوس را آزاد کرد.


۲.نارسیسوس و اکو

نارکیسوس
Narcissus

نارسیسوس به خاطر زیبایی اش معروف بود و زن کوهنوردی در کوه های نیمف به نام اکو عاشق او شد. نارسیسوس ناگهان متوجه شد کسی او را صدا میزند و میپرسید . در نهایت یکدیگر را پیدا می کنند و او را در آغوش می گیرد. ولی نارسیسوس او را پس زد و قلبش را شکست.

این باعث خشم نمسیس، الهه انتقام شد و او را به سمت استخری در میان درختان کشاند تا انعکاس تصویرش را در آب ببیند. او نمیدانست که تصویر خود را می بیند و عاشق زیبایی خود شد و دیگر نتوانست آنجا را ترک کند.


۳.تسئوس و دخمه پر پیچ و خم

کشتن مینیاتور توسط تسئوس
minotaur

تسئوس یک قهرمان افسانه ای و یکی از بنیانگذاران آتن بوده و یکی از معروف ترین داستان ها درباره او قتل مینیاتور و فرار از راه پر پیچ و خم می باشد.

همسر پادشاه مینوس کرت یک پسر غیر شرعی به نام مینیاتور داشت که نصفش انسان بود و نصفش گاو! پادشاه به جای کشتن این هیولا، دخمه ای پر پیچ و خم ساخت و زندانیان را به عنوان غذای مینیاتور در آنجا قرار میداد. آتنی ها مجبور بودند حدود ۷ مرد از آتن را هر سال برای مینیاتور قربانی کنند.

در نهایت تسئوس برخلاف خواسته پدرش به کرت رفت تا مینیاتور را بکشد و به این خشونت پایان دهد. در راه دختر پادشاه مینوس را دید و عاشق شدند و آریانه تصمیم گرفت به او در کشتن مینیاتور کمک کند. به او یک دستمال بلند داد تا به دستش ببند و بتواند راه بازگشت از آن دخمه پر پیچ و خم را پیدا کند. در نهایت مینیاتور را کشت و با آریانه به آتن بازگشت.


۴.ایکاروس

افتادن ایکاروس به دریا
Icarus

دایدالوس که دخمه پر پیچ و خم را ساخته بود ، با پسرش ایکاروس در برجی در جزیره کرت، توسط پادشاه مینوس  زندانی شده بود و نمیتوانست ماهیت مینیاتور را آشکار سازد. در نهایت دایدالوس تصمیم به طرح نقشه فرار گرفت و بال های پرندگان را جمع کرد تا برای خود بال بسازد. بالاخره دو بال برای خود و پسرش ایکاروس ساخت و از پسرش خواست در نزدیکی خورشید پرواز نکند چرا که مومی که با آن بال را ساخته بود، آب می شد و بر زمین میفتاد.

ایکاروس که از پرواز به هیجان آمده بود، به حرف پدر گوش نداد و در نزدیکی خورشید پرواز کرد و به دریا افتاد.

منبع

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
1 نظر
  1. A.N.A می گوید

    به نظر من این مقاله بسیار عالی و جذابه اما بهتر بود که این داستان‌ها را به طور کامل می‌نوشتید تا برای کسانی که این قصه‌ها را نشنیده بودند، این مقاله جذابتر می‌نمود. البته به نظر من می‌تونستید داستان پیروزی خدایان “المپ نشین” بر “تیتان‌ها” می‌نوشتید که بسیار جالب است.

ارسال یک پاسخ