نبرد ترموپیل
جنگ های ایران و یونان
علت شروع نبرد ترموپیل
خشایارشا پس از رسیدن به پادشاهی با شورش بابل و مصر رو به رو شد. ولی این شورش ها عمر زیادی نداشته و به راحتی فرو نشانیده شدند و کشور بار دیگر قرین آرامش شد. پس از این وقایع خشایارشا علاقه چندانی به ادامه نقشه های اروپایی پدرش نشان نمیداد٫ اما برخی از مشاوران شاه شروع به تاثیر گذاری بر او کردند. مثلا شوهر خواهرش مردونیه عقیده داشت که آتنیان نباید بی کیفر بمانند و می افزود که اروپا سرزمین زیبا و دلپذیر و پر برکتی است که برای بهره برداری ایرانیان آماده است.
همچنین او شکست ماراتون را که در طی آن یونانیان سپاه داریوش را شکست دادند٫ را مایه سرشکستگی ایران می دانست. سرانجام شاه نیز به شور آمد و به پیروانش گفت : راهی را یافته ام که نه تنها مایه ی سربلندی و افتخار ایران خواهد شد بلکه سرزمین های پهناور بسیار ثروتمند و در واقع غنی تر از وطن ما بر قلمرو این دولت افزوده خواهد شد. من با این اقدام خویش علاوه بر خوشنودی خاطر خویش، انتقام شکست ماراتون را نیز خواهم جست. من بر داردانل پل خواهم بست و از راه اروپا تا یونان لشکر خواهم کشید و آتن را به مناسبت گستاخی ای که نسبت به پدرم و خودم ٫ ما به خرج داده است گوشمالی خواهم داد. حدود امپراتوری ایران را نا به جایی گسترش خواهم یافت که گنبد نیلگون حد نهایی آن خواهد بود. با کمک شما من سراسر اروپا را زیر پا خواهم گذاشت و آن قاره را به سرزمین یگانه ای مبدل خواهم ساخت تا هیچ گاه آفتاب در قلمرو ما غروب نکند.
بدین سان خشایارشا سرانجام بر آن شد که برنامه نظامی پدرش را تکمیل کند و یک ارتش بزرگ زمینی و دریایی علیه یونانیان تدارک ببیند. چنان که رویدادهای آینده نشان داده تلاش بزرگ و توان فرسای او عمیقا بر آینده اروپا و ایران تاثیر گذاشت ٫ گرچه این تاثیر آن نبود که شاه بزرگ می خواست.
آتش جنگ ترموپیل چگونه شعله ور شد؟
خشایارشا پیش از حمله، نمایندگانی به آتن فرستاد و بابت غرامت، از آنها آب و خاک (به نشانه اطاعت) طلب کرد، اما آتنیها با پیشنهاد او موافقت نکردند و به این ترتیب آتش جنگ شعلهور شد. آتنیها که حمله ایرانیان را قریبالوقوع می دانستند، به سرعت نمایندگانی به شهرهای همسایه فرستادند و از آنها تقاضای کمک کردند.
این بار اسپارتیها که در نبرد پیشین حضور نداشتند، برای کسب افتخار و قدرتنمایی سربازان خود به تقاضای آتنیها جواب مثبت دادند و پیشنهاد کردند به عنوان نخستین گروه رو در روی سپاه ایران قرار گیرند. فرماندهی گروه اسپارتیها را فردی به نام لئونیداس (پادشاه اسپارت) بر عهده داشت. او برای دفاع، گذرگاه ترموپیل را انتخاب کرد و سپس همراه گروه ۳۰۰ نفره خود و نیز ۶۷۰۰ سرباز که از شهرهای همسایه به یاری آنها آمده بودند، در بلندیهای تنگه مستقر شدند و به انتظار لشگر ایران نشستند. تنگه ترموپیل بین کوه بلند و دریا (باتلاقها) واقع بود و عرض آن به قدری بود که تنها یک عرابه میتوانست از آن بگذرد.
آماده سازی ارتش ایران برای حمله به یونان و ساخت پل بر داردانل
سرانجام دست به آماده سازی ارتش برای حمله به یونان دست زد او به مهندسان و کارگران دستور داد تا پل شناور عظیمی بر روی هلسپونت (داردانل) بسازند و از طریق آن سپاهیان خود را به اروپا وارد کند. شیوه این کار چنین بود که کشتی های بادبانی و پارویی را به منزله پایه محکم به هم بستند. ۳۶۰ کشتی در سمت دریای سیاه و ۳۱۴ کشتی درطرف دیگر قرار دادند. سر کشتی ها در جهت جریان آب بود تا با تعدیل فشاری که بر کابل ها وارد می شد پل ها از دو طرف نگه داری می شدند. برای این منظور به خصوص لنگر های سنگین را در دو جهت بالا و پایین جریان آب انداختند. لنگرهای شرقی برای حفظ پل در قبال بادهای که از سمت دریای سیاه می وزید و باقی در سمت دیگر و دریای اژه ٫ به منظور نگه داری در مقابل باد های غرب و جنوب بود. همین که کشتی ها را پا برجا کردند کابل ها را با دستگیره های چوبی به دو ساحل بستند. جنس و ذخامت این کابل ها یکسان بود ولی رشته الیاف از ریسمان های محکم تر پاپیروس بود. سپس الوار هایی به عرض و طول پل شناور بریده از یکسو به سویی دیگری که با طناب سخت به بسته به قسمت بالایی بند و بست کردند. آنگاه خاک و خاشاک برای همواری بر کف آن ریختند و با افزودن لایه خاک آن را سفت و محکم کوبیدند. سرانجام در دو پهلوی پل نرده نسبتا بلندی تعبیه شد تا چارپایان در حین عبور ٫ از منظره آب نهراسند.
دو سال پیش از ساختن پل طرحی ابتکاری و استادانه آغاز شده بود. خشایارشا برای نشان دادن دوراندیشی خود دستور داد کانالی از شبه جزیره آتوس واقع در دریای اژه حفر شود تا امکان دیگری برای عبور سریع تر ناوگانی از جنوب کوه آتوس باشد. افزون بر این٫ قصد شاه از این کار این بود که این راه آبی راه تجارت در ساتراپی یونان خویش را تسهیل کند. هرودوت مینویسد :
« به این نتیجه می رسم که خشایارشا از پرداختن به آن اقدام هدف خود نمایی داشته و می خواسته است حدود قدرت خویش را نشان دهد . . . زیرا هیچ مانعی وجود نداشت که کشتی ها را از طریق خشکی به طرف دیگر حمل کنند و با وجود این دستور کندن و پرداختن کانال را داد٫ چرا که در این جا عرض دریا برای عبور دو کشتی کافی نبود »
پس از اتمام ساختن پل زمانی که ارتش ایران آماده عبور از پل بود ناگهان طوفان شدیدی به ورزیدن گرفت و پل ساخته شده را ویران کرد. هرودوت در کتاب خود می نویسد :
« وقتی خبر آن فاجعه را به اطلاع شاه رسید٫ خشایارشا سخت برآشفت و دستور داد تا سیصد تازیانه بر هلسپونت بکوبند . . . و همچنین فرمود هلسپونت را ادب کنند و دو رشته غل و زنجیر در آن بیاندازند و بگویند: ای آب روان تلخ و شور٫ این مجازات ها را صاحبت که بدون هیچ گونه آسیبی نسبت به تو کارش را لنگ کردی مقرر داشته. اما به هر صورت خشایارشا از روی تو عبور خواهد کرد و از این پش احدی برای تو و به یاد تو نذر و قربانی نخواهد کرد و تو آبی شور و گل آلود دیگر شایسته قدر و احترام نخواهی بود. علاوه بر مجازات مقرر دستور داد مسئولان ساختمان پل به اشد مجازات برسند و ساختن پل جدید را به عهده ای دیگر محول شود.
برخی دانشمندان اظهار عقیده کرده اند که مجازات آبراهه انگیزه مذهبی داشته است٫ چون بنا به باورهای کیش زردشت آب های شور در اثر آلوده سازی اهریمن شور شده است و یا برخی دیگر این کردار شاه بزرگ را به منظور تقویت روحیه سربازان غیر ایرانی دانسته اند تا به آنها نشان داده شود که شهریار ایران حتی بر نیروهای طبیعی مانند آب و باد فرمان می راند. اما به هر حال این فرضیات نمی تواند توضیح یا توجیهی برای رفتار سنگ دلانه خشایارشا در گردن زدن مهندسانی باشد که در وقوع طوفان بی گناه بوده اند. کشته شده مهندسان فنیقی به دست خشایارشا باعث شد تا دیگر فنیقی های نیروی دریایی ایران را ترک گویند.
گرچه خشایارشا فرمانروایی بود که کمتر از داریوش و کوروش اهل مدارا بود ولی با این حال او در زمینه لجستیک نظامی توانست از پیشینیان خود پیشی بگیرد. نیروهای تهاجمی ای که در بهار سال ۴۸۰ پیش از میلاد به داردانل رسیدند تمام نیروهای پیشین را تحت الشعاع قرار دادند. شمار آنها به ۲۰۰ هزار پیاده و سواره نظام٫ ۸۰۰ تا ۱۰۰۰ کشتی جنگی با حداقل ۱۵۰ پارو زن و ملوان٫ و تعداد عظیمی نیروی پشتیبانی و افراد اردو تا حدود ۳۰۰ هزار بر آورد شده است. عظمت خطر چنین لشکری از تعداد ناچیز سپاهیان یونانی آن روز معلوم می شود. حتی پرجمعیت ترین دولت-شهرهای یونانی می توانستند فقط حدود ۱۰۰۰ مرد رزمی بسیج کنند و اکثر آنها بیش از چند صد سرباز نداشتند. بنابراین شگفت نیست که موج بیم و هراس با مشاهده لشکر عظیم ایران که وارد اروپا می شد سراسر یونان را فرا گیرد. به گفته ی هرودوت٫ گذشتن ارتش ایران از پل ۷ شبانه روز طول کشید که در ابتدا ده هزار تن (افراد هنگ جاوید) که همه با تاج گل و از دنبال ایشان انبوه سپاهیان شامل افراد ملت های گوناگون عبور کردند. تمام روز نخست صرف عبور لشکریان شد. روز دیگر نخست اسواران هزارنفری و سپس گروه نیزه داران با نیزه ها به سمت پایین عبور کردند. این عده نیز تاج گل بر سر داشتند . سپس اسب های مقدس و از پی آن گردونه مقدس را عبور دادند. آنگاه خشایارشا با نیزه داران و سواران خاص که در التزام رکاب بودند و بقیه لشکریان که قسمت عقب سپاه را تشکیل می دادند از آنجا گذشتند. در ضمن جهازات دریایی نیز از ساحل شرقی به سمت مقابل انتقال یافتند. از پل گذشتند. و بدین ترتیب بزرگ ترین ارتش جهان راهی فتح یونان شد. ارتش خشایارشا بزرگترین نیرویی بود که آن زمان تاریخ به خود دیده بود.
حرکت بزرگترین ارتش تاریخ به سوی یونان
در حین عبور ارتش انبوه خشایارشا از منطقه شمالی یونان٫ بیشتر دولت-شهرهای منطقه از بیم نابودی٫ بدون نبرد تسلیم می شدند. او نیز همین انتظار را داشت چون مشاوران یونانی همراهش به او می گفتند تنها نیرومندترین دولت های جنوبی یونان٫ یعنی آتن و اسپارت٫ ممکن است به مقاومتی برخیزند. (هرودوت معتقد است که تعداد نیروی ایران بیش از ۲ میلیون تن بوده است که در حقیقت این موضوع باید شک داشت چرا که تمامی منابع به جا مانده از آن زمان همگی یونانی بوده است و هرودوت برای ایجاد شهرت برای یونان تعداد افراد سپاه ایران را با اغراق فراوان نوشته است.) آنها همچنین به او می گفتند که عبور از ترموپیل واقع در حدود صد و پنجاه کیلومتری شمال آتن٫ بهترین گذرگاه کوهستانی مرکز یونان است چون همانند تنگه ای میان خشکی و دریا واقع شده و از آنجا سپاهیان او می توانند به آسانی به کشتی های خود دسترسی دارند. با وجود این٫ وقتی ایرانیان در سال ۴۸۰ پیش از میلاد به این گذرگاه رسیدند که نیروی کوچکی از هوپلیت های (همان پیاده نظام سنگین اسلحه ی یونانی) یونانی راه آنها را مسدود کرده است.
شرح نبرد ترموپیل
هرودوت در کتاب هفتم، بند ۲۱۰ تا ۲۳۹ مینویسد:
شاه چهار روز جدال را به تأخیر انداخت تا شاید یونانیها عقب نشسته و برگردند. روز پنجم او مادیها و کیس سیها را فرستاد تا یونانیها را زنده گرفته نزد او آوردند. مادیها حمله کردند و هرچند تلفات زیاد میدادند ولی جای خالی فوراً پر میشد. به مادیها آسیب زیاد میرسید ولی با این وجود عقبنشینی نمیکردند. به همه کس و مخصوصاً شاه نشان دادند که سپاهی زیاد است ولی مرد کم است (این نوشتهٔ هرودوت جملههای متناقض دارد: اگر جای خالی فوراً پر میشد و با وجود تلفات عقب نمینشستند چگونه میتوان گفت که مرد کم بود. حمله کننده، آن هم در تنگی که فقط یک ارابه میتواند از آن بگذرد در یک طرف آن کوهی بلند و در طرف دیگر دریا یا باتلاق است، البته که تلفاتش زیاد میشود. آریو برزن هم در در بند پارس (کوه گیلویه) جلوی قشون عظیم اسکندر را در چنین جایی گرفت و اسکندر چون نتوانست تنگ را بشکافد همان کار کرد که خشایارشا در اینجا خواهد کرد). بالاخره مادیها نتوانستند تنگه را بشکافند و به جای آنها پارسیها که موسوم به جاویدانها و در تحت ریاست هی دارنس بودند آمدند. اینها هم نتوانستند کاری بکنند، زیرا در تنگنایی جنگ میکردند و نمیتوانستند از کثرت خود نتیجه بگیرند و نیزههای آنان کوتاهتر از نیزههای یونانیان بود. لاسدمونیها شجاعانه جنگیدند و نشان میدادند که با اشخاصی که مهارت ندارند ماهرانه جنگ میکنند. از جمله مهارت لاسدمونیها این بود که فرار میکردند و در این مورد پارسیها با فریادهای شادی آنها را تعقیب میکردند و همین که نزدیک میشدند،
لاسدمونیها برگشته و دلیرانه میجنگیدند و عدهٔ زیادی از دشمن را میکشتند. آن روز بدین منوال گذشت و کاری از پیش نرفت. روز دیگر هم جنگ به همین نحو گذشت. پارسیها به امید اینکه عدهٔ یونانیها کم است و از جهت برداشتن زخم نخواهند توانست مقاومت کنند حملات مکرر کردند ولی یونانیها از حیث نوع اسلحه و مردم به قسمتهایی تقسیم شده به نوبت جنگ میکردند. به استثنای اهالی فوسید که روی کوه قرار گرفته بودند تا کوره راهی را محافظت کنند. خشایار در فکر بود که چه کند که ناگهان یک نفر یونانی ملیانی افی یالت، به طمع پاداش بزرگ نزد خشایار رفت و گفت راهی است که از آن میتوان پیش رفت و به ترموپیل درآمد. این شخص باعث هلاک یونانیهای ترموپیل گردید).
هرودوت گوید روایتی هست که شخصی دیگر به خشایارشا راهنمایی کرد؛ ولی به نظر غیرواقعی مینماید.
خشایارشا با شعف پیشنهاد افی یالت را پذیرفت و هی دارنس مأمور شد از آن راه برود. چون شب در رسید و چراغها روشن گشت پارسیها حرکت کردند. هیدارنس سپاه جاویدان را از فراز آنوپائیا گذراند که مسیر آن نه تنها شانزده کیلومتر در میان بلندیهای جنگلی پیچ و تاپ میخورد، بلکه پیمودن آن مستلزم صعودی در حدود ۱۴۰۰ متر بود. این کوره راه از رود آسپ شروع شده و به آلپن شهر اول لکریها میرسد. پارسیها پس از عبور از آسپ تمام شب در کوره راه حرکت کرده و در طلیعهٔ صبح به قلهٔ کوه رسیدند. در اینجا چنانکه بالاتر گفته شد هزار نفر فوسیدی برای حفاظت فوسید و پاسبانی راه ایستاده بودند. پایین راه قشونی بود که بالاتر آن را توصیف کردهایم (یعنی قشون ترموپیل). چون کوه از جنگل پوشیده بود حرکت پارسیهای را فوسیدیها درنیافتند ولی وقتی که پارسیها نزدیک شدند، اسلحه برداشته و حاضر جنگ شدند و هی دارنس در ابتدا تصور کرد که اینجا هم لاسدمونیها هستند ولی بعد که افی یالت تحقیقات کرد، دانست که اینها از اهل فوسیدند حمله کرد و فوسیدیها در مقابل تیرهای زیاد که به آنها بارید نتوانستند پا فشارند و گریختند ولی هی دارنس اعتنایی نکرده از کوه سرازیر شد.
سخن پایانی
شکی نیست جنگ ایران و یونان در دوره هخامنشی مهمترین واقعه تاریخ باستان و نخستین جنگ بزرگ در جهان است. هرودوت داستانهای خود را با یک چنین مناقشهای تاریخی آغاز میکند. او در جنگ ایران یونان همه جا جانبدارانه از آتن دفاع کرده است اما ایران هخامنشی از خلال کتاب او سرافراز بیرون میآید. شواهد تاریخی نشان میدهد که یونانیان در طول تاریخ همیشه به دنبال «افسانه» سازی بودهاند. هرودوت در نتیجه رجحان «افسانه» بر روایت صحیح، مطالب کافی برای بازسازی دیگر روایتها به دست نمیدهد. روایتهایی که بعضا مایه بدنامی دیگر مناطق یونان شده است. حتی بعضی از مورخین روایتهای وی را ساخته آن دسته از ایالاتهای یونان مرکزی میدانند که دل خوشی از مناطق جنوبی یونان نداشتهاند و همیشه در رقابت با آنها بودند. بیشک زمانی که «افسانه» رواج پیدا میکند، با مقبولیت گسترده عامه رو به رو میشود و هنگامی که هرودوت آن را پذیرفت، هنرمندانه در نوشتههایش گنجاند.
منابع
ویکی پدیا- نبرد ترموپیل
تاریخ پارسی- واقعیت نبرد ترموپیل چیست؟
دنیای اقتصاد – نبرد ترموپیل
مرکز پژوهش های ایرانی اسلامی – نبرد ترموپیل و ادامه افسانه سازی
روزشمار: ۲۱ مرداد؛ جنگ ترموپیل و پیروزی ایرانیان بر یونانیان – کجارو
عالی عالی