روایت یک شاهد عینی از تبریز زیر علم فرقهی دموکرات، شمارهی ۱۱، یکشنبه ۲ دی ۱۳۲۴: امر شده است که تابلوهای مغازهها از فارسی به آذربایجانی مبدل بشود
پول ندادن پول از طرف بانک کمکم تولید اشکالات میکند. چکهای بانک ملی در بازار را تومانی نه ریال یا هشت ریال و ده شاهی خرید و فروش میکنند… اعلانی جدید توسط رئیس بلدیهی منتشر شده است و امر شده است که تابلوهای مغازهها از فارسی به آذربایجانی مبدل بشود و اقدام به تمیزی خانهها هم خواهد شد.
چند روز است که هوا سرد است. بارندگی هم نمیشود. در آذربایجان اینجور هوا را قوری شنحته، یعنی سرمای خشک، میگویند. رادیوهای لندن و ترکیه شب گذشته خبر عجیبی نقل نمودند که در روزنامهی «وظیفه» فهیمی خبر استعفای خود را نیز تکذیب نموده و علاوه نموده است که حکومت کرمانشاه را نیز قبول ننموده است، و تا جواب اتهامات دکتر مصدق را نداده است، از وزارت داخله استعفا نخواهد داد. و همینطور اظهار کرده است که مقصر متهم حوادث اخیره دکتر مصدق بوده است. در این اوضاع مسخرهآمیز شاید یک نفر آدم فکور علایم انحلال را در حکومت پوسیده و فاسد ایران بتواند تشخیص بدهد. معلوم میشود که قانون اساسی ایران اجازه نمیدهد که رئیسالوزرا یکی از وزرای خود را تغییر بدهد.
کنفرانس مسکو هم ادامه دارد. در جراید ممالک مختلفه دعاوی روسیه از ترکیه کمکم موضوع بحث واقع شده است.در یکی از جراید اروپا نوشته شده است که ترکیه ایران نیست! آیا این جمله در گوش وطنپرستان ایران چگونه صدا خواهند داد؟
[…] از طرف بانک ندادن پول کمکم تولید اشکالات میکند. چکهای بانک ملی در بازار تومانی نه ریال یا هشت ریال و ده شاهی خرید و فروش میکنند.
[…] اعلانی جدید توسط رئیس بلدیهی منتشر شده است و در آن امر شده است که تابلوهای مغازهها از فارسی به آذربایجانی مبدل بشود و اقدام به تمیزی خانهها هم خواهد شد. آقا حاجی میرزا علیاصغر آقا شیخالاسلام را که در روضه ملاقات نمودم اظهار داشتند که میرزا لطفعلیخان پسر ایشان را که تا دیروز رئیس بلدیه بود توقیف نموده و پس از شش ساعت آزاد کردهاند. گویا موضوع توقیف مربوط به قضیهی اعتباراتی است که میرزا لطفعلیخان همراه خود از طهران برای آسفالت و سایر کارهای بلدیه آورده بوده است.
منبع: آیتالله میرزا عبدالله مجتهدی، «بحران آذربایجان (سالهای ۱۳۲۴-۱۳۲۵)»، به کوشش رسول جعفریان، تهران: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، چاپ نخست، تابستان ۱۳۸۱، صص ۵۰ و ۵۱.
کاش همون دوره آذربایجان بود