پیشگویی که ناصرالدین شاه را به کشتن داد / جان سالم به در می برد اگر…
شاید بیراه نباشد اگر بگوییم خطای محاسباتی؛ سبب کشتن ناصر الدین شاه قاجار هم شده است. طبق نوشته داماد وی؛ خوشحالی پادشاه از جان به سلامت بردن از مرگ، طولی نکشید و اجل به او هم مهلت نداد.
ناصرالدین شاه قاجار در ۲۵ تیر سال۱۲۱۰ به دنیا آمد. وی با ۵۰ سال پادشاهی، بعد از شاپور دوم ساسانی و طهماسب اول صفوی؛ درازترین دوره پادشاهی را در بین تمامی پادشاهان ایران نیز داشته است. شاید اگر ناصرالدین شاه محتاط تر بود رکورد این دو را هم می شکست.
ناصرالدین شاه نخستین شاه ایرانی بود که برای بازدید از فناوری و تمدن غرب راهی اروپا شد. وی اولین نخست وزیر خود امیرکبیر را به قتل رساند. ناصرالدین شاه اولین شاه ایرانی است که خاطرات خود را نوشت. محل مرگ و قبر او در شاه عبدالعظیم(ع) شهر ری است. وی در ۶۵ سالگی کشته شد.
نقاشی از ناصرالدین شاه در سفر اروپایی خود در آلبرت هال لندن همراه با سلاطین بریتانیا و روسیه
ناصر الدین شاه در ۱۱ اردیبهشت ۱۲۷۵ به دست میرزا رضا کرمانی به قتل رسید. به مناسبت سالمرگ او، گزارشی از روز ترورش که توسط دوستعلی خان معیرالممالک داماد و محرم وی نوشته شده است. دوستعلی خان داماد ناصرالدین شاه از خواص دربار بود. اطلاعات او دست اول و از درون حرمسرا و کاخ شاهی است. وی به همین دلیل گنجینه ای از عکسهای درباریان را از جمله زنان شاه، را به یادگار گذاشت. گزارش معیرالممالک از دربار ناصرالدین شاه در کتاب یادداشتهایی از زندگانی خصوصی ناصر الدین شاه به چاپ رسید. ماجرای زیر از همین کتاب نقل شده است:
جمعه هفدهم ذی قعده سال یکهزار و سیصد و سیزده فرا رسید. شاه بامدادان به گرمابه رفت و بنا بر عادت، ناشتایی را با اشتهای فراوان در حمام خورد.
کودکی ناصرالدین شاه
راز خوشحالی شاه
تاج الدوله به استقبالش رفت و زبان نیز به تبریک و تهنیت گشود. شاه در جوابش گفت: تاجی! بحمدالله امروز دماغی داریم.
آن گاه کلاه را از سر برداشت و به هوا پرتاب کرد. حاضران از مشاهده این حال سخت در شگفت شدند. زیرا از آنجا که شاه را تارمویی بر فرق سر نبود غیر از هنگام خواب هرگز از سر کلاه بر نمی داشت.
ناصر الدین شاه که سبب تعجب آنان را دریافت گفت: آری بسیار مسرورم و باید سر آن را برایتان بگویم.
ناصرالدین شاه قاجار در آخرین سال سلطنت
آن گاه چنین حکایت کرد: در اولین سال سلطنتم، محمدولی میرزا که در علم هیئت و نجوم استاد بود طالع مرا استخراج کرد. آنچه پیش بینی کرد در آغاز سلطنت، از قبیل سوقصد سه بار مسافرت به اروپا و چند پیشامد دیگر جملگی بدون کم و کاست درست در آمده است. از جمله گفت: درشانزدهم ذی قعده سال ۱۳۱۳ در روز پنجشنبه خطری بزرگ تو را تهدید می کند. هر گاه روز مزبور را به شب رساندی بدان چند سال دیگر هم با کمال اقتدار سلطنت خواهی کرد. اینک آنروز که دیروز بود به خوشی سپری شد. به پاس این موهبت امروز به حضرت عبدالعظیم مشرف می شوم و نماز شکرانه را در حرم مطهر وی به جای خواهم آورد. سه روز دیگر هم مراسم جشن قرن آغاز خواهد شد.
چون شاه قدم در صحن حضرت عبدالعظیم نهاد میرزا علی اصغر امین السلطان صدر اعظم پیش رفت و گفت: چون چیزی به ظهر نمانده ناهار را در یکی از باغ های مصفا بخوریم و بعدازظهر که ازدحام زائران کمتر می شود به زیارت مشرف شوید.
شاه در جواب گفت: خیر؛ باید نماز ظهر را در حرم بگذارم.
نادیده گرفتن توصیه همراهان
حاجب الدوله گفت: چون درون حرم ازدحام زیاد است امر فرمایید تا قرق کنیم.
شاه در جوابش گفت: آنان به کار خویش مشغول هستند ما نیز به کار خود می پردازیم.
آن گاه به درون حرم رفت و به زیارت پرداخت و پس از طواف در قسمت بالای ضریح ایستاد و بنابر عادت دستمالی را از جیب بیرون آورد و به نماز ایستاد.تمبری که بعد از انقلاب برای یادبود میرزا رضا کرمانی منتشر شد.
چون از نیایش به درگاه پروردگار فارغ آمد میرزا رضا کرمانی با ظاهری آرام و نیازمند؛ عریضه بر کف مردم را شکافت و به جانب شاه آمد و همینکه به تنگ او رسید، پاشنه تپانچه را که زیر نامه پنهان ساخته بود فشرد.
عریضه مرگ
صدای تیر نیز در حرم طنین انداز شد و گلوله هم بر قلب شاه نشست. شاه بیچاره دست بر زخم دل نهاد و سوی آرامگاه همسر محبوبش جیران شتافت. اما چند گام به مقبره مانده پایش از رفتن بازماند. آهی کوتاه از سینه برآورد و نقش زمین شد.
صدر اعظم چون چنین دید فرمان قرق داد و گفت تا کالسکه سلطنتی را که بیرون بازار ایستاده بود به درون صحن آوردند و در برابر ایوان بازداشتند. آن گاه امین خاقان پدر عزیز السلطان( ملیجک) را که کوتاه قد و باریک اندام بود گفت زیر لباده شاه برود و از پشت سر او را با هر دو دست محکم نگاه دارد.
عینک دودی دوردارش را نیز بر چشمش نهادند و صدر اعظم و مجدالدوله چنان دو سویش قرار گرفتند که گویی شاه به آنان تکیه کرده است.
بدین گونه جسم بیجان ملک صاحبقران را که سرانجام نتوانسته بود از سرنوشت خویش جان سالم به در برد درون کالسکه بردند.
مراسم به دار آویختن میرزا رضا کرمانی
امین خاقان که همچنان در پشت نشسته و شاه را به هر دو دست روی زانو خود نگه داشته بود. اتابک رو به روی او قرار گرفته بود مانند اینکه با وی سخن می گوید؛ گاه لبخندی می زد و زمانی سری می جنبانید تا به شهر رسیدند و او را یک سر به قصر گلستان بردند.
خواب ابدی زیر درخت های نارنج
چون با پدرم که وارد قصر شدیم گروهی را دیدم که شتابان زینت ها را بر می چینند و همه جا را سیاهپوش می کنند.
مجدالدوله نیز پیش ما آمد و ما را به نارنجستان بزرگ برد. در آنجا جسد شاه را دیدیم که زیر درختهای نارنج کنار یک حوض بلورین ؛که هدیه ملکه انگلستان بود، روی نیم تختی به خواب جاویدان رفته است. دکتر طولوزان دست بر سینه بالای سرش مات و مبهوت ایستاده بود. به مدت ۲۰ سال طولوزان پزشک مخصوص ناصرالدین شاه بود.
جان سالم به در می برد اگر…
از شاهزادگان سالخورده و وارسته شاهزاده فریدون میرزا بود و ریشی بلند به رنگ کافور داشت برای غسل جسد آمد.در این هنگام طولوزان [پزشک مخصوص ناصرالدین شاه] هم گامی پیش تر نهاد و انگشت را آهسته در زخم سینه شاه فرو برد و گلوله دل شکاف را بیرون کشید و با صدایی گرفته و لرزان گفت: اگر شاه لباس دیگری بر تن داشت، جان نیز به سلامت می برد. زیرا گلوله چندان نیرومند نیست و فقط بر قلب نشسته است. آن گاه آن فلز شوم را میان پنبه جای داد و در جیب خود نهاد.
منبع:
تجربه های ماندگار در گزارش نویسی، علی اکبر قاضی زاده
چه فخری نصف خاک ایران را برای خوشگذرانی اش به باد داد. عذابش افزون باد
از شاهان هخامنشی و ساسانی بهتر بود.چون هخامنشیان و ساسلنیان کل ایرانو در مقابل روم و اعراب از دست دادن
طنز تاریخ این است قومی که در همه جهان به وحشی گری مشهور است جای تمدنهای بزرگ را گرفته و فکر تمدن نداشته میکند ، و از ساسانیان ایراد می گیرد ….باید گفت ناصرالدین شاه وحشی پسر وحشی از اجداد وحشی..
بیشترین ضربه رو ایران در دوره ناصری خورد.
پیمان آخال بیشترین جدایی سرحدات ایران رو در پی داشت.در زمان ناصر تمام اروپا از طریق شبکه ریلی بهم وصل شده بودن،انقلاب صنعتی در اروپا بیداد میکرد.تو ایران هم انقلاب حرمسرایی بیداد میکرد.
خوب شد کاش پنجاه سال قبل از مرگش میکرد پدرسگ ملعون فقط خورد خوابید قایید آتش به قبرش ببارد
ببشرف علم تکنولوژی را ناصرالدین به ایران آورد
نماند همی نیک و بد پایدار
همان به که نیکی بود یادگار
همه ی خبراتون دروغه
تو پادشاهی های علویان و قاجاریان سرزمین های ایران به فنا رفت البس ک خوشگذران و هوس باز بودن…..
خدایش بیامرزد آن خاقان پسر خاقان را.