کتیبه خارک بعد از ۱۰ سال چه سرنوشتی دارد؟
شاید به دلیل نداشتن اطلاعات تاریخی بود که تا قبل از توجه یک شهروند جزیرهی خارک به کتیبهای که روی آن زبان میخی باستانی حک شده بود، دیگران با بیتوجهی از کنار این کتیبه رد میشدند اما مهر ۱۳۸۶ که او این کتیبه را به چشم دید، توانست خط میخی را روی کتیبه تشخیص دهد، به میراث فرهنگی استان اعلام کرد و در ادامه برخی از باستانشناسان و کتیبهخوانها برای دیدن این کتیبهی تاریخی به خارک رفتند.
به گزارش تاریخ ما، اما کمتر از یک سال بعد یعنی در خرداد سال ۱۳۸۷ با وجود ثبت کلی کتیبه و قرار دادن آن در میانِ فنسِ قفل و کلیددار در اطراف این کتیبه توسط دوستداران میراث فرهنگی خارک، فردی با ورود به محوطه، روی قسمتی از کتیبه خط کشیده بود؛ به اندازهای که به گفتهی معاون وقتِ بخشدار جزیرهی خارک در ان زمان؛ «هفتاد درصد نوشتههای کتیبه بهشدت آسیب دیده و تنها یک خط از آن سالم مانده بود.»
و از آن به بعد این کتیبه که به گفتهی برخی باستانشناسان، یکی از اصلیترین اسناد هویتی خلیجفارس محسوب میشوند، آسیب جدی دید و از ان زمان به بعد به گفتهی یکی از فعالان میراثفرهنگی خارک، کمتر توجهی به این اثر تاریخی شد.
شهرام اسلامی، که برای نخستین بار از وجود چنین کتیبهای خبر داده بود، بعد از گذشت ۱۰ سال از کشف این کتیبه، نسبت به وضعیت این اثر تاریخی به «تاریخ ما» توضیح داد.
او نخست به استفاده از کلمات مجعول توسط رئیس جمهور آمریکا دربارهی “خلیجفارس” اشاره میکند و با بیان این ضربالمثل که “عدو شود سبب خیر”، بیان میکند: از زمان کشف این کتیبه برخی با کتیبه هخامنشی خارک ترامپگونه رفتار کردند، در شرایطی که محافل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور در حال واکنش نشان دادن به صحبتهای اخیر ترامپ در مورد جعل نام خلیج فارس هستند، کسی به سندی که در اواسط دهه هشتاد به عنوان یک برگ برنده میشد استفاده کرد، توجهی نکرد.
وی ادامه میدهد: در ابتدای این کشف مهم و تاریخی اولین اظهار نظر در مورد این کتیبه از سوی دکتر علیاکبر سرفراز مطرح شد؛ «کشف کتیبه خارگ خواست خداوند بود تا کسی ادعای جعلی بودن خلیج فارس را نکند (مرکز مطالعات خلیج فارس ۵۹۲)، پس از آن رسول بشاش، کارشناس خطوط و زبانهای باستانی، با بررسیهای اولیه روی این کتیبه، اصالت خط و زبان آن را تایید کرد.
او به بیان برخی ویژگیهای این کتیبه مانند نشان دادن قلمرو حکومت ایرانیان بر آبراهه خلیجفارس از ۲۵۰۰ سال پیش تاکنون، گسترش سیطره حکومت ایرانیان تا اواسط خلیج فارس و جزیره خارک میپردازد و ادامه میدهد: نوشته شدن کتیبه روی بستر مرجانی جزیره، این ادعای احتمالی را که کتیبه از مکان دیگری به خارک و خلیج فارس آورده شده را رد میکند، بنابراین کتیبه خارک تنها سند مکتوب موجود در خود خلیج فارس متعلق به تعلق این آبراهه باستانی به ایرانیان و حکومت پارسی است.
وی با بیان این که در آن زمان این اتفاق توسط برخی از کارشناسان مورد بیتوجهی قرار گرفت، رفتارهای انجام شده بعد از کشف کتیبه را بهگونهای رفتار “ترامپگونه” از نوع ایرانی میداند و بیان میکند: جای تاسف است اثری که توسط باستان شناسان متخصص داخلی، رئیس وقت پژوهشگاه خط و زبان سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در سال ۱۳۸۶ تائید اصالت شد و در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسید، بعد از مدتی مورد تعرض قرار گرفت.
او با اشاره به انجام همهی مستند نگاریها روی این اثر تاریخی با وجود تخریب انجام شده، بیان میکند: علاوه بر لزوم بررسی علت این تعرض، در جزیره امنیتی و استراتژیک خارک، عمل تخریب بخشی از کتیبه حاکی از اهمیت و اصالت آن است که شاید توسط دشمنان خلیج فارس بیشتر، بهتر و سریعتر درک شد و از سوی برخی کارشناسان و متولیان این حوزه، درک نشد یا به نوعی با کم اهمیت دادن آن عوامل تخریب آن را فراهم کردند.
اسلامی در ادامه میگوید: از سوی دیگر کسانی که اقدام به تخریب این کتیبه کرده بودند، پس از به دست نیاوردن موفقیت در حذف فیزیکی این سند تاریخی، پروسه حذف اصالت آن را آغاز کردند و متاسفانه با برخی اظهار نظرها در پوشش کارشناسانه سعی در کم اهمیت جلوه دادن و زیر سوال بردن اصالت این کتیبه باستانی داشتند، طوریکه آن را به یادگار نوشتههای دوره تبعیدیهای خارک در دهه سی شمسی نسبت دادند.
او این رفتار را “ترامپگونه” توصیف میکند و ادامه میدهد: عمقِ دردناک بودن این اتفاق وقتی بیشتر میشود که هیچ کارشناس یا باستانشناس خارجی سندیت این کتیبه را مانند برخی از کارشناسان داخلی رد نمیکند، که این بیتوجهی در بدنهی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان بوشهر نیز به چشم میخورد؛ به گونهای که در معرفی آثار فرهنگی جزیره خارک، هیچ اشارهای به آن نمیشود و در پاسخ این جمله شنیده میشود که اصالت این کتیبه محل شک و بحث دارد.
این فعال میراث فرهنگی جزیرهی خارک امیدوار است تا شاید اقدام ترامپ در جعل نام خلیج فارس علاوه بر همبستگی که در بین مسئولان در جهت مقابله با این سخنان سخیف و دفاع از تمامیت ارضی و هویتی ایران به وجود آورد، بتواند بستری را فراهم کند تا توجه مسئولان به این کتیبه باستانی هخامنشی جلب و مصداق این ضرب المثل ایرانی شود که «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد.»
او در ادامه به لزوم توجه میراث فرهنگی نسبت به این کتیبه اشاره میکند و میگوید: باید تعیین اصالت این اثر تاریخی سریعتر انجام شود، تا بهتر بتوان نسبت به حفاظت این اثر تاریخی قدم بزرگتری برداشت.
وی بیتوجهی نسبت به کتیبههای تاریخی در خارک را فقط مربوط به این کتیبه نمیداند و میگوید: جزیره خارک به واسطه موقعیت خاص و استراتژیک خود از دیر باز مورد توجه همه بوده و وجود آثار متعددی از دوران گذشته مانند کلیسای «نسطوریان» و گوردخمههای ساسانی و بقعه «میرمحمد ابن حنفیه» نشان از تمدن غنی این جزیرهی تاریخی دارند.
او که مهندس عمران و دانشجوی کارشناسی ارشد عمران گرایش سازه است، همچنین با اشاره به ثبت جهانی ۱۱ چشمه قنات ایرانی در فهرست میراث جهانی، معتقد است: باید قناتهای “خارک” که قدمتشان به قدمت این کتیبهی هخامنشی میرسد، نیز در این لیست قرار بگیرند. چون این کتیبه استحصال (دستیابی) آب شیرین در دل آب شور خلیج فارس را انجام میدهد، عملی که میتوان آن را فن آوری مهندسی هنر ایرانیان باستان دانست.
اسلامی ادامه میدهد: وجود حیات و سکونت در جزایر خلیج فارس به دلیل اثبات حاکمیت ایران بر این جزایر از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است؛ موضوعی که اهمیت آن در اثبات حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه ایرانی ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک بسیار جلوه کرد، بنابراین وجود آثار تاریخی و حفظ و نگهداری از آنها در این میان از اهمیت دو چندانی برخوردار خواهد بود به ویژه که آثاری با قدمت بیش از سه هزار سال در جزیرهای مانند خارک کشف شود.
او با اشاره به بیتوجهی ارگانهای متولی این آثار و در ادامهی آن نابودی تدریجی موجودیت و فرهنگ حاصل از این آثار تاریخی، ادامه میدهد: بیش از پنج سال است، متولی آثار تاریخی نه به خاطر حفظ آثار تاریخی، بلکه به عنوان یک شهروند نیز از جزیره خارک دیدن نکرده است.
این دوستدار میراث فرهنگی جزیره خارک در استان بوشهر با بیان این ادعا که آخرین بازدید مدیر کل میراث فرهنگی استان بوشهر و معاونان او از این جزیره باستانی مربوط به سال ۱۳۸۹ است، ادامه میدهد: در این چند سال هیچکدام از مدیران کل این ادارهی متولی، توجهی به این آثار نکردهاند و اگر فعالیت عدهای از دوستداران میراث فرهنگی و حفظ و مرمت این آثار از سوی مدیریت عملیات عمومی شرکت پایانههای نفتی که هیچ وظیفهی سازمانی در قبال مرمت و حفظ آنها نداشته است، نبود، همهی این آثار از بین رفته بودند