تاریخچه پوشاک در دوره پارت ها(بانوان اشکانی)
پارت ها در حدود ۲۵۰ ق.م تا ۲۲۴ میلادی حکومت میکردند.
دوران اشکانی عصر رواج تجارت، تکامل زندگی شهری، افزایش حضور زنان، گسترش تمایل زنان به تنوع لباس، اهمیت یافتن طراحی لباس و بروز پدیده مد محسوب می شود. نتایج بررسی ها نشان می دهد لباس اشکانی ادامه مسیر تکامل تن پوش های هخامنشی و نفوذ هنر یونانی است و تنها در لباس زنان بخصوص در مناطق غربی قابل مشاهده است. لباس مردان دارای شلوار و دارای برش های ساده مستطیل شکل است. لباس زنان فاقد دوخت و متشکل از قطعات پارچه عریض پوشیده شده بر روی یکدیگر و رویه دوزی، حمایل و کمربند های پارچه ای و آرایه های الحاقی شکل گرفته است
قدیمی ترین سند در مورد پوشاک پارتیان در پلکان آپادانا، یکی از قبایل شرقی با پوششی شبیه مادی را نشان می دهد که سربندهایی به شیوه متداول شرق ایران امروز بر سر دارند. قوامی عقیده دارد که در دوران سلوکی نه تنها لباس ایرانی تغییر ننمود، بلکه سبک لباس ایرانی گسترش یافت و بر لباس یونانیان نیز تاثیر نهاد. این پوشش در دوره بعد پارتی نیز با تغییراتی در کیفیت پارچه دیده می شود و شاکله عمومی لباس مردانه را تشکیل می دهد.با این وجود تنوع ملحقات تزئینی و نحوه شکل دادن به پارچه در این دوره سیمای متنوعی را پدید آورد.
شاه و درباریان و آزادگان جامههای پربها و جواهرنشان میپوشیدند و جامههای شاهانه غرق جواهر بود. در نقش پادشاه و ملکه از کوه خواجه، شاه دارای دو تن پوش و یک شنل است. تن پوش زیری به رنگ سفید و رویی به رنگ قرمز و آبی و شنل هم به رنگ زرد و حاشیهای نارنجی میباشد. ملکه نیز دارای دو تن پوش است که زیرین آن به رنگ زرد و لباس رویی به رنگ بنفش دارای نوار نارنجی رنگی در جلوی سینه است. به احتمال بسیار روستاییان با الهام از سنن قومی جامههای نیلی میپوشیدند.
به گفته گزنفون: مادىها عادت داشتند پوشاک ارغوانى بپوشند، رداى بلند بر تن کنند و گردنبندهاى متعدد بر گردن و دستبندهاى مزین بهدست بیاویزند.
پوشاک زنان دوره اشکانی
بر خلاف دوره هخامنشی که از روی شواهد گنجینه جیحون، مهرها و پارچه پازیریک می توان این گونه استنباط نمود که زنان و مردان از تن پوش های مشابه استفاده می کرده اند؛ و تفاوت لباس زنان در پارچه ای است که به لبه کلاه آن ها آویخته و پشت سر قرار می گیرد. در دوران اشکانی زنان تن پوشی بسیار متفاوت از مردان داشتند و این مساله نشان از تغییر فرهنگی مهمی دارد.
بازنمایی پیکره های مونث در قالب تصویر و مجسمه، رواج پدیده مد و افزایش توجه زنان به آرایش، پوشش و عشق به جواهر در میان زنان، اشرافی از ویژگی های این دوره است. حتی برخی تن پوش ها، برای خودآرایی، جلوه گری اندام دوخته و پوشیده می شدند. در این دوره پوشاک بومی به واسطه سلیقه روز یونانی نوعی حالت ذوقی یافته بود. یکی از متداول ترین لباس زنان اشکانی دامن بلند تا روی زمین، گشاد و پرچین ، آستین دار و یقه راست بوده است. قطعات پارچه دیگر به عنوان پیراهن روی اولی پوشیده می شد .لباس از چهار بخش مختلف تشکیل شده است. قسمت عمومی لباس دامن بلند و چین دار تا روی زمین است .
در این دوره کیفیت پارچه در پدید آوردن ریزش های روی آن در قسمت جلو و میانی موثر بوده است، و به احتمال زیاد تفاوت میان لباس مردم عادی و درباری در کیفیت بصری ناشی از تفاوت منسوج مورد استفاده و تزیینات رویه بوده است. قسمت دوم لباس شلیته پوشیده شده بر روی دامن است. شلیته نیز یک پارچه مستطیل شکل است که در قسمت میانی بر روی سینه جمع شده و بر روی یکدیگر متصل شده و در پشت گردن قرار گرفته شده است. در این دوره افزوده های لباس و ملحقات تزیینی نقش بسیار مهمی در ایجاد تنوع در لباس زنان داشته اند. در این دوره اغلب زنان چادر بر سر می کردند. زنان اشرافی دیهیمی بر سر می نهادند و بر روی آن دستار گونه ای می بستند که چادر روی آنها می افتاد. زنان متمول در زیر چادر دستارگونه ای جواهر نشان یا کلاهی بر سر داشتند.
بر روی سکه ای اشکانی ملکه ای را نشان داده اند که به رسم کهن تاجی باریک با کنگره های تیز سه گوش و چادر آویخته به آن بر سر نهاده است. مجسمه شاهزاده خانم دوشنفری دختر سنطروق دوم در هترا نمونه لباس مجلل زنان در آن دوره است . تمام کلاه و بخشی از لباس وی پوشیده از جواهرات است. در این دوره اغلب لباس های زنان در حین حرکت با دست نگه داشته می شد و این موضوع به عنوان رفتاری اجتماعی و بخشی از فرآیند شکل دادن به لباس مورد توجه بوده است.
از نکات مهم دیگر در این دوره استفاده از طوق های تزیینی افزوده به لباس است. سومین نمونه از لباس بانوان در این دوره لباسی است که رویه دوزی های فراوان داشته و در گوشه ها با افزودن اتصالاتی در چین ایجاد شده و قطعات به یکدیگر متصل شده اند. از دیگر ویژگی های این اثر، استفاده از شال کمر برای ایجاد تنوع در لباس بانوان است.
پیراهن:
پیراهن بانوان اشکانی بر چهار نوع بوده است:
-نوع اول،پیراهن بلندی بوده تا به کف زمین،گشاد و با یقه ی راست، پارچه ی این پیراهن دو تکه مستطیل بوده و در زیر سینه ها نواری د اشته که گشادی ساده و راسته ی پیراهن را در پایین سینه جمع می کرده و در نتیجه همهی پارچه،چین های عمودی فراوان می گرفته است.
-نوع دوم،پیراهنی بوده بی آستین و بدون سرشانه،فقط دو انتهای بالای پارچه به وسیله ی دکمه ای به هم وصل می شده،و در این صوت،یقه ی پیراهن به اندازه ی همه ی پهنای پارچه،افقی باز بوده است ضمناً حلقه ی آستین ها از زیر دکمه سرشانه باز می شده(و در واقع درز بالا و پهلویی پارچه بوده که صورت حلقه آستین به خود می گرفته است)است.در موقع پوشیدن، دکمه بر روی شانه و یا اندکی پایین تر قرار می گرفته و جلوی پیراهن،پس از پوشاندن سینه ها تا حوالی ناف،اُفت پیدا میکند.
-گاهی نیز با تنگ تر گرفتن یقه،حلقه ی آستین ها را نیز در بالای پارچه قرار می دادند و در این صورت تیزی یقه جمع شده،و تا حد میان دو سینه می ایستاده است.
قد این پیراهن که پیراهن رویی بوده است نسبت به پیراهن زیری کوتاه تر ولی مانند پیراهن دیگر گشاد و متشکل از دو تکه پارچه مستطیل شکل بوده و نواری در زیر سینه ها داشته است.
-نوع چهارم،پیراهنی آستین دار بوده است،این پیراهن نیز همان دو تکه پارچه ی مستطیلی و با همان خصوصیات(فراخ،بلند و یقه راست)بوده جزو این که آستینی بلند(بیش از معمول با دم آستینی تنگ و چسبان)داشته است.
قابل ذکر است که پیراهن ها از پارچه های منقش بارودوزی مخصوصاً قلابدوزی های زیبا،تهیه می شده است.
چادر:
چادر، پارچهای مستطیل بوده است که به صورت استوانه طراحی میشد. این نوع از چادر در قسمت بالای درز استوانه، زیر فلزی گرد یا شکلی دیگر، به صور مختلف بسته میشد و حلقهای از بندهای زنجیر یا بافتههای ابریشمی بر روی آن تعبیه می کردند که هنگام پوشیدن، دست چپ را از حلقه میگذرانند و آن را بر روی شانه بند میکردند و سپس چادر را روی سر قرار میدادند. نوع دیگر آن در قسمت پشت سر به کلاهی بلند و مخروطی شکل و مطبق وصل میشده که پشت سر آویزان بوده است و گاهی نیز زنان آنرا مانند شنل بر روی دوش میانداختند یا بدور کمر خود میبستند. لازم به ذکر است که کلمه چادر که واژه سانسکریتی است به اسلام اختصاص ندارد، بلکه از دیرباز ایرانیان چادر سرمیکردند چون پیش از این که مذهب اسلام وارد ایران شود آن را نزد هخامنشیان میبینیم.
تاج:
سرِ مجسمهی مرمری ملکهای مه در شوش پیدا شده است و آنرا ملکه موزا همسر فرهاد چهارم اشکانی می دانند، دارای تاجی کنگرهدار و متعلق به اواخر قرن اول میلادی است. همچنین در پشت یکی از سکههای چهار درهمی تاج این ملکه دیده میشود.
شلوار:
برخی از این زنان اشکانی شلوارهای بلند و پرچین بهپا میکردند که تا روی زمین ادامه داشت. چینهای شلوار افقی است که حالت راحتی به آن میدهد. بلندی این شلوار تا روی کفش امتداد داشت و از بالا به پایین با حاشیهای عریض تزیین شده بود. برخی از شلوارها نیز روی کفش را نمیپوشاند چون در داخل پوتینی نرم با زبانهی چرمی قرار میگرفت.
نقاب:
زنان روستایی قوم اشکانی اکثراً نقابی نیلی رنگ بر چهره داشتند که از پوشش مورد علاقهی زنان بر روی صورت بوده است و گاهی آن را به پسِ سر می آویختند.
کلاه و سرپوش:
نقش برجستهای از پالمیرا در موزهی لوور وجود دارد که بانویی از دوران اشکانیان را نشان میدهد این بانو چادری بر سر دارد و از زیر آن، سرپوشی نمایان است به شکل عمامهمانند بوده و بافتی خوب و جالب دارد. بر بالای پیشانی و پایین سرپوش، فلزی پهن (کندهکاری و برجستهکاری) موی سر را چون نواری پوشانده است و بقیهی موها در دو طرف به وضعی مطلوب به عقب کشیده شدهاند. ضمناً کلاه بزرگ و با شکوه شاهزاده واشفاری، یکی از وجوه تمایز او از دیگر بانوان اشکانی است. برای این شاهزاده چادر نه روی یک سرپوش ساده، بلکه بر یک کلاه چند قسمتی قرار دارد که از پنج ردیف تشکیل شده است و به صورت اریب از دو ردیف سنگ های گرانقیمت تشکیل شده است که از نوک تاج عبور میکنند. با یک حرکت زیبای دست واشفاری، چادر بر روی زانوها جمع شده است.
کفش:
کفشی که بدون تردید مورد استفاده بانوان اشکانی بوده ،کفشی است دارای مدلی ساده که رویه ی آن از دو تکه چرم تشکیل شده و به وسیله یک بند جلوی دهانه ی کفش گل گره زده می شده است.
کمربند:
کمربند زنان برخلاف مردان، نواری باریک بود که در زیر سینه پیراهن را جمع میکرد و موجب بروز چینهایی لطیف و ظریف در روی سینه و پایین آن و نیز در حاشیهی دامن لباس میشد. این کمربند را با نام آپودِرم میشناختند.
زیورآلات:
به نقل از اردشیر خدادادیان بانوان اشرافی ایران اشکانی به زیورآلات و جواهرات علاقهای فراوان داشتند. در مورد آرایش زنان، به گزارش رومیان، برای لبها رنگ سرخ، برای پشت چشمها رنگ سیاه که عمدتاً سرمه بوده است و نیز سرخاب برای گونهها بهکار میبردند. زنان گیسوان خود را به شیوهی یونانیان آرایش میکردند و از میان سر فرق میگشودند و جواهرات بر تأثیر آرایش میافزود.
کاش منبع را هم ذکر میکردید