شیوخ عرب آثار تاریخی ایران را میخرند ما تابلو فرش!
تاریخ ما: از سال ۱۳۱۰ که برای اولینبار قانون حفاظت آثار تاریخی در ایران مصوب شد تا به امروز، همواره موضوع میراث فرهنگی به حفظ و نگهداری از اشیاء، متون و نسخ خطی، بناها و محوطهها و در یک کلام به کالبد خلاصه میشود؛ درحالی که کالبد و ظاهر هر اثر تاریخی برگرفته از اندیشه و باورهای مردمانی است که امیال طبیعی و ماورایی خود را در آثار منقول و غیر منقول خود متجلی میکردند.
وقتی بنای چلپی اوغلو از الگوهای عرفانی سلسله مولویه الهام گرفته شده، یا گنبد سلطانیه که قرار بود زمانی مقبره حضرت علی(ع) شود و حتی باغ گلشن در طبس که الهام گرفته از آیات قرآن در خصوص فردوس برین است تنها بخشی از بینشها و اندیشههای گذشتگان در این آثار است.
تمامی کارشناسان آثار تاریخی و باستان شناسان در این امر اشتراک نظر دارند که پژواک اعتقادات درونی جوامع گذشته در کالبد آثار به جای مانده از آن دوران متجلی است و از روی کالبد میتوان به اعماق باورهای آنها پی برد. اما واقعیت این است که کالبدهای تاریخی چنان نظارهگران امروز را به خود جلب کرده که دیگر کسی به روح این آثار حتی فکر هم نمیکند؛ آنجایی که تماشاگر به جای نگاه کردن به اثر، در ساحت اندیشه قرار گرفته و به چرایی خلق اثر بیندیشد.
در روزهایی که سازمان میراث فرهنگی سرگرم برگزاری هفته میراث فرهنگی و روز جهانی موزهها بود پا را فراتر گذاشته و به جای تماشاگری سیمای تاریخی به سیاحت دنیای درون آثار پرداختیم؛ آنجایی که بحث به میراث عرفان بشری ختم میشود، مقولهای که طی سالهای گذشته به آن کمتر پرداخته شده است.
- اندیشههای فرهنگی نیازمند پالایشگاه است!
در همین راستا به سراغ محمد صادق محفوظی رییس مرکزدایره المعارف انسان شناسی و موزه آثار خطی، فرهنگی و هنری میرویم. او طی سالها تحقیق بر روی متون تاریخی و جمعآوری بیش ازهفتاد هزار اثر فاخر از نسخ خطی، قطعه خط، نقاشی و حکاکی از سراسر دنیا پایگاه مطالعاتی و گنجینه نفیسی را در بخش غیر دولتی فراهم کرده است.
رییس دایرهالمعارف انسان شناسی در گفتوگو با مردمسالاری قصد دارد زاویه پنهان میراث فرهنگی را این بار از دریچه میراث بشری و میراث عرفانی بررسی کند به همین خاطر در طول این مصاحبه سیاحتی خواهیم داشت به دنیای عارفان خراسان؛ و از آنجا سلوکی میکنیم در حکمت اشراق سهروردی، مولانا، بایزید بسطامی، شیخ خرقانی و دست آخر در آفاق مکتب شیعی ملاصدرا زلفی گره خواهیم زد. او میگوید: «میراث فرهنگی محصول اندیشه و فرهنگ تمامی ملتها است و از آنجایی که اساس آن برگرفته از ساحت تفکر و اندیشه است نمیتوان آن را منحصر کرد بلکه باید در میدانی وسیع مورد توجه قرار گیرد.» رییس مرکز دایرهالمعارف انسان شناسی ادامه میدهد: «امروزه نفت به عنوان یک ذخیره عظیم و منبع بزرگ انرژی برای بشر به حساب میآید درحالی که میراث فرهنگی سرمایهای عظیم تر محسوب میشود که در ابعاد معنایی و حتی مادی قابل ظهور و بروز است؛ اما باید درنظر داشت، همانگونه که برای بهرهبرداری مناسب از نفت باید پالایشگاه و مراکز فراوری ایجاد کرد میبایست در مقوله میراث فرهنگی نیز با تکنیکهای مناسب وارد عمل شد، واقعیت این است که ورود به کانالهای اندیشه و تفکر دنیای امروز بسیار تخصصی و ویژه شده و برای تاثیرگذاری نیازمند پالایشگاههای بزرگ تولید اندیشه فرهنگی و ارائه بروز آن هستیم.»
- جاده عرفان خراسان، راه ابریشم دوم شود
محفوظی با اشاره به غنای ایران در میراث بشری میافزاید: «این سرزمین در ادوار مختلف شاهد بزرگان علمی و فرهنگی بسیاری بوده که البته این افراد نقش بسزایی در تغییر فرهنگ سایر ملتهای همسایه داشتهاند، از آنجایی که صنعت توریسم ایران با تکیه بر گردشگری فرهنگی استوار شده، میتوان با برنامه ریزیهای مناسب و انجام طرحهای ابتکاری، علاوه بر معرفی کالبد نظیر بناها و محوطههای تاریخی بر میراث بشری و عرفانی ایران زمین نیز تاکید کرد.»
این موزهدار پس از دو دهه فعالیت در این حوزه به راهکارهایی رسیده که شنیدن آن خالی از لطف نیست: «به مثابه راه ابریشم میتوانیم جاده عرفان اسلامی – ایرانی را ایجاد کنیم، به طور نمونه این مسیر میتواند به معرفی عرفان خراسانی بپردازد؛ در این مسیر عرفانی میتوان حکمت اشراق را از سهرورد آغاز کرد و با بایزید بسطامی در شاهرود آشنا شد و به سراغ شیخ ابوالحسن خرقانی در خرقان رفت و سپس خیام و عطار را در نیشابور دید؛ این شاهراه فرهنگی میتواند جاده ای برای معرفی عرفان، تصوف و حکمت باشد؛ البته در این بین میتوان با ایجاد مراکز مدرن اقامتی، کتابخانههای ادبی و فلسفی و غذاهای شرقی، ایران را به مهد حضور مشتاقان فرهنگ مبدل کرد؛ ضمن اینکه در این میان میتوان دوران طلایی اسلام و اشتیاق ایرانیان در پذیرش این دین مبین را به شایستگی نشان داد.»
• میراث فرهنگی ایران جعلی نیست
معرفی حکمت خراسانی و تهاجم فرهنگی دو پارادوکس غیر قابل انکار جامعه نیمه مدرن امروز کشورمان است که نمیتوان از آن به سادگی گذشت؛ در روزهایی که شبکههای اجتماعی و ماهوارهای لایههای مختلف جامعه را دچار تزلزل میکند، چگونه میتوان حکمت و عرفان را در میان نسل جدید جامعه ریشهدار کرد، این سوالی است که محفوظی در مورد آن اینگونه پاسخ میدهد: «مولانا و سعدی را نمیتوان انکار کرد، در جوهره و ذات این سرزمین حکمت و معرفت را میتوان به صورت یکجا یافت، توجه داشته باشید که میراث فرهنگی ایران، جعلی و ساختگی نیست فقط باید آن را به شایستگی معرفی کرد، باور دارم که اگر دو سال از دوره ابتدایی در مدارس صرف یادگیری و حفظ حکمتهای گلستان سعدی شود شاهد تغییرات بسیاری در رفتار، خلقیات و حتی نحوه سخن گفتن عامه مردم خواهیم بود.»
این موزهدار بیشتر توضیح میدهد: «میراث فرهنگی در سرانگشت تمامی افراد یک جامعه است، وقتی برخی از مسوولان غلط املایی دارند باید به عمق ضعف ادبی جامعه پی برد، واقعیت این است که در دفتر یادبود موزه، دهها نوشته از متولیان و افراد برجسته کشور وجود دارد که در آن غلط املایی وجود دارد، فراموش نشود که همیشه فرصت بازنگری هست فقط باید به نخبگان فکری میدان داد و فضایی فراهم شود تا اندیشهها مجال بروز پیدا کند.»
- پولدارهای ایران ذوق میراثی ندارند
وقتی رییس مرکز دایرهالمعارف انسان شناسی اظهار داشت که میراث فرهنگی در سرانگشت افراد است در ذهنم این موضوع مطرح شدکه سادهانگاری است اگر بخواهیم همه میراث فرهنگی را تا حد و اندازه غلط املایی تنزل دهیم، درحالی که روی سر اشیاء تاریخی به سرقت رفته ایران چوب حراج میخورد، به همین دلیل موضوع بحث را از میراث بشری به حراج عتیقهجات کشاندم و از او پرسیدم که چه راهکاری وجود دارد صاحبان سرمایه را ترغیب به مجموعهداری و خرید اشیاء سرگردان کرد؟ محمد صادق محفوظی حرفهای جالبی برای گفتن دارد: «بیتردید گام نخست را باید دولت بردارد و با سرمایهگزاریهای متعدد و حمایتهای مناسب طبقه متمول جامعه را تشویق به خرید آثار تاریخی در خارج از مرزها کند، شاید برایتان جالب باشد اگر بدانید که بیشتر خریداران آثار تاریخی در حراجیهای مطرح دنیا، مجموعه داران عرب، روس، هند و چین هستند، توجه داشته باشید این کشورها طی چند دهه اخیر شاهد رونق اقتصادی بودند.»
به راستی چرا فرهنگ مجموعهداری اشیاء تاریخی در بین ثروتمندان کشورهای نام برده وجود دارد ولی این ذوق میراثی در کشورمان فراگیر نیست؟ این موزهدار میگوید: «واقعیت این است که میزان ذوق فرهنگی در میان صاحبان سرمایه در ایران به یک تابلو یا چند تابلو فرش در دفتر کار و یا منازل این افراد خلاصه میشود! دلیل آن نیز به نحوه ثروتمند شدن آنها بازمیگردد،از آنجایی که بسیاری از صاحبان پول و سرمایه در کشورمان منطبق با مولفههای ثروت و سرمایه رشد نکردهاند و بیشتر آنها یک شبه و برخی دیگر با واسطه گری(دلالی!) ثروتمند شدهاند به همین خاطر موضوعات فرهنگی دغدغه آنها نیست.»
در طول این مصاحبه اظهارات رییس مرکز دایره المعارف انسان شناسی ما را به این نتیجه رساند که ورود بخش خصوصی به حوزه میراث فرهنگی باعث بازگرداندن اشیاء عتیقه سرگردان به کشور میشود ولی حرفهای پایانی محمد صادقی محفوظی نگرش ما را نسبت به اهمیت مجموعه داری و موزهداری بخش خصوصی تغییر داد: «در دنیای امروز، موزه داری به طور غیر مستقیم بزرگترین تاثیر رایزنی و لابی را خواهد داشت، قدرتی پنهان در کنار قدرت سیاسی که میتواند در سطوح رایزنیهای بالای بینالمللی کارساز باشد، کشورهای روسیه و چین با خرید اشیاء تاریخی و حضور مستمر در حراجیهای مطرح دنیا سرگرم بازیابی قدرت فرهنگی خود هستند و این موضوعی است که باید در کشور ما نیز به طور جدی به آن توجه شود؛ ضمن اینکه بسیاری از مجموعه داران ایرانی در خارج از کشور با احساس امنیت میتوانند آثار خود را در ایران نیز به نمایش بگذارند و در جهت چاپ و انتشار آن نیز بکوشند نمایشگاههای مشترک داخلی و خارجی، بررسی موضوعی آیتمهای موزهای و توجه به نخبگان این بخش میتواند انگیزهها را در این راه صد چندان کند.»
“در دفتر یادبود موزه، دهها نوشته از متولیان و افراد برجسته کشور وجود دارد که در آن غلط املایی وجود دارد”…
تا حالا فکر می کردیم مسئولین تخصص ندارند نگو کلاً سواد ندارند!
خوب است.
تست دیگر.