اردشیر چهارم
اردشیر چهارم، آخرین پادشاه هخامنشی
تاریخ سلسلههای پادشاهی آکنده از کوششها یا شورشهایی برای دستیابی قانونی یا غیرقانونی به قدرت فرمانروایی بوده است. چنانچه مدعی میتوانست پادشاهی را (حتی با شیوههای غیرقانونی) به چنگ آورد، نام او به عنوان یکی از شاهان قانونی شناخته میشد. و چنانچه مدعی نمیتوانست تاج و تخت را (حتی با شیوههای قانونی) فرا چنگ آورد، او چیزی بیش از یک «شورشی» و «غاصب» نمیبوده است. این قانون و قاعده دیرینه و همچنان پابرجای دنیای سیاست است.
«بِـسوس» یا «بِـسیسِـه» شهربان (ساتراپ) هخامنشی بلخ و سغد در عصر داریوش سوم هخامنشی بود. هجوم سپاه اسکندر مقدونی و ضعف حکومت مرکزی هخامنشی، بسوس را بر آن داشت تا با توجه به پیشروی و پیروزیهای پیدرپی سپاه دشمن و ناکارآمدی داریوش سوم، چارهای برای نجات کشور بیابد. او با یاری و پیمان منعقده با دیگر شهربانان سرزمینهای شرقی هخامنشی، تصمیم به دستگیری داریوش سوم (که از کارزار گریخته بود) و عزل او از مقام پادشاهی میگیرد و این کار را به انجام میرساند. پسآنگاه او با حمایت بزرگان دیگر، خود را «اردشیر چهارم» مینامد و ارتش هخامنشی او را به عنوان شاه هخامنشی به رسمیت میشناسد.
کوشش فراوان و نبردها و مقاومت کمنظیر بسوس در برابر سپاه اسکندر، بر اثر خیانت خائنانی که هیچگاه در تاریخ ایرانزمین کم نبودهاند، با شکست روبرو میشود. برخی از شهربانان دیگر، برای دلجویی و جلبتوجه اسکندر، پیمان خود را بطور یکجانبه میشکنند و اردشیر چهارم را دستگیر و به اسکندر واگذار میکنند.
اسکندر که به سبب مقاومت و رویارویی سرسختانه و طولانیمدت اردشیر چهارم، از دست او خشمگین بود، فرمان داد تا پس از شکنجه و بریدن اعضای بدنش، او را در شهر بلخ به دار آویزند و سربازان مقدونی او را تیرباران کنند.
سرگذشت بسوس یا اردشیر چهارم را آریان (جلد ۴) و کورتیوس (جلد ۶) با جزئیات فراوان نقل کردهاند.