هخامنشی ها در آرای هگل
از دیدگاه سیاسی، ایران زادگاه نخستین امپراتوری راستین و حکومتی کامل است که از عناصری ناهمگن [بی گمان به معنای نسبی] فراهم می آید. در اینجا نژادی یگانه، مردمان بسیاری را دربر می گیرد (ولی این مردمان) فردیت خود را در پرتو حاکمیت یگانه نگاه می دارند. این امپراتوری نه همچون امپراتوری چین، پدرشاهی، و نه همچون امپراتوری هند، ایستا و بی جنبش، و نه همچون امپراتوری مغول، زودگذر، و نه همچون امپراتوری ترکان بنیادش بر ستمگری است. برعکس، در اینجا ملت های گوناگون در عین آنکه استقلال خود را نگاه می دارند، به کانون یگانگی بخشی وابسته اند که می تواند آنان را خشنود کند. از این رو امپراتوری ایران، روزگاری دراز و درخشان را پشت سر گذارده است و شیوه پیوستگی بخش های آن چنان است که با مفهوم (راستین) کشور یا دولت، بیشتر از امپراتوری های دیگر مطابقت دارد.
برچیده از : عقل در تاریخ
گئورگ ویلهلم هگل – ترجمه حمید عنایت – صفحه ۳۰۴
حاضرم جانم را برای ایران بدهم.مثل پدرم(شهید)بشوم
جدای تعصب های افراطی هر چی در مورد هخامنشیان بگیم کم گفتیم …کم
بسیار عالی!
سپاسگزارم بابت زحماتی که میکشید و مطالبی که در سایت قرار میدید.
منظورش از امپراتوری ایرانی کدومشون بوده؟ ساسانیان یا هخامنشیان؟