زن ایرانی در دوره هخامنشی
زنان هخامنشی. ماریا بروسیوس. ترجمه هایده مشایخ. هرمس. تهران. ۱۳۸۲. ده + ۲۶۵ ص.
در سالهای اخیر انتشار کتابهای مربوط به تاریخ و فرهنگ ایران باستان رونقی دوباره یافته است. البته، و متأسفانه، بسیاری از این کتابها برای سیراب کردن عطش عموم و بر وفق گرایشها و رویکردهای عوامانه و به صورتی عامهپسند یا عامیانه انتشار یافته و در مقابل، به همان صورت نقد و نفی شده است. اما گاه نیز متونی پژوهشگرانه و دانشورانه در این زمینه به فارسی ترجمه و منتشر میشود. به هر روی، این پرسش درخور تأمل است که تا چه اندازه گذشته باستانی ایران و عناصر فرهنگی و زبانگی و اندیشههای آن دوران که در ضمیر جمعی ما ایرانیان رسوب کرده، در نگرشهای هستیشناسانه و ایدئولوژیک فعلی و بهتبع آنها در فرهنگ و زندگی روزمره ما تأثیر دارد یا خواهد داشت. ترجمه کتاب زنانِ هخامنشیِ ماریا بروسیوس را میتوان از زمره و جمله متنهای دانشورانهای به شمار آورد که در این زمینه انتشار یافته است.
زنانِ هخامنشی، که عنوان اصلیاش در زبان انگلیسی زنان ایران باستان است، بر اساس پایاننامه دکتری مؤلف، که در سال ۱۹۹۱ در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه آکسفورد از آن دفاع شده، تدوین و تألیف یافته و در سال ۱۹۹۶ در مجموعه «تکنگاشتهای کلاسیک آکسفورد» منتشر شده است. نویسنده برای آنکه نگرشهای یونانی نسبت به زنان خاندان شاهی هخامنشی (۵۹۹ ـ ۳۳۱ پ.م.) را، که تاکنون منبع اصلی داوری برای زنان دربار هخامنشی به شمار میرود، به نقد کشد با استناد به شواهد به دست آمده از بررسی الواح باروی تختجمشید و متون بابلیِ جدید به بازسازی و بازپردازی گفتهها و نوشتههای یونانیان باستان میپردازد. او در مقدمهاش میگوید: «درک ما از موقعیت زنان در دربار هخامنشی بیشتر متکی است بر اطلاعاتی که از هرودوت و مورخان بعدی یونانی به دست میآوریم و اینها عمدتا منحصر است به اشارات پراکندهای درباب اعمالی که به زنانی چند از اندرون شاهی پارس نسبت دادهاند. این شواهد با همه قلّت به تعمیمهایی درباره زنان درباری انجامیده است که در زیر پوست مغزی ندارند و سطحیاند». اطلاع این نویسندگان از دربار پارس و بهویژه فعالیتهای زنان خاندان شاهی اندک بوده است و، بنابراین، «قضاوت آنها درباره رفتار زنان پارسی تا اندازهای متکی بر نحوه نگاه یونانیان به زنان در جامعه خودشان بود. اصول اخلاقی ضمنی که زیربنای جامعه یونانیان بود مانع از آن شد که یونانیان به جایی برسند که درکی از جامعه و بخصوص درباریان و طبقات اشراف در ایرانِ آن زمان به دست آورند و برای ما باقی بگذارند».
بروسیوس با دانش جدیدی که از بررسی الواح باروی تختجمشید، خواندن الواح به زبان عیلامی و فارسی باستان و نیز بازخوانی منابع یونانی و خاور نزدیک به دست آمده است امکان تجدیدنظر در گفتههای نویسندگان یونانی درباره زنان هخامنشی را فراهم میکند. این تجدیدنظر هنگامی اهمیت بیشتر مییابد که دریابیم بیشتر مورخان جدید تاریخ باستان نیز معمولاً نظر نویسندگان یونان باستان درباره «زنان ایرانی» را میپذیرند. به نظر وی تصویری که از زنان هخامنشی در منابع یونانی عرضه میشود تصویر زنانی است ویرانگر، شورشآفرین و مداخلهجو در امور سیاسی و مملکتداری. وی در صحت داستانهای تخیلی و بیپایه و اساس تاریخی که در خاطرها ماندهاند و به متون مکتوب راه یافتهاند تردید میکند و برخی از این داستانها را مبتنی بر انگیزههای سیاسی، یعنی برخاسته از مناسبات خصمانه یونان و ایران، میداند. در اغلب این روایات، به جای پیجویی در دلایل سیاسی شورشها، داستانهایی میخوانیم که در آن زنان مسبب مبارزات و شورشها هستند و مدام مشغول توطئهچینی. بروسیوس با استناد به اطلاعات الواح باروی تختجمشید به وجود یک نظم سلسله مراتبی در میان زنان درباری قائل میشود و ایشان را دارای منزلتی مشخص و روشن میداند. این زنان بخشی از زندگی کاخ و ابزاری برای نمایاندن قدرت شاه بودند. فعالیتهای ایشان روشن و تعریفشده بوده و در چارچوب آن از استقلال اقتصادی بهرهمند بودند و چون به امور اقتصادی میپرداختند مأمورانی نظیر مأموران شاه داشتند. توانایی سفر، برخورداری از جیره سفر، داشتن املاک ثبتشده پرشمار در مناطق متعدد و نیروی انسانی تحت نظارت آنها نشان میدهد که در پس چنین ثروت و نفوذی باید وجود سازمان و ساختار خاصی را بپذیریم.
نویسنده کتاب را در چهار بخش اصلی تدوین کرده است. «القابِ بانوانِ درباری»: به القاب و عناوین گوناگونِ زنان درباری که تعیینکننده نسبت آنها با شاه بود و القاب غیردرباری متعلق به نیروی کار سرزمین پارس و نواحی پیرامون آن میپردازد؛ «ازدواجهای سلطنتی»: به ازدواج شاهان هخامنشی و شاهزادهخانمها با انگیزههای سیاسی و نقش زنان در اِعمال سیاست داخلی شاه اختصاص دارد؛ «زنان درباری و دربار هخامنشی»: درباره قدرت و نفوذ سیاسی زنانِ درباری، حضور ایشان در اجتماع، جشن و شادمانیشان، مراسم مرگ و خاکسپاریشان است؛ «زنان و اقتصاد ایران»: به نقش اقتصادی زنان درباری، املاک و نیروی کار آنها، نقش زنان غیردرباری و طبقهبندی کارگران و سازماندهی مالی و تقسیم نیروی کار تخصیص یافته است. در پایان هر بخش نیز یادداشتهایی در توضیح مطالب متن آمده است.
ترجمه خوشخوان و روان است و دقتهای بایسته در ترجمه چنین متونی، که گاه پیچیدگیهای زبانی و فنی خاص دارند، در آن به کار رفته است. همچنین کار ترجمه به نظر صاحبنظری رسیده و او نیز گاه در رفع پارهای ابهامات توضیحاتی در حواشی افزوده است. یک کاستی مهم در چاپ فارسی کتاب فقدان فهرستهای اسامی و کتابنامه مفصل منابع باستانی و متأخر است که ۵۰ صفحه از متن اصلی را شامل میشده و نبود آن پژوهشگران را از منبعی غنی محروم ساخته است.
منبع مجلات : نشر دانش » سال بیستم، بهار ۱۳۸۲
با درود و سپاس به شما و تمامی همکاران ارجمندتان . بسیار از سایت علمی ، تاریخی شما خوشم میاد بدلیل اینکه مطالبی که برای شکوفایی و ترویج فرهنگ ایرانی گذاشتید . جمع آوری چنین اطلاعات ارزشمند همت والایی را طلب میکرده که این مهم به دست شما و همکاران محترمتون به نحوه شایسته تحقق پذیرفته و امیدوارم که تداوم داشته باشه . با چنین مضامین ارزشمند هر ایرانی وطن پرست به اینکار شما خواهد بالید . دست مریضا که سنگ تموم گذاشتید. امیدوارم توانمندیهایتان روز افزون و دعای خیر بدرقه راه پرفروغتان . ارادتمند شما/سیاوش
بسیار بسیار خسته نباشید….شما باعث افتخار ملی هستین///تا حدودی به تاریخ قبل از اسلام اشنایی دارم… پرسشی از شما دارم که تا به حال موفق به یافت پاسخی مطمعا نشده ام.. //با وجود نقش گسترده زناندر ……… به چه علت نقش زنان در تخت جمشید وجود ندارد..اگه جواب قانع کننده ای در این مورد هست؟؟؟اگه میشه کوتاه برام ایمیل کنید