فرهاد چهارم (اشک چهاردهم)
فرهاد چهارم علاوه بر کشتن برادران و پدر خود، با به دست گرفتن قدرت از کشتن پسر بزرگ خود نیز پرهیز نکرد، تا مبادا این پسر با سوءاستفاده از کار نیمهتمام پدر به فکر سلطنت بیفتد و برای او دردسر بیافریند! ببینیم فرمانروایی که استعداد کشتن ۲۹ برادر مود، پدر پیر خود و پسر جوان خود را داشته است، برای کشور خود چه خواهد کرد. در آغاز کار تنها چیزی که میتواند پرونده او را سبکتر کند، احتمال اغراقآمیز بودن شمار برادران او است!
فرهاد علاوه بر کشتار گروهی در خاندان خود، از کشتار در دیگر خاندانهای بلندپایه ایرانی نیز غافل نماند. برخی از این نامداران توانستند. بهموقع خود را از شر فرهاد برهانند و به خارج از ایران پناه ببرند. که کموبیش سنتی جاافتاده بود. از آن میان یکی از یاران و همرزمان پاکور به نام موناسس، که به آنتونیوس پناهنده شد و در دستگاه او رهبری مخالفان پارتها را به عهده گرفت. فرهاد نگران از این رویداد به استمالت از او برآمد و با وعدهووعید او را به ایران بازگرداند. آنتونیوس نیز خشمگین از رفتار موناسس و در اندیشه جنگ با فرهاد چهارم و یافتن فرصت برای آمادهسازی خود، با فرستادن سفیرانی به دربار او به او پیشنهاد صلح داد. البته بهشرط پس گرفتن پرچمهای رومی که در جنگ کراسوس به دست ایرانیان افتاده بودند و آزادی اسیران رومی این جنگ.
منبع:
- تاریخ ایران در دوره سلوکیان و اشکانیان ، نوشته دکتر پرویز رجبی
- انتشارات پیام نور، چاپ شده در بهمن ۱۳۸۶
- تهیه الکترونیکی: سایت تاریخ ما، اِنی کاظمی