تواناییها و آگاهیهای عمومی مردم درباره اشکانیان
پیشه وران شناختهشده دوره اشکانی
دستاوردهای هنری میتوانند بافاش کردن بسیاری از تواناییها و آگاهیهای عمومی مردم جای خالی اطلاعات را پر کنند. بدیهی است که شاهان و بلندپایگان با دست خود کاخها و اشیاء سلطنتی و زیورآلات خود را نساختهاند. بنابراین در شهرهای ایران کسانی بودهاند که کارگزاران شاهان و بلندپایگان میتوانستند با مراجعه به آنها نیازهای خود را برآورند. برای نمونه، معماران توانمند کاخها و تأسیسات نیسا را که نمیشده است یکشبه پرورد! یا تندیس سازی، ریتون سازی و جواهرسازی نیز از پیشههایی نیستند که با آموزشی کوتاهمدت و اندک بتوان به فنآوریهای آنها دستیافت. بیتردید بازار کاری با پیشه و هنری مهیا و پرتجربه وجود داشته است که میتوانسته است سفارشهای کارگزاران را بپذیرد. این بازار بدون استادکاران، هنرمندان، خبرگان، پیشه وران صنعتگران، طراحان و نقش اندازان، خشت مالان و آجرپزان، گچ کاران، مهندسان و معماران و بنایان، فلزکاران، سنگ تراشان، حکاکان، معدنچیان، گوهریان، کیمیاگران، بافندگان، نجاران، رنگ سابان، چاه کنان و مقنیان، شاگردان، فروشندگان، تهیهکنندگان مواد خام، باربران، دلالان، نقالان و رامشگران و مدیران کارآزموده خود نمیتوانسته است پاسخگوی سفارشهای شاهان و بلندپایگان و دولتمردان و دولتمندان و توانایان روزگار خود باشد.
همانند امروز هریک از این پیشه ورانی که برای نمونه از آنها نام بردیم نیز در قلمرو کار خود و انجام سفارشهایی که پذیرفته بودند نیازمند پیشه ترجمان و کسان دیگری بودهاند که بدون حضور فعال آنها نمیتوانستهاند کار چندانی از پیش ببرند. و بدون شک هریک از کسانی که در این مجموعه عظیم مسئولیتی داشته است از فرهنگ و دانش متعارفی نیز برخوردار بوده است. ما امروز ازایندست اندر کاران چیزی نمیدانیم، اما دستکم از دستاورد هر یک نمونهای در دست داریم. نخریسان، رنگرزان، بافندگان، دوزندگان، دباغان، کفاشان، عطاران و بقالان، آشپزان و شربت سازان را برای این دوره از تاریخ ایران نیز نمیتوانیم از قلم بیندازیم! به سخن دیگر، آنها به هنر خاک را کیمیا میکردند و ما به هنر درمییابیم که این کیمیاگران باید چگونه آدمیانی بوده باشند.
پارتها سوارکاران و زرهپوشانی سلحشور و تیراندازانی دلیر و همواره در جنگوگریز بودند. پس در اینجا نیز میتوان بهیقین از پیشههای براق دوزان و برگستوان سازان، علافان، مفتول کاران، زره بافان، خودسازان، ترکش و تیر و کمان سازان دباغان و زه کشان، دشنه سازان، نیزه تراشان، اسب پروران، مرحم سابان و بیطاران سخن به میان آورد. این پیشهها نیز نیاز به فرهنگ و دانش فنی ویژه خود را داشتهاند، که بخشی بوده است از بافت فرهنگ عمومی جامعه اشکانی.
کشاورزان و دامداران، علافان، میوهفروشان، آسیابانان و تنورسازان، ماست بندان، کشک و پنیرفروشان، خواربارفروشان و عطاران کموبیش همانهایی هستند که چند دهه پیش و گاهی تا به امروز بودهاند. غذا و نان خواه بیات و خواه تازه همیشه وجود داشته است و خورده شده است.
از سکه زنان اشکانی نیز دستاوردهای فراوانی در دست است و ما اگر هم امروز آگاهی درستی از شیوه کار آنها نداریم ظرافت کارشان را لمس میکنیم. حکاکی ظریف و دشوار سکه هم فرهنگ و فنآوری ویژه خود را داشته است. بیتردید سفارشدهندگان و ضرابان با نبرد فرهنگی ایرانیان با یونانیان آشنا بودهاند که همانگونه که در بالا اشاره کردیم، در سکههای اشکانی تیراندازی با جامه دشت نشانان با کمانی در دست که بر کرسی نشسته است جای آپولون را که معمولاً در سکههای یونانی در پشت یک سپر مینشیند گرفته است. اینها حدس و گمان و خیالپردازی نیستند نشانههای موجود چنین گواهی میدهند. سکههای شاهان اشکانی که به گمان بیشتر در کباتان و سلوکیه در بینالنهرین ضرب شدهاند، به سبب ویژگیهای تصویری خوبی که دارند، برای مورخان از اهمیت تعیینکنندهای برخوردارند. این سکهها معمولاً از نقره هستند و سکه مسی را بیشتر حکومتهای محلی ضرب کردهاند. به گمان اشکانیان از ضرب سکه طلا صرفنظر کرده بودهاند. سکه معمول چهاردهمی بود که چهار گرم (به استاندارد آتن) وزن داشت. علاوه بر این سکههای سه در همی نیز ضرب میشدند که بهمرور از مقدار نقره آنها کاسته میشود. سکههای چهاردهمی از این نظر پراهمیت هستند که امضاء ضرابان و تاریخ ضرب دارند.
در سکههای اشکانی، بااینکه از سکههای یونانیان تقلیدشده است، پرداخت ایرانی کاملاً مشخص است. روی سکه سر شاه است که معمولاً نگاهی متمایل به سمت چپ دارد. در آغاز سرپوش شاهان نخستین کلاهی محلی بود که بعداً به دیهیم یونانی و یا تاج ایرانی (تیارا) تبدیل شد. در پشت سکه اشک اول تصویر او در حالی که مانند زئوس بر تخت نشسته و به سمت راست مینگرد ضرب شده است. در سه در همی شاه مانند خدای جنگ باکمان خود بر تخت نشسته و یا سوار بر اسب است. نقش سکههای مسی گوناگون و متنوع است. در آغاز طرح پشت سکههای نقره اشکانی معمولاً یونانی است، اما از نیمه سده نخست میلادی رفتهرفته این طرحها از ریخت میافتند و جای خود را به موتیوهای اشکانی میدهند. معمولاً در فضایی چهارگوش نام خاندانی شاه (اشک) با عنوان شاه بزرگ و با شاهنشاه میآید. به یونانی: شاه شاهان، اشک، نیکوکاری دادگر، فرمانروای بسیار خوب و دوستدار یونانیان.. چون نام خود شاه تنها در مناسبتهایی ویژه قید میشود، کار بازشناسی سکهها بهدشواری میخورد.
سرانجام عبور گات ها و اوستا و همچنین اهورمزدا و اهریمن و گذر سرزنده اساطیر و یلان و دیوان افسانههای ایران از ۴۷۰ سال تاریخ نمیتوانسته است بیحضور فعال و سرزنده شاعران، حافظان، روحانیان، مفسران، نقالان وقاریان و رامشگران انجام پذیرد.
در اینجا هم باید گفت که شاهان شخصاً سکه نمیزدهاند و سازمان پر اعتباری مأمور این کار بوده است. بهاینترتیب طبیعی است که صنعت ضرب سکه و فرهنگ در پیوند با آن در ایران دوره اشکانی جایگاه ویژهای داشته است. کافی است که تنها بهگزینش تصویر، گزینش متن، گزینش هنرمند حکاک، تهیه نقره لازم و آمادهسازی استاندارد آن به شکل پولک بیندیشیم. همانگونه که گفتیم سکه نقش فرهنگی بیدرنگی داشت. برای اینکه آپولون یونانی به دشت نوردی پارتی تبدیل شود و آپولون از سکه بیفتد، حتماً گروهی کارمند دیوانی بافرهنگ متصدی بودهاند. حتماً برای اینکه سکه شاهی سکه کند و از سکه نیفتد متصدیان آگاه بیشماری در تکاپو بودهاند.
پس بهاینترتیب بدون اینکه نیازی به خیالپردازی باشد، به کمک برهان خلف تصور بخشی دیگر از بافت جامعه برایمان میسر است و چنین نیست که دستمان پاک خالی باشد!به همین شیوه میتوان چشمانداز خوبی از جامعه اشکانی و تواناییهای آن فراهم آورد.
منبع:
- تاریخ ایران در دوره سلوکیان و اشکانیان ، نوشته دکتر پرویز رجبی
- انتشارات پیام نور، چاپ شده در بهمن ۱۳۸۶
- تهیه الکترونیکی: سایت تاریخ ما، اِنی کاظمی