میرغضب و درآمد او
شغل میرغضبها شغلی بدون درآمد دولتی بود و آنها درآمد زندگی خود را از راه مجرمانی که از چند روز قبل ازگردنزنی و اجرای حکم به آنها تحویل داده میشدند، تامین میکردند.
میرغضبها با گرداندن محکومان در سطح شهر و مجبور کردن آنها به گدایی برای خود پول جمع میکردند. آنها مجرمان را به محلهای پررفتوآمد شهر و ورودی قبرستانها میبردند و با اجبار آنها به التماس و گدایی برای خود درآمد کسب میکردند. اگر رهگذران پولی به مجرم نمیدادند میرغضب با کشیدن مجرم روی زمین یا کشیدن زنجیرها سعی میکرد دل مردم را به درد بیاورد تا پولی بدهند تا مجرم زجر کمتری بکشد. ماجرای گدایی مجرم برای میرغضب تا رسیدن زمان اجرای حکم او ادامه پیدا میکرد اما درآمد میرغضب با رسیدن زمان اجرای حکم مجرم در میدان «پاقاپوق» به پایان نمیرسید زیرا او تازه در زمان اجرای حکم به فکر به جیب زدن پول بیشتری بود که در اصطلاح «حق تیغ» خوانده میشد. اصطلاحی که تا سالها بعد در بین مجرمان برای کشتن یا بریدن صدای فردی دیگر مورد استفاده قرار میگرفت. حق تیغ پولی بود که میرغضب در زمان اجرای حکم گردن زدن مجرم از خانواده او و افرادی که برای تماشا آمده بودند جمع میکرد، البته نه برای اجرای حکم و نمایش مرگ بلکه برای آنکه یا درد کمتری گردن مجرم را بزند .او بعد از بستن مجرم به قاپوق، سینی و کاسه به دست به میان افراد جمع شده در میدان میرفت تا پول جمع کند و پس از چرخیدن در بین افراد به کنار قاپوق برمیگشت و با توجه به میزان پول جمع شده تیغ یا همان ساطور خود را به سوهان میکشید تا تیز شود و محکوم در زمان اجرای حکم زودتر و با درد کمتری راهی سفر مرگ شود. اگر او در دوره گردی پول کمی جمع میکرد عصبانی شده و وقتی برای اجرای حکم به کنار محکوم میآمد سعی میکرد گردن او را به بدترین شکل ممکن از بدنش جدا کند.
میرغضبها در چنین شرایطی گردن مجرمان را به شیوهای دردناک میبریدند تا مردم تماشاچی و خانواده او هم از دیدن این لحظهها و فریادهای مجرم وحشتزده شوند .البته با انقلاب مشروطه و برچیده شدن بساط گردنزنی میرغضبها مامورانی از اداره نظمیه شدند که برای انجام هر حکم انعامی از دولت میگرفتند و مجرمان هم دیگر مجبور به گدایی در خیابانها نبودند و در عوض شب پیش از اعدام به آنها چلوکباب میدادند و از او میخواستند اگر میخواهد وصیت کند.
دکتر علی نیکویی
ali.nikoei1981@gmail.com