سیاست‌های جنسی و جنسیتی در دوران قاجار و پهلوی

 آنچه در ۲۰۰ سال گذشته در باب تغییر استراتژی‌ها و سیاست‌های جنسیتی در ایران معاصر روی داده فرایند پیچیده‌ای است. در فرایند تغییر حکومت از سلسله قاجار به پهلوی و سپس جمهوری اسلامی به تدریج جنسیت از موضوعی سنتی به مساله‌ای حاکمیتی و سیاسی بدل شد. در این راستا «بدن» نیز به سوژه حاکمیت‌های سیاسی مدرن تبدیل شده است.

اما این روند چطور و چگونه رخ داد؟ این موضوع پژوهشی است که با عنوان «باستان‌شناسی سیاست‌های جنسی و جنسیتی در پایان عصر قاجار و دوره پهلوی اول» به کوشش لیلا پاپلی یزدی و مریم دژم‌خوی با گردآوری چندین مقاله مشترک از عمران گاراژیان، سید حسن موسوی شرقی و گوهر سلیمانی رضاآباد از مجموعه سپهر زنان نشر «نگاه معاصر» وارد بازار کتاب شده است.

آنچه در نگاه اول می‌تواند تناقض‌برانگیز باشد تاکید بر باستان‌شناسی سیاست‌های جنسی و جنسیتی در دوره‌ای است که تقریبا هم‌عصر ماست و با تعریف کلاسیکی که از رشته باستان‌شناسی در ذهن وجود دارد می‌تواند متضاد باشد. اما لیلا پاپلی که خود باستان‌شناس است این تعریف را بر هم می‌زند و با توجه به گستره جدید این رشته که شامل دوره‌های متاخرتر می‌شود از لابه‌لای منابع سعی در واکاوی و نشانه‌گذاری تغییر جامعه ایران از سنت به مدرنیته در امر جنسی و جنسیتی دارد.

بنا بر آنچه در این کتاب آمده تغییر شگرفی که عصر پهلوی را از عصر قاجار جدا می‌کند، دخالت از بالای دیکتاتوری پهلوی در زندگی روزانه افراد است. با آغاز عصر پهلوی و مدرن شدن اقتصاد، شیوه کشورداری، فرد ابژه قابل کنترل تعریف شد و در این راستا بدن به شیوه‌ای جدید و در کانون توجه قرار گرفت. رضاخان در سال ۱۹۲۱ میلادی به قدرت رسید و بیش از یک دهه را صرف اصلاحات مدرن شامل منع پوشیدن چادر برای زنان کرد.

به اعتقاد نویسندگان: «در دیکتاتوری پهلوی هر فرد فی‌نفسه خطری برای حکومت مرکزی به شمار می‌رفت و باید با ابزار‌ها و شیوه‌های مختلف و حتی از طریق مواد فرهنگی کنترل می‌شد. مقولاتی که تا پیش از آن در حوزه زندگی روزانه قرار می‌گرفت و معمولا عرف و سنت‌های دیرپای اجتماعی و دینی آن‌ها را تعریف و بازتولید می‌کرد در عصر پهلوی تحت کنترل دولت قرار گرفت.

از جمله این موضوعات می‌توان به الگو‌های جنسیتی و همچنین زندگی جنسی افراد اشاره کرد. کنترل روابط جنسی تنها شامل تبلیغ دگرجنس‌خواهی به مثابه الگو و شکل درست رابطه جنسی نبود، بلکه اصلاح ادبیات و به ویژه زبان محاوره‌ای به منظور تسویه آن از واژگان جنسی را نیز در دستور کار قرار داد.»

به عقیده برخی از پژوهشگران، زبان زنانه که متناسب با فضا‌های اجتماعی تک‌جنسیتی شکل گرفته بود سرشار از واژگانی بود که به اندام‌های جنسی اشاره می‌کرد که در فرآیند تولید زن مدرن پیرایش شد. از این زمان به بعد پوشاک، آئین‌های جنسیتی، کنش‌های جنسیتی و ادبیات و زبان دوره قاجار به میراثی منفی تبدیل و به حاشیه رانده و تلاش شد شکلی از تغییرات هنجاری اعمال شود.

این فرایند که تولید شهروندانی به اصطلاح مدرن و قابل حکمرانی را در دستور کار داشت، تقریبا از ۱۳۰۷ با قانون متحدالشکل کردن لباس به صورت رسمی اعلام و پیگیری شد. فرایندی که به شکل مداخله از بالا به کنترل بدن افراد در زندگی روزانه انجامید و هدف آن تولید بدن‌های مطیع و فرمانبردار با کنش‌های محدود و از پیش تعریف شده و در عین حال رویت‌پذیری بالا بود.

نویسندگان کتاب با بررسی پیشینه به قدرت رسیدن پهلوی اول به نقل قولی از دکتر حسین بشیریه که گفته: «حکومت پهلوی، به عنوان یک دولت شبه‌مدرن، با بهره‌گیری از نیروی ارتش و بوروکراسی متمرکز و گسترده، تجددطلبی را به ایدئولوژی و سیاست رسمی خود تبدیل کرد تا از آن جهت مشروعیت بخشیدن به کلیه سیاست‌ها و اقدامات خود در جهت نوسازی بهره ببرد»، این استنباط را می‌کنند که: «پهلوی‌ها بر ساخت اقتصادی نویی تکیه زده بودند که کاملا با ساخت پیشین فرق داشت.

نفت، اقتصاد مبتنی بر مالیات و کشاورزی را به اقتصاد متمرکز دولتی بدل کرد. با این بودجه می‌شد فرمان‌هایی را در کل کشور اجرا کرد؛ کاری که پیش از این کمتر مقدور بود. به نظر می‌رسد حداقل بخشی از هزینه‌های هنگفت این تغییرات گسترده را سهم ایران از قرارداد نفتی با انگلیس تأمین می‌کرد.
در دولت قاجار دولت مرکزی سهم اندک ۱۷ درصدی از قرارداد داشت و خوانین بختیاری و شیخ خزعل در جنوب به علت رد شدن خط لوله و همچنین تاسیس پالایشگاه در قلمروشان دارای قرارداد‌های مجزا با شرکت نفت ایران و انگلیس بودند و سهم خود را دریافت می‌کردند. رضاخان این نظم را برچید و موفق شد سهم ایران را از قرارداد اندکی افزایش دهد. درآمد‌های مربوط به حق‌الامتیاز نفت طی سال‌های ۱۱-۱۳۱۰ برابر با ۳۱-۱۹۳۰ به بیش از ۱۲۸۸۰۰۰ پوند رسید.»

در واقع نویسندگان معتقدند که رضاخان به عنوان مؤسس پهلوی از همان ابتدای به قدرت رسیدن حرکتی نظامی را شکل داد که کنترل افراد را نه به مثابه شهروند یا ملت، بلکه به عنوان عوام شورشگر و نافهم می‌دید که در صورت سرپیچی از قانون باید تنبیه و مواخذه می‌شدند.

کنترل بدن پیش از پهلوی

در کتاب «باستان‌شناسی سیاست‌های جنسی و جنسیتی در اواخر عصر قاجار و دوره پهلوی» برای درک بهتر سازوکار سانسور و کنترل بدن، داده‌ها و اسناد نوشتاری دوره قاجار را در دو بخش مجزا، اما مرتبط بررسی می‌کند. این بررسی که پایه پژوهش اصلی می‌شود بر اساس اسناد نوشتاری و مواد فرهنگی و همچنین بدن و کنشگری جنسی در زندگی روزانه شهروندان قاجاری است.
سبکی که البته در پژوهش‌های تاریخی کمتر به آن پرداخته شده است و می‌تواند مبنایی باشد برای بررسی بهتر تاریخ اجتماعی و فردی در دوران مختلف تاریخی.

اما نخستین موضوع که بررسی دربار است با سرفصل «بندگان همایونی و چاکران» به بررسی اسناد مکتوب، نقاشی‌ها، مینیاتورها، عکس‌ها و دیگر مواد فرهنگی اختصاص دارد که اتفاقا نشان می‌دهد بدن در دوران قاجار کمتر موضوع سرکوب و سانسور بوده است: «بدن زمانی موضوع سرکوب قرار می‌گرفت که علیه دولت یا شاه به صورت واضح یاغی می‌شد.

این وضعیت اهمیتی ویژه داشت و از دلالت‌های مذهبی برخوردار بود، زیرا شاه ظل‌الله یعنی سایه خدا بر زمین محسوب می‌شد و یاغی طغیانگر در مقابل خدا و مرتد قلمداد می‌شد. در چنین سیستمی دولت، دربار و سلطنت مقولاتی تفکیک‌ناپذیر بودند. شاه اگرچه تئوکراتیک نبود، اما خویشتن را سایه خدا می‌دانست.
در این ساختار فرمانروای مشروع کسی است که مشمول فیض الهی شده و خداوند او را نماینده خود روی زمین کرده است. ممکن بود حتی مراجع حکم شکنجه یا مرگ فرد خاطی را صادر کنند. این موضوع امری سیاسی – مذهبی بود.»

یکی از مثال‌هایی که نویسندگان این کتاب به آن استناد می‌کنند در مجازات بابیان بود که در دوره قاجار رخ داده بود و به عنوان خروج علیه شاه اسلام‌پناه تلقی می‌شد. اما این تنها شاه نبود که اعمال قدرت می‌کرد و نهاد‌های دیگری هم بودند که چنین وظیفه‌ای را داشتند: «حالت دیگر، مجازات‌های شرعی مانند سنگسار در صورت ارتکاب به بزهی دینی مانند زنا بود که معمولا در محاکم شرع انجام و در صورت انجام پاره‌ای از گناهان توسط حاکم شرع اجرا می‌شد؛ بنابراین قدرت عرصه تاخت‌وتاز شاه به مثابه حاکم مطلق نبود و علمای روحانی و عمال دیوانی که از اعیان شهر به حساب می‌آمدند دارای نفوذ بودند.

روحانیون طبق سنتی بلندمدت مورد رجوع بودند و در تصمیم‌گیری‌هایی که در حوزه زندگی سیاسی و اجتماعی و همچنین در مورد مردم به عنوان رعایای قاجار اتفاق می‌افتاد نقش قابل‌توجهی داشتند. بعد‌ها رضاشاه با ایجاد یک نظام حقوقی و قضایی جدید و سکولار به دوگانگی دیرینه میان محاکم شرع و محاکم عرف پایان داد.»

در عصر قاجار تک‌تک افراد در زندگی روزانه خویش موضوع کنترل نبودند و از سوی دیگر دستگاه اداری یا ساختار بوروکراتیک قاجاریه نیز بر این اساس طراحی نشده بود. در واقع دستگاه سیاسی – اداری قاجاری یکپارچه و بر اساس حکومت مرکزی نبود و بیشتر بر اساس اقتضائات بومی و سنتی هر منطقه مورد توجه قرار می‌گرفت.

مستندنگاری تنبیه بدن

یکی از موضوعاتی که در کتاب مورد بررسی قرار می‌گیرد مستندنگاری تصویر بدن محکومین است که البته سابقه طولانی داشته و امکانی، چون ثبت تصویر به کمک دوربین در دوره قاجار این مستندنگاری را به عنوان ابزاری در اختیار حکومت قرار داد.
هرچند بر اساس منابع تاریخی این استناد نویسندگان کتاب که دوربین عکاسی از جمله واردات دوره ناصری به ایران است، دقیق نیست و عکاسی در زمان پدرش یعنی محمدشاه وارد ایران شد، اما آن‌طور که در ادامه استنباط می‌شود این ابزار برای ثبت و مستندنگاری محکومین در این دوره به کار بسته شده و به عنوان یک تکنیک هنری بازنمایانه استفاده می‌شود و همان‌طور که از اعتمادالسلطنه نقل می‌شود از وقتی که عکس ظهور یافته، به صنعت تصویر خدمتی خطیر کرده، دورنماسازی و شبیه‌کشی و وانمودن سایه روشن و به کار بردن تناسب و سایر نکات این فن را تکمیل کرده است: «تصویر میرزا رضای کرمانی قاتل ناصرالدین‌شاه در غل و زنجیر از اولین نمونه‌های ثبت بدن محکومین به روش عکاسی است. او پیش از قتل شاه یک بار همراه حاج محلاتی دستگیر و محبوس شده بود.
در همان زمان نیز از او در غل و زنجیر عکسی تهیه شده است. از نمونه‌های متاخرتر، عکس‌های نمایندگان و روزنامه‌نگاران زندانی پس از به توپ بستن مجلس است. به روایت کسروی بعضی عکس‌ها بلافاصله بعد از دستگیری و تحمل شکنجه برداشته شده‌اند. این شیوه روش جدیدی از مواجهه با محکومان است که بر ثبت بدن تاکید دارد. از این که این تصاویر کارکرد‌های رسمی یا بوروکراتیک داشته اطلاع دقیقی در دست نیست.»

امر جنسی یا فانتزی‌های ذهنی

موضوع دیگری که مورد توجه نویسندگان کتاب قرار گرفته مربوط به تالیفاتی از دوران قاجار است که در حوزه جنسی بوده که شامل تجریبات جنسی است که از گزافه‌گویی‌ها و شوخی و شاید فانتزی‌های جنسی نیز خالی نبود و به طور مثال آن‌طور که از لابه‌لای خاطرات اعتمادالسلطنه می‌شد آن‌ها را پیدا کرد خود شاه نیز به آن‌ها بی‌تمایل نبود.

یکی از کتاب‌هایی که مورد توجه پژوهشگران باستان‌شناسی سیاست‌های جنسی و جنسیتی مورد توجه قرار گرفته، «رساله فجوریه» نوشته والی بن سهراب گرجی است که مدعی است به دستور ناصرالدین‌شاه به رشته تحریر درآورده است: «این کتاب به شرح ماجراجویی‌های جنسی والی می‌پردازد و طیف متنوعی از کنش‌های جنسی را دربرمی‌گیرد. والی‌خان در روایت‌هایش به انواع کنش‌های جنسی مانند سکس میان دو همجنس (مرد با مرد) می‌پردازد. والی‌خان ماجرا‌های جنسی خود را به نام نمره روایت و به دقت طبقه‌بندی کرده است.

خود طبقه‌بندی والی‌خان موضوع جالب توجهی است. برای مثال: بر وافقان کعبه حضور و عاکفان ساحت طور سلطنت عظمی و دولت کبری مستور نماند که این رساله را فجوریه نام نهادم و مشحون نمودم بر دو واقعه و یک گفتار: واقعه اول در مباشرت و معاشرت با نسوان است و ایشان بیست و هشت تن‌اند. واقعه دوم، ملاوطه با وشاقان سیم ساق است. آن‌ها نود و دو تن می‌باشند. گفتار، در بیان مقاربت با کنیزان روسیاه، چون روزگار خود این بنده است.»

یکی از موضوعات بنیادی در کتاب‌هایی مانند کتاب والی‌خان طبقه‌بندی آن‌ها به عنوان کتاب‌های پورنوگرافیک است: «نوشته‌هایی از این دست در ایران پیش از عصر قاجاریه نیز وجود داشته است که از آن‌جمله می‌توان به نوشته‌های عبید زاکانی و کتاب الفیه شلفیه اشاره کرد. اما تعبیر پورنوگرافی با دلالت‌های امروزی آن را که حتی با اقتصاد سرمایه‌داری و بعضا مافیای قاچاق انسان در ارتباط نزدیک است، باید با احتیاط در مورد این دست‌نوشته‌ها و تصاویر در ادوار تاریخی به کار برد.

برخی از این کتاب‌ها مانند (الفیه و شلفیه) آشکارا کارکرد‌های پزشکی و درمانی داشته است. آنچه از اسناد تاریخی مانند گزارش اعتمادالسلطنه برمی‌آید، این دست‌نوشته‌ها مایه شوخی و لذت جنسی بوده. احتمالا این نوشته‌ها و نقاشی‌ها از دسترس کودکان دور بوده و تنها برای گروه‌هایی که رابطه جنسی را تجربه کرده بودند فارغ از سن آن‌ها در دسترس بوده‌اند.»

موضوعی که از چشم پژوهشگران کتاب هم پنهان نمی‌ماند برخورد جامعه قاجاریه با امر جنسی است که با شیوه جامعه مدرن متفاوت است: «در نوشته والی‌خان بیش از آن‌که روسپی‌خانه نام برده شود به فضا‌های مرتبط با زندگی روزانه مانند خانه، فضا‌های داخلی و نامتعارف خانه مانند دالان ورودی، پشت‌بام، حمام و حتی مبال اشاره شده است.

حمام‌ها، باغ‌ها، فضا‌های باز و تفرجگاه‌های بیرون شهر و حتی در یک مورد غار نیز از فضا‌هایی هستند که در نوشته والی‌خان به آن برمی‌خوریم. همچنین نوشته والی‌خان پیوند تنگاتنگ کنش جنسی با زندگی روزانه را به نمایش می‌گذارد. والی‌خان کنش را نه همچون مراسمی خاص که نیازمند زمان و مکانی ویژه باشد بلکه به عنوان بخشی از زندگی روزانه که به سادگی در هر مکان یا زمانی ممکن است اتفاق بیفتد، تصویر می‌کند.».

اما جدا از نوشتار در این دوران حجم زیادی تصویرسازی باقی مانده است که کنش‌های جنسی میان دو نفر را با زیست‌شناسی متفاوت یا یکسان به تصویر می‌کشد: «از نیمه عصر قاجار عکس نیز به این داده‌ها اضافه شد. تصاویری که ناصرالدین‌شاه از زنان حرمسرای خود تهیه کرده و اکنون در کاخ گلستان نگهداری می‌شوند (به روایتی کل مجموعه شامل ۴۰۰ هزار عکس است) از نخستین نمونه‌های عکس‌هایی است که آشکارا دلالت‌های جنسی دارند.

آنچه بیش از همه دلالت‌های جنسی این عکس‌ها را آشکار می‌کند، طرز قرار گرفتن بدن و ژست‌هاست؛ به ویژه شیوه نشستن و قرارگیری پاها. همچنین لباس‌ها به مدل لباس‌های اروپایی به ویژه بالرین‌ها نزدیک می‌شوند. بدن این زنان با معیار‌های امروزی، بدن‌های بسیار مردانه و زمخت تلقی می‌شود.
در این عکس‌ها اغلب نه تنها مو‌های بدن زنان زدوده نشده بلکه آشکارا بر مو‌های میان ابرو‌ها و پشت لب‌ها نیز از طریق کشیدن ماده آرایشی سیاه‌رنگ (سورمه) تاکید شده است. زن‌ها عموما بدن‌های درشت و چاق و صورت‌های گرد و گوشتالو دارند. به نظر می‌رسد حداقل سلیقه جنسی ناصرالدین‌شاه با امروز متفاوت بوده است.»

این سلیقه تا آنجایی بود که او زنانی را انتخاب می‌کرد که از نظر پزشکی و هورمونی مشکلاتی داشتند. حتی تاج‌السلطنه دختر ناصرالدین‌شاه معتقد است، باروری از مسائل و مشکلات دربار ناصرالدین‌شاه و ناشی از همین سلیقه بوده است: «برای مثال انیس‌الدوله یکی از محبوب‌ترین همسران شاه در واقع ملکه او هرگز باردار نشد و به روایت تاج‌السطنه همواره حسرت داشتن فرزند بر دل او ماند.

از منظری دقیق‌تر احتمال دارد همین سلیقه شاه در باب انتخاب زنانی با چهره درشت و اندام پرمو در واقع شامل بانوانی می‌شده که از منظر پزشکی آمادگی کمتری را برای باروری داشتند که دست‌کم در مورد انیس‌الدوله و زنانی که تاج‌السلطنه اشاره می‌کند وضع به این منوال بوده است.»

موضوع مهم دیگر در مورد زنان حرمسرا و زنان عادی، پوشش و آرایش آن‌ها بود که این یکی را می‌توان از خلال عکس‌های عکاسان مشهور آن زمان بخصوص آنتوان سوروگین پیدا کرد و این استناد را تائید کرد که زنان عادی با تعاریف امروزی از زنانگی و زیبایی زنانه بیشتر همخوان بوده و پوشش و آرایشی معمول داشتند: «تصور غالب از زنان قاجار، زنان پوشیده در چادر و چاقچور است که چهره و اندام آن‌ها فقط برای محارم و نزدیکان ایشان قابل دیدن بود، اما تعداد قابل توجهی از عکس‌های تاریخی وجود دارد که خلاف این ادعا را حداقل از اواسط دوره قاجار نشان می‌دهد. سوروگین زنان عادی ایرانی را از شهری و روستایی گرفته تا کوچ‌رو و عشایر با لنز دوربین خود ثبت کرده است.

در این میان عکس‌های زنانی وجود دارد که در مقابل دوربین سوروگین کاملا برهنه یا نیمه برهنه‌اند. هرچند امروزه تلاش می‌شود بیشتر آن‌ها را روسپی معرفی کنند، ولی شاهد قوی‌ای بر این مدعا وجود ندارد. عکس‌های یاد شده موضوعات مختلف و طیف متنوعی از ژست‌های ایستاده معمول تا پرتره یا گروه زنان در حال کار را شامل می‌شود.»
منبع تاریخ ایرانی

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ