خسرو روزبه سرگرد کمونیست و فرمانده شاخه نظامی حزب توده یکی از جنجالی ترین چهره های این حزب بود که پس از دوران پادشاهی رضاخان فرصت یافت تا فعالیتهای سیاسی خود را در چارچوب حزبی پیگیری کند.
روزبه زاده ملایر (۱۳۰۳) تحصیلات ابتدایی را در مدرسه آمریکایی این شهر و تحصیلات متوسطه را در همدان به پایان برد. او پس از اتمام دوره دبیرستان و حضور در کلاسهای دانشکده فنی به دانشکده افسری رفت.
استعداد او در ریاضیات شگرف بود. حین خدمت در دانشکده افسری، روزبه در دانشکده فنی دانشگاه
تهران نیز به تحصیل پرداخت و در رشته مکانیک فارغالتحصیل شد. او در یک دوره شش ساله ۱۱ جلد کتاب ترجمه و تدوین کرد.
در میان آثار روزبه، کتاب «اطاعت کورکورانه» مشهورترین است که در آن به بیانی ساده، مسائل و مصائب ایران را به تصویر کشیده است. از استادان باسواد دانشکدۀ افسری محسوب میشد و مورد توجه رزم آرا رئیس دانشکده بود. روزبه در سال ۱۳۲۲ به دلیل گرایش به مارکسیسم و اندیشه های سوسیالیستی به حزب توده پیوست.
سازمان افسران حزب توده در سال ۱۳۲۳ توسط عبدالصمد کامبخش، عزتالله سیامک و خسرو روزبه تأسیس و روزبه به عنوان هیأت اجرائیه سازمان نظامی انتخاب شد. سال ۱۳۲۴ در دانشکده افسری اشتغال داشت. به دنبال قیام افسران خراسان مخفی شد و واقعه آذربایجان و تلفات افسران حزبی در وقایع سالهای ۲۵- ۱۳۲۴ چنان سنگین بود که در عمل سازمان افسران حزب را متلاشی کرد.
عده ای که جان سالم به در بردند به
شوروی پناه بردند، بعد از حوادث آذربایجان در سال ۱۳۲۵، سازمان افسری کوچک و فعالیت آن محدود شد. روزبه در اوراق بازپرسی نوشته است «تصمیم گرفتیم مانع متلاشی شدن سازمان نظامی بشویم».
به این ترتیب سازمان افسری حزب توده هرگز به معنای واقعی منحل نشد. روزبه در ۱۷ فروردین ۱۳۲۶ توسط رکن دوم ستاد ارتش دستگیر شد و در ۱۷ اردیبهشت همان سال توسط حسام لنکرانی، ابوالحسن عباسی و صفیه حاتمی از زندان دژبان فراری داده شد.
ترور محمد مسعود روزنامه نگار
گفته میشود خسرو روزبه در چند قتل دست داشته است که از آن جمله میتوان به ترور محمدمسعود روزنامهنگار و سردبیر نشریه «مرد امروز» اشاره کرد. مسعود در شماره ۱۳۷ مرد امروز مقالهای علیه اشرف خواهر شاه – به دلیل خرید پالتو پوستی گرانقیمت- منتشر کرد که خشم دربار را برانگیخت.
انور خامه ای در این باره میگوید: «بعداً معلوم شد که اشرف پالتو را نخریده بلکه از پدر سوسیالیستهای کمینترن، استالین هدیه گرفته است». مسعود در ۲۲ بهمن ۱۳۲۶ در خیابان لاله زار ترور شد. ظن قوی افکار عمومی متوجه دربار شد.
این موضوع سالها مسکوت ماند تا اینکه در اعتراف روزبه روشن شد که وی از موقعیت افشاگری مسعود علیه اشرف استفاده کرده و نقشۀ ترور را طرح ریزی کرده تا گناه را به گردن خانواده سلطنتی بیندازد.
به گفته کیانوری، ترور این روزنامه نگار ذیل تصمیمات حزبی طبقه بندی نمیشود و باید آن را حاصل تصمیم محفل روزبه و دوستانش به حساب آورد: «تا قبل از پلنوم چهارم در مسکو ما کوچکترین اطلاعی از این ماجرا نداشتیم.
ما با گروه مخفی روزبه اصلا رابطه نداشتیم. من ارتباطم با روزبه فقط برای دادن مطبوعات بود، روزبه هیچ مسئلهای را از من نمیپذیرفت. سازمان افسری هم مستقل شده بود.»
کیانوری همراه با کامبخش تا قبل از مرگ روزبه او را تحقیر میکردند. بنا به گفته فریدون کشاورز کارهای بزرگ روزبه را که تمام در اجرای دستورات رهبری حزب صورت میگرفت تخطئه میکرد و مدعی بود روزبه قهرمان بازی درمی آورد. تنها هنگامی که از مرگ روزبه اطلاع یافت برای قهرمان دیروز اشک تمساح ریخت و او را از شهدای توده ای خواند.
اطلاع کیانوری و دیگر اعضا از قتلها
کشاورز در پلنوم چهارم مطرح کرد که «کیانوری در این جریان دخالت داشته است و بر سر این مسئله جنجال کردند.» کشاورز در کتاب «من متهم میکنم کمیته مرکزی حزب توده ایران را» نوشته است: «یکی از عللی که مرا به استعفا وادار کرد، توهینها و تهمتهایی بود که کامبخش و کیانوری به روزبه ابراز میداشتند.
کامبخش، رفیق روزبه را متهم میکرد که میخواهد خود را قهرمان معرفی کند و کیانوری میگفت روزبه ضعیف است و، چون از بسیاری از اسرار خبر دارد ممکن است اقرار کند». دکتر عنایت الله رضا که خود یکی از شرکت کنندگان در این پلنوم بود درباره کتاب کشاورز تاکید دارد «کشاورز هرچه در این کتاب گفته درست است. تمام اتهاماتی که به دیگران وارد کرده واقعیت دارد.»
دکتر نصرت الله جهانشاهلو یکی از اعضای گروه ۵۳ نفر، در پاسخ به خاطرات کیانوری راجع به قتل مسعود طی مقاله ای مینویسد: «آقای کیانوری درباره کشتن محمدمسعود خود را بیگناه نشان داده است، این ادعا نادرست است. چون در پلنوم چهارم حزب توده در مسکو، او در پاسخ پرسش من که حزب توده و شخص شما با محمدمسعود چه خرده حسابی داشتید که او را کشتید؟
او گفت: من با محمدمسعود خرده حسابی نداشتم. تنها میخواستم با کشتن او آزمایش کنم که اگر روزی بخواهیم مخالفین خودمان را بکشیم میتوانیم یا نه؟ از این رو این تنها یک آزمایش بود.»
علاوه بر قتلهای دیگر کار به تصفیه خودیها نیز میانجامد که مقتول مشخص آن حسام لنکرانی است که بنا به خاطرات موجود، تصمیم قتل سلسله مراتب حزبی را طی میکند و برای اجرا به روزبه ابلاغ میشود. لنکرانی از دوستان روزبه بود، اما حفظ حزب و ایدئولوژی غالب بر آن اولویت داشت.
کیانوری و جودت (عضو هیات اجرائیه حزب توده) هر دو در اعترافات خود در ۱۱ مهر ۱۳۶۲ که از تلویزیون پخش شد توضیحاتی از قتل مسعود و نقش روزبه و قتلهای درون حزبی به ویژه قتل حسام لنکرانی و همچنین حذف اظهارنظرهای روزبه از دفاعیاتش ارائه میکنند.
به گفته کیانوری، او واقعیتها را بیان کرده بود که بدون خدشه بود و اعترافات خود روزبه بالاتر از همه است و بدون فشار، این اعترافات را کرده بود و تمام آن با واقعیتها تطبیق میکرد. جودت از این ماجرا چنین یاد کرده است: «نکات منفی از دفاعایت روزبه حذف شد.
یکی از نکات منفی، مساله قتلهای درون حزب بود. مخصوصا قتل مرحوم حسام لنکرانی. مساله فساد و وضع حسام لنکرانی مطرح شد. پس از بحث کوتاهی در جلسه هیات اجرائیه به اتفاق آرا تصمیم گرفته شد که حسام لنکرانی باید اعدام بشود و از بین برود. در آنجا قرار شد این کار به وسیله سازمان افسری به کمک روزبه انجام بگیرد.»
دستگیری خسرو روزبه
روزبه در فروردین ۱۳۲۷ مجدداً دستگیر شد و دادستانی ارتش برای او تقاضای اعدام کرد و در نهایت روزبه به ۱۵ سال زندان محکوم شد.
او در آذرماه ۱۳۲۹ به همراه ۹ نفر دیگر از رهبران حزب توده (از جمله کیانوری، مرتضی یزدی، جودت، نوشین و قاسمی) که قبلاً همگی در دادگاه نظامی محاکمه شده بودند، به کمک افراد بیرون از زندان، ترتیب یک فرار جنجالی را از زندان قصر دادند.
طبق نقشه قبلی یک نفر با لباس افسری ارتش و کامیون نظامی به زندان قصر مراجعه کرد و با نشاندادن مدارک جعلی، خود را نماینده دستگاه قضائی ارتش معرفی کرد و زندانیان را برای انتقال به زندان مرکزی تحویل گرفت. از حوادث جنجالی و پر سر و صدای دولت رزم آرا، فرار این زندانیان تودهای از زندان قصر بود.
خسرو روزبه در سال ۱۳۳۰ معاون شعبه اطلاعات سازمان نظامی و گردانندۀ آن شد. سازمان نظامی از ایدئولوژی حزب توده از هدفهای سوسیالیستی شوروی پیروی میکرد. برای ملی کردن نفت و در دوره حکومت مصدق، سازمان نظامی با فرمانبرداری از رهبری حزب توده، علیه منافع ایران و در جهت پیشبرد مقاصد امپریالیستهای انگلیس و آمریکا عمل میکرد.
در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با آنکه صدها نفر اعضای سازمان نظامی در یگانهای رزمی و نهادهای اطلاعاتی بودند، واکنشی علیه کودتا نشان ندادند.
در سالهای ۳۶ – ۱۳۳۵ روزبه به همراه چند نفر از افسران کوشیدند شبکه متلاشی شده را سامان دهند، اما رسوخ عوامل ساواک در بافت سازمانی حزب موجب دستگیری آنها شد. روزبه در ۱۵ تیر ۱۳۳۶ به دنبال یک درگیری مسلحانه مجروح و دستگیر شد و در جریان دستگیری، عظیم عسگری را عامل خیانت به خود معرفی کرد.
اعدام خسرو روزبه در ۲۱ اردیبهشت ۱۳۳۷ در میدان تیر حشمتیه صورت گرفت و سرلشکر آزموده دادستان ارتش در اطلاعیه ای که متعاقب اعدام نامبرده منتشر شد وی را در ۸ مورد «فرار از زندان قصر در تاریخ ۲۴/۹/۱۳۲۹ به همراهی عدهای از رهبران حزب توده، عضویت در جمعیتهایی با مرام اشتراکی و ضدیت با سلطنت و اداره این جریانها، عضویت در سازمان نظامی حزب توده و تلاش برای متشکل کردن نظامیان در این سازمان، جاسوسی و جمع آوری اطلاعات از سازمانهای دولتی و تحویل آنها به افراد بیصلاحیت، شرکت و دخالت در چندین فقره قتل، تیراندازی به سوی ماموران به قصد قتل آنها به هنگام دستگیری، مخفی کردن متهمین به جنایت و یا فراری دادن آنها از تعقیب و کیفر، توطئه به قصد برهم زدن اساس حکومت» مجرم شناخت.