نخستین فراماسون ایرانی کیست؟

جلال آل احمد ازجمله روشنفکرانی است که در راستای مقابله با جریان غرب‌زده قلم‌فرسایی کرد و مقابل این جریان ایستاد. او که همواره این جماعت را انسان‌هایی «هرهری مذهب» معرفی می‌کرد، خطر تفکر آن‌ها را برای میهن، بزرگ‌ترین خطر برمی‌شمرد.
در این راستا به گفتگو با علیرضا گرایی، از فعالان رسانه‌ای پرداخته‌ایم تا نگاهی کنیم به خاستگاه جریان غرب‌زده مقابل آل احمد و تأثیر لژ‌های فراماسونری در تربیت این افراد.
در همین خصوص باید گفت: شاید کمتر قرارداد استعماری را در ۲۰۰ سال اخیر ایران بتوان پیدا کرد که رد پای افراد وابسته به لژ‌های فراماسونری در آن وجود نداشته باشد. لژ‌هایی که با هدف مستعمره‌سازی ایران در زمینه‌های مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی از زمان فتحعلی‌شاه سنگ بنای آن‌ها گذاشته شد و هنوز می‌توان تأثیراتشان را در پس‌زمینه اندیشه بسیاری از سیاسیون فعلی کشور مشاهده کرد.

آغاز ورود فراماسونری به ایران چه زمانی بوده است و نخستین فراماسون ایرانی کیست؟

پروژه سلطه نرم بر ایران با استفاده از لژ‌های فراماسونری از جنگ‌های ایران و روسیه در زمان فتحعلی شاه قاجار آغاز شد. جایی که غرب دستش را برای سلطه به منابع ایران دراز کرده بود و از یک‌سو شوروی طمع مناطق شمالی ایران را داشت و از سوی دیگر دولت بریتانیا در اندیشه تسلط به مهم‌ترین کشور همسایه هند بود.
در این شرایط باز شدن پای بعضی افراد به اروپا به‌عنوان نماینده، زمینه‌ساز ورود تفکرات فراماسونی شده و این اتفاق زیربنای تأسیس لژ فراماسونری در ایران شد.
اگرچه نخستین ماسون از مقامات دولتی ایران، میرزا عسکرخان ارومی افشار سفیر فتحعلی شاه در فرانسه بود که به عضویت رسمی لژ پاریس درآمد، اما اولین ماسون ایرانی که مأمور تأسیس لژ در ایران شد میرزا ابوالحسن‌خان ایلچی بوده است. ایلچی که با پیشنهاد سر هارفورد جونز، نماینده انگلستان در ایران به‌عنوان نماینده ایران برای سفر به اروپا انتخاب‌شده بود، از آغاز سفر به‌شدت تحت تأثیر مظاهر زندگی اروپائیان قرار گرفت و مشتاقانه پذیرفت در راستای منافع انگلیس در ایران فعالیت کند.
او در همین خصوص سفرنامه‌ای با عنوان «حیرت‌نامه» به قلم تحریر درآورد که سراسر آن تمجید از ظاهر زنان اروپایی، تمجید از مهمانی‌های مختلط و تحقیر ایرانیان است. ایلچی در این سفر رسما فراماسون شده و مأموریت تأسیس لژ در ایران را به عهده گرفت.
میرزا ابوالحسن پس از بازگشت با حمایت ویژه نماینده انگلیس در ایران، به مدت ۳۵ سال وزیر خارجه ایران شد. البته علی‌رغم تلاش زیاد، ایلچی عملا نتوانست به‌صورت رسمی لژ فراماسونی در ایران تأسیس کند، اما اقدامات او باعث شد تعداد زیادی از درباریان قاجار به سمت تفکرات ماسونی متمایل شوند.

ایلچی در مدت طولانی ۳۵ ساله خود در منصب وزیر خارجه، اقدام چشمگیری هم داشته است؟
بله، او در حالی که وزیر خارجه ایران بود، به‌صورت مستقیم ماهانه هزار روپیه از انگلستان حقوق دریافت می‌کرد و نقش اصلی را در امضای قرارداد‌های ننگین گلستان و ترکمنچای ایفا کرد. اگرچه ایلچی لژ فراماسونی تأسیس نکرد، اما فعالیت‌هایش در زمینه اشاعه تفکرات ماسونی سبب شد نسل بعد ماسون‌های ایران به‌راحتی بتوانند این وظیفه را انجام دهند.

چنانچه اشاره کردید ایلچی نتوانست لژ فراماسونری را به صورت رسمی در ایران تأسیس کند، بنابراین، این اتفاق در چه زمانی صورت گرفته است؟
به‌طور رسمی، میرزا ملکم‌خان نخستین لژ فراماسونری را در ایران تأسیس کرد که نام آن را «فراموشخانه» گذاشت. همچنین ملکم‌خان پس از تأسیس فراموشخانه، با راه‌اندازی روزنامه «قانون»، تفکرات ماسونی را به سطح جامعه منتقل کرد.

او که به عنوان سفیر ایران در انگلستان انتخاب شده بود، در ادامه حرکت ایلچی برای خدمت ماسون‌ها به انگلیس، زمینه‌ساز و مسبب اصلی امتیازات استعماری رویترز و لاتاری در زمان ناصرالدین‌شاه قاجار شد. پس از ملکم‌خان، عباس‌قلی‌خان آدمیت و میرزا محمدحسن اصفهانی، به ترتیب با تأسیس لژ‌های جامعه آدمیت و انجمن اخوت، راه ملکم‌خان در ایجاد پایگاه قدرتمند برای فراماسون‌ها در ایران را ادامه دادند.

نقش‌آفرینی لژ‌های ماسونی در ایران در چه زمینه‌هایی مشهود است؟
اعضای این لژ‌ها همزمان در بخش‌های سیاسی و فرهنگی شروع به فعالیت گسترده در کشور کردند. آن‌ها در بخش سیاسی با در اختیار گرفتن مناصب مختلف دولتی زمینه‌ساز قرارداد‌های استعماری دیگری به نفع دولت‌های غربی مخصوصا انگلستان و به ضرر منافع ملی ایران شدند و در بعد فرهنگی هم شخصیت‌های برجسته این گروه با تأسیس روزنامه‌های مختلف اقدام به مقابله با مظاهر دین در جامعه نموده و در جهت ایجاد تغییر در سبک زندگی و پوشش مردم ایران قدم برداشتند.

یکی از مهم‌ترین نقش‌های لژ‌های فراماسونری در دوره قاجار را باید ایجاد انحراف در جریان عدالت‌خواهی و نهضت مشروطه ایران دانست. افراد وابسته به لژ در جریان مشروطه، با نفوذ بین مشروطه‌خواهان جریان را از بیوت مراجع و علما به سمت سفارت انگلیس منحرف کرده و با کنار زدن افراد اصلی نهضت تا جایی پیش می‌روند که از ۱۲ عضو کمیته انقلابی جریان مشروطه، ۹ تن را اعضای لژ تشکیل می‌دهند. (!)
به لطف این نفوذ و انحراف، حرکتی که در جهت آزادی و عدالت در ایران آغاز شده بود به دیکتاتوری پهلوی ختم می‌شود. برای نمونه از این اشخاص می‌توان به بازیگران اصلی ماجرای اعدام شیخ فضل‌الله نوری، یعنی یپرم خان ارمنی و شیخ ابراهیم زنجانی اشاره کرد که از اعضای لژ بودند.
با امضای قانون مشروطیت توسط مظفرالدین شاه و به لطف نفوذی که در صف مشروطه داشتند، لژ‌های فراماسونری توانستند با فراغ بال بیشتر بر اتفاقات ایران اثرگذاری کنند. در این زمان تعداد قابل توجهی از افراد مؤثر کشور یا رسما عضو لژ‌ها بودند و یا تحت تأثیر تفکرات بیرون آمده از لژ قرار گرفتند. نتیجه این قضیه هم به رسمیت شناختن قراردادهایی، چون ۱۹۰۷ بود.

آیا تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی تأثیری بر حرکت فراماسونری در ایران داشت؟
پس از پایان حکومت قاجار و تأسیس دیکتاتوری پهلوی توسط انگلیس در ایران، گام مهمی در سیطره ماسون‌ها بر ایران برداشته شد؛ چراکه در زمان قاجار یکی از عواملی که سرعت رشد فراماسون‌ها را (اگرچه نه‌چندان زیاد) کند می‌کرد، شاهان قاجار بود.

شاه پهلوی که عملا دست‌نشانده انگلستان بود اداره کشور را به فراماسون‌های سرشناسی نظیر فروغی واگذار کرد و رسما مجری تصمیمات آن‌ها شد.
شاید بتوان دوره پهلوی را دوره رشد قارچ‌گونه لژ‌ها در ایران نامید؛ لژ‌هایی نظیر بیداری، وفا، صفا، مهر، آفتاب، گراندلژ مستقل ملی، آفتاب، ستاره سحر، مولوی، خیام، حافظ و… به‌سرعت ایجاد و رشد کردند و بخش قابل توجهی از نمایندگان مجلس ملی، دولتمردان و اعضای دربار را به عضویت خود درآوردند.

از مهم‌ترین اقدامات وابستگان لژ در این زمان باید به قرارداد‌های گس-گلشائیان توسط عباسقلی گلشائیان و کاپیتولاسیون توسط حسنعلی منصور اشاره کرد. ضمنا در این دوره بخش زیادی از توان لژ در بخش فرهنگی برای مقابله با مظاهر دینی صرف می‌شد.

لژ در این زمان با استفاده از افرادی، چون تقی‌زاده توانست با ادیبان و هنرمندانی نظیر ملک‌الشعرای بهار، ابوالحسن‌خان صبا، رهی معیری، درویش‌خان، ایرج‌میرزا، محمدحســین لقمان ادهم، روح‌الله خالقی، فروغ فرخ‌زاد و … ارتباط برقرار کند و از این طریق فعالیت‌های فرهنگی خود را پیش ببرد.
همچنین بنیاد فرح در این زمینه بازوی توانمند لژ بود. ماسون‌ها در زمان پهلوی طوری رشد کردند که طبق اسناد به‌دست‌آمده در زمان وقوع انقلاب، بیش از ۳۰۰۰ عضو رسمی در ایران داشتند. اگرچه در ظاهر با وقوع انقلاب اسلامی، لژ‌ها در ایران جمع شدند، اما تفکراتی که توسط آن‌ها در ۲۰۰ سال گذشته تبلیغ می‌شد هنوز هم زیربنای اصلی ذهن بسیاری از افراد است.
مفاهیمی مانند اومانیسم، سکولاریسم و … را که این لژ‌ها مدت‌ها تبلیغ کردند امروزه می‌توان حتی در شخصیت‌های تأثیرگذار کشور مشاهده کرد. این افراد البته در ظاهر ماسون نیستند، اما در تفکر، تفاوت چندانی با فراماسون‌های گذشته ایران ندارند. افرادی که امروز آن‌ها را با عنوان غرب‌زده می‌شناسیم.»

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ