مشهورترین حرمسراهای قاجار
حرمسرای شاهی در عهد قاجار را دیوارهای بلند و محکمی تشکیل میداد که در مرکز آن حیاط بزرگی قرار داشت و دور تا دور آن را اتاقهایی جدا و مستقل، همراه با حیاطخلوتها احاطه کرده بود. در این محیط، زنان و کنیزان شاه همراه با خدمه و میهمانان گوناگون، زندگی میکردند و از ثروت و تجمل و تفریح و خوشگذرانی بسیاری بهرهمند بودند بیخبر از مردمی که در بیرون حرمسرا زندگی میکنند.
شخص شاه تنها مرد اندرونی!
هیچ مردی جز شاه حق ورود به آنجا را نداشت. سبک معماری داخل حرمسرا، اصیل و دارای ایوانها و تالارهای زیبایی بود که با تصویرها و گچبریهای ظریف با استفاده از طلا و لاجورد، زیبایی چشمگیری به وجود میآورد. در زمان ناصرالدین شاه، به دلیل افزایش زنان او، حرمسرای قاجار، میبایست تجدید بنا میشد. به همین جهت روی خرابههای بنای قدیم که دارای ارزش تاریخی بسیاری بود، اندرونی جدیدی با وسعت بسیار ساخته شد.
سه گروه در خدمت زنان شاه
نگهداری اندرون شاهی بر عهده سه گروه ویژه بود: گروه اول سربازها بودند که از ارگ و اطراف آن پاسداری میکردند، گروه دوم را فراشها، خدمتکاران زن و مرد (خواجهها) تشکیل میدادند که وظایف درونی حرمسرا را به عهده داشتند و گروه سوم کسانی از قبیل باغبان، چراغچی و جاروکش بودند.
زندانبانی خواجگان حرمسرا
نظارت بر کلیه کارهای اندرون بهعهده «خواجگان» بود که همین مسأله، قدرت و ثروت زیادی برای آنان بههمراه داشت. آنها علاوه بر رسیدگی به امور زنان، نگهبانی و حفاظت از آنها را نیز بهعهده داشتند. «دَدهباشی»، لقب افتخاری کنیزان و «خواجهباشی»، نام مردان این گروه بود. دقت عمل این افراد در کارشان، محیط حرمسرا را به زندانی بدل ساخته بود که زنان شاه، زندانیان آن بودند!
ورود و خروج زیر نظر «آغاباشی»
درمیان آنها، یک یا چند تن از این «خواجگان» که مورد تأیید شاه بودند لقب «آغاباشی» میگرفتند که با توجه به نقش حساس خود، یکی از پستهای کلیدی دربار در دست آنان بود. ورود و خروج افراد به حرمسرا، بدون اجازه و تأیید آغاباشی نمیتوانست امکانپذیر باشد.
«آغانوری خان خواجه» و تاج السلطنه
تاج السلطنه در نوشتههای خود به وجود این خواجگان اشاره کرده است و به طور خاص از خواجه اصلی حرمسرای پدرش در آن زمان روایت کرده است: «و این عمارت سپرده شده بود به «آغانوری خان خواجه»، که در واقع معاون اعتماد الحرم بود و همینطور تمام کلیدهای عمارت سلطنتی و دربهای حرم، از اندرون و بیرون سپرده به این خواجه بود.»
غیبت «آغانوری» تا مرگ مریض!
این دختر دربار قاجار، با توصیفاتی که از این خواجه و وظایفش میکند نشان میدهد که این شخص چقدر در آن زمان در حرمسرای شاهی و اندرونی ناصرالدین شاه تأثیرگذار بوده است و چه کارهایی که میتوانست بکند. قدرت این خواجه تا جایی بوده است که اگر یکی از افراد اندرونی بیمار میشد و سریعاً به پزشک احتیاج داشت و بر حسب اتفاق آغانوری خان خواجه در حمام بود باید صبر میکرد تا او بیاید و اجازه داخل شدن طبیب به حرمسرا را بدهد حتی تا پای مرگ آن مریض!
دسته کلید بزرگ همراه همیشگی خواجه
تاج السلطنه با آن روحیه منتقد و حساس خود درباره خصوصیات ظاهری و اخلاقی این خواجه اینطور نوشته است: «… سن او تقریباً چهل. چهره زرد رنگ، خیلی کریه و بدصورت. با صوتی نابهنجار. مخصوصاً در مواقعی که به اصطلاح «قرق» میکرد، صدای او را از مسافت خیلی زیاد میشد استماع کرد(شنید). همیشه شال سفیدی به روی لباس آبی رنگ چرک کثیفش بسته و دسته کلید خیلی بزرگ را به او آویزان کرده، چوبدست بسیار ضخیمی هم در دست داشت و خیلی سفاک و بی باک و با عموم به رسمیت فوقالعاده رفتار مینمود.»
اجازه رفت و آمد به دست «آغانوری خان»
او در ادامه از وظایف آن خواجه هم در اندرونی مینویسد:«… و مخصوصاً درب اندرون به این خواجه سپرده شده بود و با کمال دقت، مواظب عابرین بود و هر کس به حرمسرای داخل میشد یا خارج میگشت، به اجازه او بود. حتی خانمها پس از مرخصی از اعلیحضرت سلطان باید از آغانوری خان هم اجازه گرفته، اگر صلاح نمیدید، مرخص نمینمود. تقریباً سی چهل خواجهای که در حرمسرای مستخدم بودند تمام از طرف «اعتماد الحرم» به او سپرده شده بود و خیلی جدی بود و بیش از رئیس خود سختگیر و مواظب بود و تمام خانمها به او سپرده شده بود.»
قاجار و شهری از زنان ایران!
بدون شک مهمترین دلیل تشکیل حرمسرا از سوی پادشاهان در تاریخ ایران اثبات شکوه و عظمت پادشاهی بود و از سوی دیگر میل مردان به تعدد زوجات و ازدیاد فرزندان خود به خود نظام چندزنی را توجیه میکرد. اما دوره قاجار به علت داشتن حرمسراهای پر عرض و طول از شهرت بسزایی در تاریخ برخوردار بود و این مسأله حتی از چشم آغامحمدخان قاجار بنیانگذار سلطنت قاجار با وجود داشتن مشکلات جسمی نیز نادیده نمانده بود. اما آنچه باعث این شهرت در تاریخ شده است، در دو دوره سلطنت فتحعلیشاه و ناصرالدین شاه؛ یعنی پدر و پسر است، تاجایی که حرمسرا صورت یک شهر را پیدا کرده بود با زنانی از قوم و قبیلههای متفاوت که هر کدام بنا بر استعداد خود عهدهدار مشغلهای بودند.
پدربزرگ تاج السلطنه و هزار زن!
نویسنده کتاب «سفر دانه به گل»که به سیر تحول جایگاه زن در نثر دوره قاجار میپردازد، نوشته است که حضور زن در دربار قاجار به آن معنای حرمسرای واقعی از دوران فتحعلیشاه (پدربزرگ تاج السلطنه) است که رنگی جدی به خود میگیرد. فتحعلیشاه حدود هزار زن داشت که از آنان دویست و شصت فرزند متولد شد و صد و یک تن از این فرزندان باقی ماندند. عدهای از این زنان (حدود ۴۰ تن) از خانواده سلطنت و سایر شعب قاجاریه و بزرگزادگان معتبر ایران بودند که فتحعلیشاه نهایت احترام را به آنان میگذاشت و موقعیت و مقامی جداگانه داشتند اما از این طبقه زنان نجیبه هیچکدام طرف میل و رغبت او نبود.
زنان از گروگان سیاسی تا رسیدگی به اموال شاه!
در واقع این زنان را میتوان گروگانهای سیاسی دانست که وجهالمصالحه درگیری و جنگ میان پدر و برادرانشان یا فتحعلیشاه قرار میگرفتند. اما مهم اینکه رسیدگی به اموال و دارایی پادشاه که از امور حکومتی بود در این دوره برعهده زنان اندرونی بود و شاه به علت اعتمادی که به آنان داشت، این مسئولیت را به اندرونی محول کرده بود. خدمات شخصی پادشاه از جمله تعیین کشیکهای شبانه و نقالها برعهده یکی از زنان شاه به نام «بیگم جان خانم» بود. او هر شب هجده نفر از زنان را در سه کشیک شبانه برای خدمت به پادشاه انتخاب میکرد.
مراتب زنان در حرمسرای فتحعلیشاه
فتحعلیشاه با تعیین مقام هر کس، سعی داشت از رقابتها جلوگیری کند. تقسیمبندی به این شکل بود که مادر اصلی شاه دارای منزلت فراوان بود. پس از او مادران دیگر شاه و زنان نزدیک چون خالهها و عمهها از اعتبار زیادی برخوردار بودند. زنان عقدی که از خاندان اشراف بودند و فرزندانشان که به جانشینی شاه منصوب میشدند، در درجه بعدی قرار داشتند. زنان صیغهای در مرتبه پس از آنها بودند و در مرتبه آخر کنیزان قرار داشتند.
آخرین حرمسرای پادشاهی ایران
حرمسرای ناصری آخرین حرمسرای گسترده پادشاهی ایران بود. در این حرمسرا آمیزهای از سنت و تجدد و تقابل کهنه و نو به چشم میخورد که در شناخت تحولات مربوط به زنان، حائز اهمیت است. در مقایسه با حرمسرای فتحعلیشاه که زنانش بیشتر هنرمند، خطاط و شاعر بودند و دخالت آنان در امور سیاسی تقریباً محدود به شفاعت و میانجیگری بود، حرمسرای ناصری عرصهای سیاسی محسوب میشد و در دورههای مختلف حکومت او، زنان نقشی تعیینکننده در مسائل سیاسی ایفا کردند.
پدر تاجدار و هشتاد زن و کنیز!
تاج السلطنه درباره زنان حرمسرای پدرش چنین نوشته است: «عمارت اطراف تقسیم شده بود در میان خانمها که منسوب به سلطان بودند و بعضی حیاطهای داخل، خارج هم داشت که در آنها هم منزل داشتند.
تقریباً اعلیحضرت پدر تاجدار من هشتاد زن و کنیز داشت. هر کدام ده الی بیست کلفت و مستخدم داشته. عده زنهای حرمسرا به پانصد نفر، بلکه ششصد میرسید و همه روزه هم، یا خانمها یا کلفتها و خدمهها از اقوام و عشایر خود جماعتی را میپذیرفتند و هر روز بالاستمرار (پی در پی) در حرمسرا تقریباً هشتصد – نهصد نفر زن موجود بود و تمام این خانمها منازل و حقوق و اتباع، از کلفت و نوکر و تمام لوازم زندگانی در بیرون اندرون جداجدا داشته و خیلی کمتر دیده میشد دو خانم با هم یک منزل داشته باشند. مگر زنهای تازه که از دهات و اطراف اختیار میکردند به دست خانمها میسپردند که یک قدری آداب و رسوم بفهمند، بعد منزل جداگانه به ایشان میدادند.»
حقوق از ماهی ۷۵۰ تا ۱۰۰ تومان زنان اندرونی
هر یک از زنان حرم به نسبت مقام و نفوذی که نزد شاه داشتند، حقوق معینی دریافت میکردند. خرج زنان درجه سوم حرمسرا که کنیزان را شامل میشد، با سوگلیها و زنانی بود که اینان در خدمتشان بودند.
شاه فقط گاهی به آنها از راه لطف، مبلغی به عنوان پاداش میداد. زنان درجه اول شاه، ماهی هفتصد و پنجاه تومان، زنهای درجه دوم، به نسبت از دویست تا پانصد تومان و صیغههای شاه که در ردیف سوم قرار داشتند از یکصد تا یکصد و پنجاه تومان مقرری دریافت میکردند.
مشاغل زنان در حرمسرا از کارهای دستی تا نامهنگاری با دولتهای خارجی!
بسیاری از زنان اندرون شاهی، روز را با پرداختن به کارهای دستی و هنرهای گوناگون سپری میکردند. از جمله این کارها، خطاطی، شعر و کارهای دستی از قبیل بافندگی، نساجی، ریسندگی، آوازخوانی، رقص، موسیقی، نقاشی و حتی تیراندازی و کمانداری بود. جالب است که معمولاً مشاغل ویژهای در اندرون حرمسرا برای ایجاد نظم و نظارت بر کارها، به زنان واگذار میشد. مانند: تقسیم غذای اندرون، نظارت بر خانه اندرونی شاه، نظارت بر آبدارخانه و قهوهخانه سلطان، نظارت بر زنان و کارهای آنان، نظارت بر خزانه اندرون، نگهداری از وجوه تقدیمی و پیشکشی و نامهنگاری با دولتهای خارجی و پذیرایی از میهمانان خارجی و داخلی که به حرم میآمدند.
ورود اقوام و خویشان به دربار
البته همانطور که گفته شد در دوره ناصرالدین شاه زنان حرمسرا وارد چرخه سیاسی کشور هم شده بودند. یکی از اقدامات مشترک زنان سوگلی و بانفوذ شاه بعد از محکم کردن جای پای خود در عرصه سیاست، وارد کردن خویشان و اقوامشان در کارها و مشاغل دولتی بود؛ از همه مهمتر آرزوی هر زنی در حرمسرا به دنیا آوردن فرزند پسر بود تا به این وسیله در کنار بالا بردن ارج و قرب خود زمینههای جانشینی آنها را در آینده فراهم نمایند.
سقوط رجال سیاسی با فرمان سوگلی!
دختر ناصرالدینشاه تاجالسلطنه اشاره میکند: «از میان این خانمها، فقط هفت الی هشت نفر بودند که اولاد داشته و مابقی بدون اولاد بودند.» رأی زنان در مزاج شاه به حدی اثرگذار بود که حتی صدراعظم و رجال سیاسی نیز در خیلی از مواقع چارهای جز متوسل شدن به آنها نداشتند؛ این نفوذ به حدی بود که محل زندگی این زنان به عنوان مکان بست، ملجأ و مأمن کسانی بود که مرتکب خلافی شده یا مورد سوءظن قرار گرفته بودند. فرمان زنان سوگلی در مواردی موجب سقوط رجال تراز اول سیاسی و حتی صدراعظم نیز میگردید، ملاقات با زنان کشورهای خارجی، رد و بدل کردن نامه، هدایا، نشانها و… از نشانههای اعتبار این زنان بود.
نفوذ از نگهداری خزانه سلطنتی تا قتل ناصرالدین شاه
از سوی دیگر داشتن موقوفات منتسب به زنان سوگلی نشان از گستردگی شیوه عملکرد این زنان دارد. اما میزان نفوذ زنان آنجا روشن میشود که «امینه اقدس» سوگلی نابینای شاه تا آخر عمر مأمور نگهداری گنجینه و خزانه سلطنتی میگردد و اوج این تأثیر با حضور «فاطمه باغبانباشی» جزء آخرین سوگلیها تکمیل میشود، یعنی همان زنی که نام خود را در ردیف یکی از مظنونین قتل ناصرالدین شاه در منابع تاریخی حک کرده است!
وقتی نوجوان بودم خیالپردازی میکردم که ۴۰ زن و هزار پسر دارم و بعد لشکر کشی میکنم به جزیره های دیگه و زنهام رشادتهای من را میبینند و برام دست میزنند.