میرزا فتحعلی آخوندزاده
یرزا فتحعلی آخوندزاده نمایشنامهنویس و آزادیخواه ایرانی در دورهٔ قاجار بود. او را بنیانگذار ادبیات نو در ایران نخستین نمایشنامهنویس ایرانی، پیشرو فن نمایشنویسی اروپایی در آسیاو از پیشگامان جنبش ترقیخواهی و ناسیونالیسم ایرانی میدانند. اندیشههای او بر اندیشمندان جنبش مشروطیت ایران از جمله میرزا آقاخان کرمانی، میرزا ملکمخان، عبدالرحیم طالبوف، میرزا آقا تبریزی و دیگران بسیار تأثیر گذاشت.
زندگی
در سال ۱۱۹۱ ه.خ برابر با ۱۸۱۲ میلادی و ۱۲۲۷ ه.ق در شهر نخو (نوخه) از توابع شکی زاده شد. این شهر در پی جنگهای ایران و روسیه از سال ۱۸۰۶ میلادی در تصرف قشون روسیه بود و در ۱۸۱۳ میلادی طبق عهدنامه گلستان به روسیه پیوست.[۶] پدرش میرزا محمدتقی بن حاجی احمد اهل تبریز، کدخدای روستای خامنه بود که درست یک سال پیش از تولد میرزا فتحعلی از این سمت برکنار شد.
با مهاجرت جعفرقلی خان دنبلی از خوی به شهر شکی و تصدی حکومت در آن ولایت، بسیاری از اهالی شهرهای مختلف آذربایجان به جهت عدل و داد وی به آن شهر مهاجرت نمودند که میرزا تقی نیز یکی از آنها بود. در آنجا همسر دیگری به نام نعنا خانم اختیار کرد و از او میرزا فتحعلی را به دنیا آورد.
فتحعلی در کودکی به همراه خانواده مدتی در خامنه و مشکینشهر و چندی هم در گنجه زندگی کرد و سپس به نوخه بازگشت و در آنجا تحصیل کرد. سپس هنگامی که ۲۳ ساله بود به تفلیس رفت و مترجم بارون روزن فرماندار گرجستان شد و تا آخر زندگی همین سمت را داشت.
او در زمان ورود به تفلیس بود که با تئاترهای گرجستان آشنا شد. در این تئاترها اغلب آثار گوگول، آستروفسکی و مولیر به صحنه میرفت. از آن پس بود که دست به کار نگارش نمایشنامه شد.
از جمله آثار آخوندزاده که سبب شهرت وی در ادبیات نمایشی شد، کتاب «تمثیلات» است که حاوی شش نمایشنامه و یک داستان است.
آخوندزاده در سال ۱۲۵۶ ه.خ (۱۸۷۸ میلادی) در تفلیس در ۶۵ سالگی درگذشت؛ و آرامگاه او در تفلیس در باغی موسوم به بوتانی باخی (به زبان گرجی) یا همان باغ گیاهشناسی تفلیس که در ارتفاعات نزدیک به ناری قلعه قرار دارد واقع است.
سنگ قبر او رو به ویرانی است و قابل خواندن نیست. اما تندیس او به همت دولت آذربایجان ساخته شده و بر فراز آرامگاه قرار دارد. در این قبرستان چند تن نیز از خویشان او خفتهاند.
فعالیتهای ادبی
آخوندزاده در تفلیس با فن نمایش و نمایشنامهنویسی آشنا شد و خود به نوشتن نمایشنامههای اجتماعی و انتقادی پرداخت. آثار او اغلب به زبان ترکی آذربایجانی است که گاه به شعرهای فارسی مزین میشد. برخی از آثارش به روسی و فارسی ترجمه شدند.
نمایشنامه تمثیلات او با مهارت به انتقاد از اخلاق و عادات مردم قفقاز و آذربایجان میپردازد. وی مرثیه شرق در رثای مرگ پوشکین را در سال ۱۸۳۷ میلادی سرودهاست.
آثار او در کارهای دیگر نویسندگان آزادیخواه دورهٔ مشروطیت ایران تأثیر زیادی داشت. آخوندزاده از طرفداران و مبلغان تغییر رسمالخط عربی به الفبای لاتین بود.
سبک و شیوه
آخوندزاده اولین سازندهٔ قالبهای امروزی نمایش در مشرق زمین است.
او همچنین جزو نخستین کسانی است که به موضوع زن و مشکلات زنان ایرانی در آثارش میپردازد.
هرچند او در نمایشنامههایش به مسئله آزادی و مشکلات زنان میپردازد اما راه حلی برای نجات آنان ارائه نمیکند. تمایل به روشنگری، هجو سنت و ستایش از جلوههای تجدد از مضامین اصلی نمایشنامههای او بود.
او در کتاب «ستارگان فریبخورده» از ماجرایی تاریخی در عصر صفویه برای ترسیم واقعیتهای زمان خودش بهره بردهاست.
میرزا فتحعلی آخوندزاده از اولین ادیبان و نقادان اجتماعی به شیوه علمی بود. او در «رساله قرتیکا» یا «سروشیه» نقدی بر قصیده سروش اصفهانی نوشت و میتوان گفت اساس نقد نظاممند در ایران را شروع نمود. برخلاف عادات ادبی آن زمان، وی مضمون و محتوا و تأثیرات اجتماع را در نقد خود جای داد.[۸]
شیوهٔ عمل آخوندزاده، بررسی سیر اندیشههای دینی در ظرف تاریخی و محک آنها به واسطه تجربه و آزمون است که به پیشنهاد اصلاح دینی و پروتستانیسم منتهی میگردد. در این راه آخوندزاده تحت تأثیر ارنست رنان و باکل است. اصلاح دینی و تفکیک آن از باقی بنیانهای جامعه از منظر آخوندزاده انتحار یا حذف دین نیست بلکه ارائه قرائتی جدید از دینی است که بتواند خود را با روح زمانه و تحولات آن منطبق کند.
آخوندزاده با آگاهی از اندیشهٔ سیاسی مدرنیته، تناقض سیاست غربی و شریعت سنتی را مشخص میکند و جدایی آن دو را عنصری مهم ارزیابی میکند و با هر گونه تلفیق میان سنت و مدرنیته به مقابله برمیخیزد. از همین روی است که مادیت فلسفهٔ نوین را در برابر انگارههای متافیزیکی گذشته قرار میدهد.
آخوندزاده در برابر سیطرهٔ فرهنگ دینی – عربی، درصدد طرح ایدهٔ ملیتخواهی و ناسیونالیسم به واسطهٔ بازگشت به دورهٔ طلایی ایران باستان است. این رویکرد تاریخی در راستای هویت بخشی به جامعهای است که در مقابل پیشرفتهای ملل دیگر احساس فقر و حقارت میکند.
به هر تقدیر اندیشهها و برنامههای اصلاحی آخوندزاده تا سالها بعد تأثیر کامل و قابل توجهی بر مؤلفههای فرهنگی و سیاسی ایران نمیگذارد و گاه از اساس مردود شمرده و نادیده گرفته میشود.
خط- سواد آموزی
میرزا فتحعلی آخوندزاده معتقد بود که مردمان زمانه اش مردگانی متحرکند که باید آنها را از خواب بیدار کرد و این مسئله نیاز به تغییر خط و فراگیری علم جدید دارد. او رسالهای را پیرامون تغییر خط منتشر کرد و از نظرش باید الفبای عربی فارسی ایرانیان عوض شود. برای همین یک خط ساختگی که بی نقطه بود و حرکات ثلاثه در داخل حروف قرار داشت و در ضمن حروف مثل زبان عربی و فارسی به هم پیوسته و متصل بود. بعداً به انتقاد ملکم خان گوش داد و دست از اتصال حروف برداشت و در مرحله نهایی زبان روسی را زبان مناسبی برای تغییر خط ایرانیان میدید.
وی همچنین معتقد به تعلیم اجباری عمومی بود و به وزارت علوم نوشت: دولت باید مثل فدریخ کبیر قدغن کند که هیچکس چه در شهر چه روستا و ایالات و دهاتها نباید فرزند خود را از ۹تا ۱۵ سالگی به کاری به جز خواندن و نوشتن مجبور کند. وی برای آموزش نیز معتقد به وجود یک معلم بود. وی موضوع باسواد کردن توده مردم را بارها تأکید کرد. وی میگوید باید مکتب خانه بسازد و نباید فقط مردم شهری علوم را بیاموزند بلکه ده نشینها و دهاتیان نیز باید علم آموز شوند.[۱۰]
اندیشهٔ سیاسی
وی نمونهای از نوگرایان و روشنفکرانی است که مشروطه را با مفهوم غربی آن بررسی میکند، که البته این نوع تفکر یک جانبهٔ طبیعتاً با شرایط سیاسی، فرهنگی و اجتماعی جامعهٔ آن روز ایران هماهنگ نبود و وی از سوی نوگرایان مصلحت گرایی مانند میرزا ملکم خان نیز به نقد کشیده شد و با وجود تذکر میرزا ملکم خان به وی مبنی بر آنکه میرزا فتحعلی با اندیشههای مذهبی ملتهای قفقاز، عثمانی و ایران کار نداشته باشد و اندیشههایش را در لفافه دین عرضه کند، اما وی توجهی به این مسئله نداشت و جنبههای ضداسلامی مشروطه غربی را به شیوهٔ بسیار آزاد و روشن بیان میکرد. از مهمترین اندیشههای سیاسی وی، اندیشههای او در ارتباط با آزادی، ناسیونالیسم و قانونگذاری میباشد.[۱۱] در بررسی آراء و اندیشههای سیاسی وی باید به این نکته توجه داشت که این مسائل را در زمانی بیان میکرد که دورهٔ نفرت زای تفتیش عقاید بود؛ و نکوهشهای فتحعلی آخوندزاده نه فقط به ایران بلکه به تزاران روس نیز بودهاست.
ناسیونالیسم
وی اندیشه ساز فلسفه ناسیونالیسم جدید است و مروج اصول مشروطیت و حکومت قانون میباشد. نماینده فلسفهٔ سیاست عقلی عرفی و تفکیک مطلق سیاست از شریعت نیز میباشد و از این جهت پیشرو همه متفکران ایران و مصر و عثمانی میباشد.
آخوندزاده علاقهٔ زیادی به ایران باستان و اندیشههای ملیگرایی و ناسیونالیسم داشت. او حتی در نمایشنامههای خود نیز ناسیونالیسم را دنبال میکند. به عقیدهٔ وی باید تخم ملت دوستی و وطنپرستی را در دلها کاشت و تعصب وطن به جای تعصبهای دینی بنشیند.
آخوندزاده رساله مکتوبات کمال الدوله را در ۱۲۸۰ نوشت. جوهر این رساله انتقاد بر سیاست و دیانت یعنی مهترین بنیادهای اجتماعی است و انگیزه وی به گفته خودش «پرورش هشیاری تاریخی است نسبت به گذشته و ایجاد تفکر ملی و اصلاح و ترقی جامعه است در حال و آینده تا استبداد سیاسی تغییر پذیرد و مشروطیت حکومت و حکومت قانون جایگزین آن گردد. ظلمت و تاریکی برافتد اصلاح دین از راه پروتستانتیسم اسلامی تحقق پذیرد. سیاست و دین از یکدیگر به کلی تفکیک گردند و دین تصرفی در امور دنیایی نداشته باشد؛ و بالأخره پرده اوهام را از میان برداریم و به روشنای خرد گام نهیم».
در واقع برجستهترین آراء میرزا فتحعلی در ناسیونالیسم وی میباشد. مدار فکری او حراست وطن از تسلط بیگانه و رهایی از اسیری و فقدان آزادی و استقلال است. مفهوم ناسیونالیسم را به عنوان آیین جدید غربیها در نظر میگیرد و معتقد است که به مرور زمان اعتقادهای دینی از میان خواهند رفت.[۱۰]
قانون و قانونگذاری
از دیدگاه او صلاح مملکت در آن زمانه در آن بود که دادگاههای شرعی برداشته شود و امر مرافعه و قضاوت از علمای روحانی گرفته و به عهدهٔ وزارت عدلیه گذاشته بشود؛ و تنها امور دینی یعنی وعظ و پیش نمازی و ازدواج و طلاق و دفن اموات و امثال آن در دست علمای روحانی باقی بماند؛ و معتقد بود اینگونه است که منفعت عموم مردم تضمین میشود و این مسئله قدمی است که ایران را به قانون یا سیویلیزه شدن سوق میدهد. در دیدگاه او واضع قانون ملت میباشد و ملت است که کنستیتوسیون یعنی قانون اساسی مینویسد و بساط حکومت مطلقه و سلطنت ظالم را برمیچیند؛ و بر اساس همان قانون دولت یا حکومت قانونی را به وجود میآورد؛ و معتقد است که چنین حکومتی هم از ملت جدا نیست و از طبقات مختلف مردم نمایندگانی دارد و حافظ منافع مختلف مردم و استقلال کشور میباشد؛ و مفهوم دولت-ملت را راحتتر بیان میکند که چاره کار در ایجاد و برپایی دولتی ملی و حکومت ملی میبیند؛ و همین خواست آخوندزاده در سالهای بعد به صورت شعر در شعر مشروطه انعکاس مییابد.
آخوندزاده حکومت آن دورهٔ ایران یعنی قاجاریه را از ظلم گستران اصلی ایران میدانست و از آنها عصبانی بود و میگوید:
«شهریاران قاجار نمیدانند که سراسر سرزمین ذرهای عدالت نیست و همه اش به خاطر نبود قانون میباشد؛ و یک کتاب قانون در دست نیست و هر کس هر چیزی به عقلش میرسد انجام میدهد و هرچه میخواهد میکند»
پس آخوندزاده طرفدار قانون است.
آزادی
از نظر میرزا فتحعلی آخوندزاده هر انسانی که پای به دنیا میگذارد، باید از نعمت آزادی کامل بهرهمند بشود. وی آزادی کامل را متشکل از دو نوع آزادی میداند: یکی آزادی روحانی و دیگری آزادی جسمانی. وی معتقد است که آزادی روحانی را دین از مردم گرفتهاست. پس در این نوع آزادی از نعمت آزادی کامل محرومیم. در ارتباط با حریت جسمانی نیز وی معتقد است که فرمانروایان دیسپوتی یا ظالم آن را از ما گرفتهاند و در این دنیا مارا محکوم به قبول امور خود کردهاند؛ و در این مورد هم معتقد است که از نعمت آزادی بیبهره ایم. وی جمع این دو آزادی روحانی و جسمانی را آزادی کامل میداند و میگوید در کتابهای قانون فرنگیان این موارد بهطور کلی توضیح داده شدهاند؛ و معتقد است که مردم آسیا از آزادی کامل بیبهره و آن را گم کردهاند و از لذت مساوات و نعمت حقوق بشریت کاملاً محروم میباشند و از فهم این محرومیت خود نیز عاجز هستند.
وی از جمله حقوق آزادی را آزادی فکر و بیان میداند.
آزادی زنان
در دورهای از تاریخ ایران که اغلب نوگرایان و اندیشمندان ایران دربارهٔ وضعیت و شرایط زنان سکوت کرده بودند زیرا جامعه ایران را در آن روز در شرایطی نمیدیدند که توانایی طرح مسایل مرتبط با زنان را داشته باشد، آخوندزاده یکی از اولین نوگرایان ایرانی بود که بسیار جدید و اساسی در ارتباط با زنان شروع به نوشتن کرد و آزادی و مساوات را در نوشتههای خود حقوق طبیعی آدمی میدانست.
اعتقاد به آزادی زن، الغای تعدد زوجات، ایجاد مساوات میان مرد و زن در همه حقوق اجتماعی، تعلیم و تربیت و آزادی حجاب زن از مترقیترین افکار وی بودهاند و در این مورد نیز پیشرو نوگرایان دنیای اسلامی بهشمار میرفت.
- حقوق اجتماعی زن: اندیشههای وی در مورد زنان در چندین مورد قابل بررسی است که یکی از مهمترین آنها دربارهٔ زنان و آزادی و برابری زن و مرد در همه حقوق اجتماعی میباشد. آخوندزاده بخشی از اندیشههای خود در خصوص زنان را در قالب نمایشنامهها و داستانهای خود بیان کردهاست و ضمن توجه به داستان و نمایشنامهنویسی به مسایل زنان و مشکلات آنان در جوامع اسلامی پرداختهاست. در واقع نمایشنامههای او محل فعالیت زن مدرن، زن رها از قید و بندهای سنتی و افکار دینی جامعهٔ سنتی و عرضهکننده نقش مؤثر و اساسی او در تعیین سرنوشت خود است. او معتقد زنیست که میتواند چنین نقش مؤثری در جامعه داشته باشد. وی در نمایشنامه کمدی وزیر خان لنکران با مضمونی سیاسی و اجتماعی تلاش میکند که استبداد حاکمان شرقی و وزرای نادان آنها را نشان دهد. جنبه مهم این داستان توجه آخوند زاده به جایگاه و مقام زن است که قهرمان این داستان است. وی در نمایش خرس دزدافکن نیز به زندگی اجتماعی روستایی زمان خود میپردازد؛ و جنبه عشقی این نوشته بسیار در شناختن استقلال حقوق زنان به ما کمک میکند. در نمایشنامه مرد خسیس که به حاجی قره هم شهرت دارد، به مقام و جایگاه زنان و ایستادگی و پایداری آنها توجه میکند. در نمایشنامه وکلای مرافعه نیز عنصر زن مقام و منزلت والا و قدرتمندی دارد و به دنبال خواست آزادی خود است. آخوندزاده در نمایشنامه موسی ژوردان قهرمانان خود را از میان زنان انتخاب میکند؛ و بر این تفکر راجع به برتری مرد بر زن خط بطلان میکشد. در واقع تفکر رایج آن بود که مردان عقلانیت دارند در حالی که زنان به سحر و جادو میپردازند و وی در این نمایشنامه میگوید مردان نیز معتقد به سحر و جادو هستند و در نهایت زنان داستان او موفق میشوند نظرات خود را به مردان بقبولانند؛ بنابراین نمایشنامههای وی آیینهٔ اجتماع و محلی برای طرح اندیشههای وی در رابطه با آزادی زنان میباشد.
- آزادی حجاب: مترقیترین اندیشه آخوندزاده و نگرش او دربارهٔ زن در مکتوبات کمال الدوله میباشد. وی در ملحقات کمال الدوله از زن و جایگاه بالا و حقوق او در اجتماع صحبت میکند و از آن دفاع کرده و نشان میدهد که در جوامع اسلامی حقوق زن نادیده گرفته شده و از میان رفتهاست.
- الغای تعدد زوجات: وی مخالف قانون تعدد زوجات است و میگوید باید ملغی شود. از نظر او قانون تعدد زوجات از رسوم زشت و ناپسندی است که ارتباط میان زن و شوهر را در جامعه اسلامی به صورت مالک و مملوک درمیآورد که نیز خلاف عدالت و مساوات است.[۷]
کتابشناسی
- مکتوبات کمال الدوله (میرزا فتحعلی آخوندزاده) (به اهتمام علیاصغر حقدار)
- مقالات (میرزا فتحعلی آخوندزاده) (به کوشش باقر مؤمنی)
- مقالات فلسفی (میرزا فتحعلی آخوندزاده) (ویراستهٔ ح- صدیقی)
- مکتوبات (میرزا فتحعلی آخوندزاده)
- ستارگان فریبخورده (میرزا فتحعلی آخوندزاده)
- تماشاخانه؛ مشتمل بر سه تمثیل از (میرزا فتحعلی آخوندزاده)
- سرگذشت یک مرد خسیس
- تمثیلات یا شش نمایشنامهٔ کمدی(۱۲۲۱–۱۲۲۵ هجری خورشیدی) (ترجمهٔ جعفر قرچه داغی) شامل:
- «حکایت ملا ابراهیم خلیل کیمیاگر»
- «حکایت خرس قولدورباسان» یا «دزدافکن»
- «حکایت موسیو ژوردان حکیم نباتات و مستعلی شاه مشهور به به جادوگر»
- «حکایت وزیر خان لنکران» یا «سراب»
- «حکایت مرد خسیس» یا «حاجی قره»
- «حکایت وکلای مرافعه تبریز»
- داستان «یوسف شاه سراج» یا «ستارگان فریب خورده»