اتفاقی در مسیر زندگی هیتلر که مسیر جهان را دگرگون ساخت

اتفاقاتی که در مسیر زندگی ما انسان ها می افتد،ظاهرا تنها بر زندگی خود ما و خانواده مان تاثیر گذار است،اما همیشه این گونه نیست،بر طبق یک اصل در علم فیزیک که به نظریه ریسمان معروف است،ارتعاش یک ذره بر کل محیط اطراف و حتی جهان تاثیر گذار است،در این مطلب خواهید دید که چگونه یک اتفاق بسیار ساده در زندگی شخصی هیتلر بر کل سرنوشت جهان تاثیر گذار بوده است.

آدولف هیتلر از سنین نوجوانی علاقه شدیدی به هنر از جمله نقاشی کردن داشت ولی پدر اون همواره از وی می خواسته است که کارمند اداره گمرک  بشود،هیتلر در ابتدا به خواسته های پدر تن داد ولی در نهایت تصمیم خود را بری پی گیری علاقه خود گرفت.مدرسه هنر وین

اکتبر ۱۹۰۷ هیتلر جوان تقاضای شرکت در کنکور رشته طراحی مدرسه ای گره هنرهای زیبای شیلرپلانتز را داشت،در روز اول امتحان صد و دوزده داوطلب در امتحان مردود شدند ولی آدولف هیتلر جوان توانست از مرحله اول امتحان عبور بنماید.

اما در امتحانات روزهای بعد هیتلر مردود شد،مدیر مدرسه هنرهای زیبا تاکید داشت که هیتلر استعداد لازم را برای نقاش شدن ندارد.در اکتبر ۱۹۰۸ هیتلر جوان بار دیگر تصمیم سعی کرد که به مدرسه هنر وین وارد شود ولی این بار نقاشی وی به قدری ضعیف بود که اجازه شرکت در امتحانات مدرسه هنر را نیافت.

هیتلر در کتاب نبرد من از این اتفاق بعنوان یک ضربه ناگهانی و صاعقه مرگ بار یاد کرده است.پزشک خانواده هیتلر بنام ادوارد بلوخ که در آن زمان وظیفه مراقبت از مادر هیلتر را داشت،می گوید در آن زمان”هیچ وقت مرد جوانی را این چنین غمگین ندیده بود.همه تلاش های هیتلر برای ادامه تحصیل با شکست مواجه می شد و این مساله ضربات جبران ناپذیری بر روح و روان هیتلر گذاشت.

آنچه در روز هشتم اکتبر سال ۱۹۰۸ رخ داد از این قرار بود:شورایی متشکل از نقاشان،حکاکان،طراحان و معماران بی رحمانه درباره سرنوشت مرد جوان تصمیم گرفته بودند.آنها در عرض یک دقیقه به هیچ ملاحظه ای حکمشان را صادر کرده بودند:این آدولف هیتلر در هنر هیچ آینده ای ندارد.چه می شد اگر آکادمی هنر تصمیم دیگری می گرفت؟چه اتفاقی برای او می افتاد اگر در همان دقیقه شورا آدولف هیتلر را می پذیرفت؟اگر چه آن لحظه مسیر زندگی یک نفر را تغیر می دادند،اما همزمان مسیر جهان هم با آن تغیر می کرد،قرن بیستم بدون نازیسم چگونه قرنی می شد؟آیا اصلا در جهانی که آدولف هیتلرش نقاش بود جنگ جهانی دومی در می گرفت؟[*]

اینگونه بود که با سختگیری های بی مورد مسیر زندگی یک هنرمند،که می توانست به یکی از بزرگترین هنرمندان جهان تبدیل شود،از مسیر اصلی منحرف شد و وی را به بیراهه ای کشاند که تبدیل به بزرگترین جنایتکار قرن بیستم نمود،و علاوه بر تخریب و ویرانی گسترده منجر به مرگ نزدیک به هشتاد میلیون نفر شد.در حالی که بعدها با نقاشی هایی که هیتلر کشید ثابت کرد که استعداد تبدیل شدن به یک نقاش را دارد،اگر مسیر زندگی هیتلر عوض نمی شد و جنگ جهانی دوم در نمی گرفت،هم اکنون برخی از کشورهای اروپایی همانند آلمان و روسیه قدرتی دقیقا برابر با آمریکا را در همه حوزه ها داشتند و شاهد یک جهان چند قطبی بودیم،ممکن بود هم اکنون اسرائیلی نیز در کار نباشد زیرا شکل گیری اسرائیل و انتقال یهودی ها به فلسطین به بهانه جنگ جهانی دوم و هلوکاست انجام شده بود.هرچند ممکن است عده ای تصور نمایند که ایدئولوژی نازیسم در آلمان وجود داشت و زایده پیمان ورسای و جنگ جهانی اول است،ولی آلمان به اندازه کافی از جنگ جهانی اول ضربه دیده بود و دچار فقر و ویرانی شده بود،و موتور محرک نازیسم بدون هیتلر و گوبلز که قدرت سخنرانی و کاریزمای بسیار بالایی داشته اند،عملا نمی توانست راهی به پیش ببرد.

ممکن است روزی ذره ای که با ارتعاشش کل جهان را به ارتعاش وادار نماید و یا با یک رفتار مسیر زندگی فردی که کل جهان را دگرگون می کند عوض کند،خود ما باشیم.اندکی بیشتر مراقب رفتار خود با سایر انسان ها در همه زمینه ها و راندن انسانها و نامید کردن و سرشکسته کردن انسان ها باشیم و شاید این ضرب المثل شیرین پارسی که “به خاطر میخی، نعلی افتاد بخاطر نعلی، اسبی افتاد بخاطر اسبی، سواری افتاد بخاطر سواری، جنگی شکست خورد بخاطر شکستی، کشوری نابود شد و همه بخاطر کسی بود که میخ را محکم نکوبیده بود”بدون ارتباط با این موضوع نباشد.

تعدادی از آثار هنری هیتلر

———-

برخی از منابع این نوشتار

هیتلر یوآخیم فست

مجله عصر اندیشه شماره ۷

نبرد من آدولف هیتلر

[*]آدولف هیتلر دو زندگی،امانوئل اشمیت

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
2 نظرات
  1. مسعود محمدی می گوید

    بادرودیه هموطنان وآقای کاظمی عزیزکه بعکس هیتلر درحوزه فرهنگ نقش موثری مینمایند.
    دوستان من براین باورم که رهبران درساختن یاتخریب نقش انکارناپذیری دارند اما ملتها هم بافراهم کردن بستر تولدو رشدآنها این فرایندرا تکمیل میکنند ، فراموش نکنید برای احیاء غرورملی آلمانها بعدازجنگ جهانی اول باید کاری میشد ، یعنی کسی باید کمرهمت می بست وکاری میکرد ، این نقطه مختصات خاصی دارد با به آن توجه کرد .

  2. کوروش می گوید

    بزرگترین جنایتکار قرن بیستم !!!! واقعن گمان میکنید پیشواجنایتکار بوده است ؟؟ هیتلری خودش را برای آلمان میخواست نه اینکه آلمان را برای خودش .او یک میهن دوست واقغی بود…

ارسال یک پاسخ