داستان سفارتخانه ای در نقش مرکز فرماندهی تجزیه طلبان

گذری بر اقدام مشهور دانشجویان پیرو خط امام

کرد ها در تاریخ ایران

مردم‌شناسان قوم «کرد» را از اقوام اصیل ایرانی می‌دانند که در طول زمان، در پهنه‌ای از فلات غربی آسیا پراکنده شده‌اند. فردوسی در شاهنامه دلیل پراکندگی آن‌ها را فرار ایشان از ظلم و ستم ضحّاک و پناه بردن‌شان به کوهستان‌های دور بیان می‌کند، اما برخی مورخان معاصر، دلیل آن را مربوط به جنگ چالدران در سال ۸۹۳ هجری شمسی می‌دانند؛ جنگی که در اثر آن، بخشی از سرزمین کردستان از ایران جدا شد و به دست عثمانی‌ها افتاد. قبل از اسلام اغلب کرد‌ها زرتشتی بودند، ولی پس از آن همگی مسلمان شدند. اکثریت کردها، از اهل سنّت و شافعی مذهب هستند، اما در میان ایشان، شیعه ۱۲ امامی و علوی هم وجود دارد. بیشتر کرد‌های شیعه، در ایران زندگی می‌کنند و بخش اندکی از کرد‌های علوی، در ترکیه و بیشتر آن‌ها در سوریه به سر می‌برند. (۱)

از اکراد ایران در دوره باستان، نشانه و آثار زیادی در فلات غربی ایران یافت شده است، اما در اسناد مکتوب، نخستین حضور این قوم را در سنگ‌نبشته‌های «مادی» می‌توان دید. پس از اسلام و البته مسلمان شدن اکراد، حضور ایشان در تاریخ ایران بسیار مشهود است؛ از حضور کرد‌ها در سپاه سلطان مسعود غزنوی– که بیهقی در کتاب تاریخ خود به آن اشاره می‌کند- گرفته تا حضور پررنگ و پراثر کرد‌ها در دوره صفویه که در کتاب شرفنامه تدلیسی به شکل کامل به آن اشاره شده است، البته خاطره خوش مردم ایران از حکومت کریم‌خان زند- که از کرد‌های زندی بود- تا امروز باقی است، اما با روی کار آمدن قاجار‌ها و شروع زوال و سقوط فرهنگی ایرانیان، ظلم و ستم به همه اقوام ایرانی و از جمله به مردم کرد، در ایران آغاز شد؛ ظلم و ستمی که در سلسله سیاه بعدی، یعنی پهلوی‌ها به اوج خود رسید و همه اقوام ایرانی از آن رنج‌ها کشیدند. (۲) 

در همین شرایط بود که کشور استکباری امریکا و رژیم جعلی اسرائیل (شیطان بزرگ و شیطان کوچک) و در رأس آن‌ها سازمان‌های اطلاعاتی‌شان یعنی سیا و موساد، با ایجاد رابطه با برخی از رهبران اکراد به ویژه در ایران و عراق، شروع به ماهیگیری از آب گل‌آلود کردند. آن‌ها با پررنگ کردن خواسته خودمختاری بخشی از اکراد کشور‌های منطقه، شروع به حمایت سیاسی و تسلیحاتی از آن‌ها کردند، البته در آن دوره حکومت پهلوی و به ویژه ساواک با مأموران موساد در این منطقه، برای خودمختاری اکراد عراق و ضربه زدن به صدام همکاری می‌کرد، ولی در همان حال حکومت پهلوی به قلع و قمع کرد‌های ایران هم مشغول بود (۳) و اینچنین ظلم و ستم حکام کشور‌های اسلامی به علاوه توطئه و فریبکاری دشمنان قسم‌خورده اسلام، فعالیت‌های حق‌طلبانه اکراد برای به دست آوردن حقوق خود را تبدیل به رفتاری برای ضربه زدن به کشور‌های اسلامی و جنگ قومیتی در کشور‌های ایران، ترکیه، عراق و سوریه کرد. 

جاسوسان امریکا در کردستان

با پیروزی انقلاب اسلامی و بعد از فرمان امام خمینی (ره) مبنی بر تشکیل جهاد سازندگی، گروه‌های جهادی برای خدمت‌رسانی به مناطق محروم کشور، از جمله مناطق کردنشین عازم شدند. از آن طرف مردم کرد، به دلیل رنج‌های زیادی که در دوران پهلوی کشیده بودند و محرومیت از ساده‌ترین امکانات، از یک طرف با جوانانی مواجه بودند که برای خدمت‌رسانی بهداشتی، آموزشی و عمرانی به شهر‌ها و روستا‌های مختلف کردستان آمده بودند و از طرف دیگر، با دو گروه کومله و حزب دموکراتی مواجه بودند که به آن‌ها وعده آبادانی و خوشبختی بعد از خودمختاری کردستان را می‌دادند! پس در این میان بخشی از مردم متدین کردستان، جذب جوانان انقلابی و در نتیجه جذب نظام جمهوری اسلامی شدند و بخشی هم، با باور کردن وعده‌های ضدانقلاب به صف آن‌ها پیوستند، البته گروهی هم با صبر منتظر ماندند تا ببینند، در طول زمان کدام یک از این دو جریان، واقعاً برای خدمت و آبادانی در کردستان فعالیت می‌کنند

جالب است که دقیقاً در همان زمان، سفارت امریکا در تهران، شروع به گزارش‌گیری از عناصر جاسوس و تجزیه‌طلب کرد، برای فهم وضعیت اجتماعی مناطق کردنشین و جوّ سیاسی حاکم بر اذهان مردم آن منطقه می‌کرد. مثلاً در میان اسناد لانه جاسوسی، سندی به تاریخ ۱۱ خرداد ۱۳۵۸. ش، دیده می‌شود که در آن فردی به نام «همایون روشنی‌مقدم» با نام رمز اس. دی. ترانزیت/ ا، به عنوان گزارشگر سفارتخانه امریکا به تشریح وضعیت مناطق کردنشین می‌پردازد. وی پیش از انقلاب، در امریکا به تحصیل مشغول بوده و پس از فارغ‌التحصیل شدن و پیش از آنکه عازم ایران شود، آموزش‌هایی در سازمان «سیا» دیده بوده است. (۴) 

با فرارسیدن مرداد ماه سال ۵۸، هزاران نفر از عناصر ضدانقلاب همچون کومله، حزب دموکرات کردستان، تعدادی از عناصر ساواکی و سلطنت‌طلب با همراهی چریک‌های فدایی خلق (اقلیت) به رهبری اشرف دهقانی و حتی تعدادی از عناصر حزب بعث عراق، به شهر پاوه حمله کردند. آن‌ها پس از تصرف شهر، علاوه بر سرقت اموال دولتی و آتش زدن مغازه‌های مردم، دست به اقدامات فجیعی همچون ترور و قتل شخصیت‌های بومی موافق نظام جمهوری اسلامی، پاسداران و نیرو‌های جهادسازندگی زدند. (۵)

توهمات مستند

 گفتنی  است جنایت‌های گروهک‌های تجزیه‌طلب با حمایت عناصر مورد حمایت اسرائیل انجام می‌شد. چنانچه مئیر عزری- سفیر اسرائیل در تهران- درباره فعالیت‌های دوست قدیمی‌اش سپهبد پالیزبان، در کتاب خاطراتش می‌نویسد: «در پی رخداد‌های سال ۱۹۷۹م، چند ماهی سپهبد عزیزالله پالیزبان میان ترکمن‌ها و کرد‌ها به این در و آن در زد و نتوانست کاری از پیش ببرد. سرانجام او از مرز ترکیه گریخت، به ایتالیا رفت و با شاپور بختیار (آخرین نخست‌وزیر شاه) به همکاری پرداخت. پس از چندی به عراق رفت و کوشید با یکدست کردن ایل‌های کرد و لر و ترکمن و بلوچ و گریختگان از چنگ انقلابیون، ارتشی چندهزار نفری پدید بیاورد و کار را یکسره کند

جالب است در میان اسناد لانه جاسوسی، سندی وجود دارد که دقیقاً این مطلب را تأیید می‌کند؛ سندی که ایضاً نشان از توهمات خنده‌دار ضدانقلاب هم دارد. این سند که در تاریخ پنجم مرداد ۱۳۵۸. ش، توسط سرهنگ شیفر از وابستگان نظامی امریکا در ایران تهیه شده، حاوی اطلاعاتی درباره نقش‌آفرینی سپهبد پالیزبان- عنصر وابسته به اسرائیل- در غائله کردستان است: «اهداف کنونی کرد‌ها محدود به یک خودمختاری برای ایرانیان کرد نمی‌شود، بلکه هدف آن‌ها سرنگونی دولت کنونی و برپایی دولتی مسئول‌تر و مردمی‌تر که شامل روحانیت قم نباشد، است. هیچ منبع دیگری این را که کرد‌ها چیزی غیر از خودمختاری بیشتر می‌خواهند، تأیید نکرده است… یک تاجر ایرانی کردی‌الاصل به وابسته نظامی گفته است که درگیری کنونی کرد‌ها در غرب ایران، مسئله ساده‌ای مبنی بر به دست آوردن خودمختاری برای کرد‌ها و همچنین مزایای بیشتر از دولت موقت ایران نیست، بلکه او گفت هدف آن‌ها سرنگونی رژیم کنونی ایران، به سرکردگی خمینی است. او گفت که ژنرال پالیزبان رهبر جنبش کردهاست و او فقط ۵۰۰ هزار پیرو در تهران دارد. او اضافه کرد که درگیری‌های کردستان و آذربایجان‌غربی، فقط یک شروع است و در عرض دو ماه ضدانقلاب از تهران آغاز خواهد شد. او گفت که خانواده‌اش را طی چند روز، به خارج از ایران می‌فرستد و خود برای جنگیدن خواهد ماند و کاملاً آماده است که جان خود را فدا کند تا ایران را از شر دولت تحت کنترل آیت‌اللّه نجات بخشد… او گفت که نه تنها ایرانیان طبقه متوسط از دست خمینی و ملا‌های احمقش به تنگ آمده‌اند، بلکه خیلی از افراد طبقه بی‌بضاعت هم کاملاً از اوضاع کنونی ایران مأیوس شده‌اند. او گفت که خمینی پایگاه توده‌ای‌اش را از دست داده است و طرفداران او کمتر از ۳۰ درصد هستند. او اضافه کرد که گذشته از این‌ها خمینی هیچ گاه حمایتی را که راهپیمایی‌های مردم در قبل از انقلاب نمایانگر آن بودند، نداشته است، زیرا اغلب مردم برای انجام راهپیمایی‌ها پول گرفته بودند.» (۷)

این سند گرچه عیان‌کننده ارتباط گروهک‌های تجزیه‌طلب با ضدانقلاب مورد حمایت اسرائیل است، اما آن بخش که حاوی اطلاعات متوهمانه ضدانقلاب درباره میزان طرفداران رهبر کبیر انقلاب و نظام جمهوری اسلامی و میزان نیرو‌های طرفدار ضدانقلاب (پالیزبان) است، به خوبی نشان می‌دهد چرا در نهایت حرکت‌های تجزیه‌طلبانه گروهک‌های ضدانقلاب در کل کشور و سیاست‌های امریکایی‌ها در قبال ایران شکست خورد. همچنین در سند دیگری که در همان زمان توسط یک جاسوس دیگر سفارت امریکا تهیه شده، به موضوع تحلیل نوع حمایت سیاسی کشور شوروی، از خودمختاری کردستان اشاره شده است. در بخشی از این سند آمده است: «در حال حاضر به نظر نمی‌رسد شوروی آمادگی طرح تعهدات واقعی را داشته باشد، بیشتر به این خاطر که هنوز مطمئن نیست انقلاب ایران در چه جهتی پیش می‌رود. آن‌ها نمی‌خواهند دولت کنونی را در انزوا قرار دهند یا آینده حزب توده را با عمل نابهنگام تباه کنند، بنابراین مسکو احتمالاً کماکان به حمایتش از ایده خودمختاری بزرگ‌تر کرد‌ها در ایران ادامه خواهد داد، اما بیش از حمایت لفظی، از آن پیش نخواهد رفت.» (۸) 

 

 پیوند تجزیه‌طلبان کرد و خلق مسلمانی‌ها!

البته یکی دیگر از اسناد جالب لانه جاسوسی درباره تجزیه‌طلبان کرد، مربوط به ارتباط و همبستگی آن‌ها با حزب خلق مسلمان (طرفداران آیت‌الله شریعتمداری) است. در این سند آمده است: «تامست- مأمور سیاسی- بعداً حین صحبت با یک تاجر محلی، به یکی از مواردی که موجب مرگ پاسداران می‌شود، برخورد کرد. آن تاجر اظهار داشت که دو هلیکوپتر حامل داوطلبان، از تبریز عازم منطقه سفر شده بودند و داوطلبان به محض پیاده شدن از هلیکوپتر، به اسارت درآمدند. گفته می‌شود اسیرکنندگان کرد از داوطلبان پرسیدند که آیا آن‌ها طرفدار شریعتمداری هستند یا خمینی؟ آن‌هایی که خود را پیرو شریعتمداری معرفی کردند، آزاد شدند و به آن‌ها گفته شد که دیگر در امور کرد‌ها دخالت نکنند. آن‌هایی که خود را طرفدار خمینی معرفی کردند، کشته شدند. در رویداد دیگری که توسط مطبوعات گزارش شده، آمده است که تعدادی از داوطلبان تبریز، توسط شورشیان کرد خلع سلاح شده و اجازه یافته‌اند به آرامی به خانه‌های خود بازگردند. چند منبع تبریزی به مأمور سیاسی گفته‌اند که کرد‌ها با پاسداران انقلاب ترک بهتر از آنچه سزاوار آنهاست، رفتار می‌کردند و این سیاست به آن جهت اتخاذ شده بود که روابط ترک‌ها و کرد‌ها را تا حد ممکن دوستانه نگهدارد.» (۹)

کرد‌های غیور و اقلیت تجزیه‌طلب 

به طور قطع اکثریت مردمان کرد ایران، چه از اهل سنت و چه شیعه، نه در آن دوره و نه امروز، هیچ دلبستگی‌ای به گروهک‌های تجزیه‌طلب نداشته و ندارند. سند اثبات این موضوع هم، شهدای فراوان پیشمرگ مسلمان کرد [هم از اهل سنت و هم شیعه]است که ردپای آن‌ها را می‌توان در کتاب‌هایی، چون «فریاد آزادی» خاطرات علی کلوندی، «عصر‌های کریسکان» خاطرات امیرسعیدزاده، «فرنگیس»، «طلایه دارمعرفت» زندگینامه شهید ملا مصطفی مردوخی و «یاوران انقلاب» زندگینامه شهدای ایل منگوری به عیان دید. 

اما به واقع می‌توان یکی از عوامل طولانی شدن جنایت‌آفرینی گروهک‌های تجزیه‌طلب را در منطقه کردستان، اشتباهات اساسی دولت موقت در مدیریت آن غائله دانست. در آن مقطع مبارزان و رزمندگان مسلمان کرد همچون شهید شاخص استان کرمانشاه «سیدمحمدسعید جعفری» و دوستانش به شدت با تصمیم‌گیری‌ها و رفتار‌های نمایندگان دولت موقت مخالف بودند و آن را عامل تشدید بحران در منطق می‌دانستند. چنانچه بهروز همتی از یاران شهید جعفری می‌گوید: «دولت موقت داریوش فروهر را به عنوان نماینده حسن‌نیت به کردستان می‌فرستد، برای مذاکره با سیدعزالدین حسینی و سیدجلال‌الدین حسینی… روش دولت موقت پول دادن به این‌ها بود برای به توافق رسیدن. ۶۰ میلیون تومان به سیدجلال‌الدین پول داده بودند. آقاسعید مخالف بود و می‌گفت این پول‌ها به سلاح تبدیل می‌شود…» که دقیقاً همینطور هم شد و آن پول‌ها تبدیل به سلاح و بلای جان مردم منطقه شد. در مقابل آقاسعید برای حل مشکل، دو نفر از بچه‌های کمیته یعنی بهروز همتی و شهید تعریف را به قم و دیدار امام خمینی فرستاد. ایشان بعد از شنیدن گزارش آن‌ها درباره وضعیت کردستان و مناطق کردنشین، ضمن دلجویی از آنها، ایشان را خدمت شهید آیت‌الله بهشتی می‌فرستد. شهید بهشتی بعد از شنیدن گزارش نمایندگان آقاسعید، با تماس با وزیر بازرگانی وقت، دستور می‌دهد اقلام مورد نیاز مردمان مستضعف منطقه کردستان تهیه و به مدیریت نیرو‌های آقاسعید، به آنجا ارسال شود. پول هم برای اجاره سوله و انبار، در اختیار آن‌ها می‌گذارد. به این ترتیب به مدت شش ماه، نیازمندان منطقه با کوپن‌هایی که میان آن‌ها توزیع شده بود، اقلام ضروری را به شکل ماهانه دریافت می‌کردند که به میزان زیادی موجب جلب اعتماد مردم به نظام می‌شود، اما متأسفانه بعد از توافق دولت موقت با گروهک‌های تجزیه‌طلب، نیرو‌های آقاسعید مجبور به ترک شهر و توقف این طرح بسیار خوب می‌شوند. (۱۰)

سخن پایانی

امام خمینی (ره) در ۲۹ مرداد ۱۳۵۸. ش در پیامی تاریخی خطاب به مردم کرد فرمودند: «من از اهالی محترم کردستان تشکر وافر می‏کنم که به تعهد انسانی و اسلامی خود باقی هستند و از آنان تقاضا می‏کنم که از قوای انتظامی اسلامی پشتیبانی کنند و سران این حزب و مفسدین را در منطقه بگیرند… حزب دموکرات کردستان غیررسمی و غیرقانونی اعلام شد و، چون حزب شیطان است، باید تمام اهالی کردستان به وظیفه شرعیه عمل و جوانان خود را از عضویت در این حزب منحل ممنوع نمایند و با قاطعیت از توطئه این خیانتکاران جلوگیری و مخفیگاه‌های سران آنان را به دولت و ارتش اسلامی معرفی کنند… در جمهوری اسلامی همه برادران سنی و شیعه در کنار هم و باهم برادر و در حقوق مساوی هستند. هر کس خلاف این را تبلیغ کرد، دشمن اسلام و ایران است و برادران کرد باید این تبلیغات غیراسلامی را در نطفه خفه کنند». 

و اینچنین کرد‌های غیور ایران و به ویژه پیشمرگان کرد مسلمان، با بصیرتی مثال‌زدنی، دوشادوش نیرو‌های انقلابی- از ارتشی، سپاهی، بسیجی گرفته تا نیرو‌های ژاندارمری و جهادگر- جلوی عمله دشمن صهیونیستی و امریکا ایستادند و آن‌ها را از کشور فراری دادند. 

منبع جوان آنلاین

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ