مادر ناصرالدین شاه واسطه اختلافات زناشویی اندرونی!
مطالعه اسناد بدون قضاوت!
اسناد مکتوبی که از دورههای مختلف تاریخی به دست ما رسیده است بخشهای مهمی از تاریخ را میتواند روشن کند، به همین دلیل بررسی دقیق و عمیق هر کدام از آنها برای مورخان و محققان بسیار لازم است تا بتوانند به روایتی درست و صحیح از آن دوره تاریخ دست یابند؛ نامههایی که از روزگار قاجار و حال دوران ناصرالدین شاه و از مهدعلیا بر جای ماندهاند نیز بهعنوان منابعی مهم جزء همین اسناد معتبر قرار میگیرند که با مطالعه دقیق آن بسیاری از قضاوتهای احساسی از این دوره از بین میرود.
حضور مادر شاه در اسناد
مهدعلیا با توجه به جایگاه و موقعیتی که داشت در بسیاری از امور دربار و اندرونی و حرمسرای ناصری نقش تأثیرگذاری داشت، به همین خاطر در این اسناد از مهدعلیا بسیار نام برده شده است. بخشی از این اسناد نامههایی هستند که از طرف رجال خطاب به ناصرالدین شاه بنا به دلایلی مختلف که بیشتر ارائه گزارش به شخص شاه است نوشته شده و در چندین مورد آن به مهدعلیا و شرح حال او اشاره شده است.
نواب علیه عالیه دامت شوکتها!
نویسندگان این نامهها به زمان نوشتن از مهدعلیا و گزارشی از شرح حال او برای شاه، بنا بر موقعیتی که این زن داشته است، در زمان آوردن نامش از القاب بسیاری در پیش و پس نام وی استفاده کردهاند که یکی از معروفترین این القاب «نواب علیه عالیه دامت شوکتها» است که در تمام منابع این لقب همراه نام مهدعلیا آمده است. در یکی از این نامهها اینطور نوشته شده است: «…خدمت سرکار علیه عالیه دامت شوکتها هم رسیده (به مهدعلیا سر زدهام) شکر خدا احوالشان سلامت بود…».
نیش زدن عقرب و گزارش برای شاه!
نامهای که در ابتدای متن آمده است نیز از جمله نامههایی است که درباره وضعیت و شرایط جسمی مهدعلیا زمانی که عقربی او را نیش زده است به خط یکی از رجال برای شاه ناصری نوشته شده است، در ادامه آن نامه آمده است: «…به توجه جاننثار و معالجه و درمانی مشارالیه، لله الحمد، از فضل خدا، درد و ورم آن بعد از نیم ساعت فاصله تخفیف یافته، تخمیناً دو ساعت به صبح روز مزبور مانده، به استراحت و بدون زحمت خوابیدند و الان که صبح روز دوشنبه است به کلی رفع درد و ورم شده که لله الحمد، از برکت ائمه طاهرین(ع) به هیچ وجه مکروهی (مشکلی)ندارد. چنانچه از آن بابت به خاک پای مبارک عرض شد خالی از تشویش است. خاطر عاطر انور مبارک، از هر جهت آسوده باشد…».
برقراری نظم و انتظام در اندرونی
بد نیست بدانیم این شخص که نام وی ذکر نشده است در ادامه به شرح وضعیت اندرونی برای شاه پرداخته و مینویسد:«… دیگر نظم و انتظام درب اندرون مبارکه و کار کردن در باغ و عمارت مبارکه سلطنت آباد به دستوری که در عریضجات سابق معروض افتاد (با توجه به تذکراتی که داده شده بود) به قاعده و قانون نظام، منظم است و بنا و عمله کار مینمایند. انشاءالله تعالی به سلامتی وجود مبارک سرکار اقدس همایونی روحنا فدا مطمئن و آسوده از هر باب باشد. امر امر اعلی است».
درخواست مادر از شاه پسر
در میان نامههایی که به مهدعلیا و مسائل مربوط به او اشاره شده است، یکی با توجه به موضوعی که بیان شده است قابل تأمل و جالب است. در این نامه شخصی که برای ناصرالدین شاه این نامه را نوشته است به درخواست مهدعلیا از شاه برای رفتن به عتبات اشاره میکند: «قربان خاک پای مبارک شوم…قبل از حرکت همایون به سمت ییلاق، سرکار شوکت مدار مهدعلیا دامت شوکتها، چاکر را در خاک پای مبارک واسطه قرار داده بودند که اذن مرحمت شود (اجازه داده شود) به زیارت عتبات عالیات مشرف گردند…».
سفر عتبات و کسب اجازه!
آن طور که مشخص است برای رفتن به سفر حال عتبات، مادر شاه باید از پسرش کسب اجازه میکرده است و این شخص به نمایندگی از طرف مهدعلیا این درخواست را برای شاه نوشته و جویای جوابش میشود:«…چاکر فراموش کرد مراتب را عرضه دارد (اینکه درخواست مهدعلیا را بیان کنم). آغا رضا را که به احوالپرسی ایشان(مهدعلیا) به نیاوران فرستاده بود، جواب این مطلب را خواسته بود. لهذا به عرض این عریضه جسارت نمود. (این موضوع را پیگیری کرده بود). هر طور رأی مبارک علاقه بگیرد خدمتشان عرض و حکم همایون را ابلاغ نماید».
سفر کربلا همزمان با قحطی!
جالب است بدانیم آرزوی مهدعلیا برای زیارت مراقد مطهر ائمه اطهار برای هر ایرانی شیعه مذهبی طبیعی است. بنابراین مهدعلیا از شاه درخواست کرده بود که او را نیز همراه خود ببرد. شاه نیز آرزوی مادر را برآورده کرد. ناصرالدین شاه شرح این سفر زیارتی و روحانی را به زیبایی در خاطرات خود نوشته است و اما این سفر در زمانی انجام گرفت که قحطی بزرگی در ایران روی داده بود و بسیاری از مردم از گرسنگی هلاک شدند و مردم این شعر را با شنیدن سفر شاه به عتبات در کوچه و بازار میخواندند: شاه کج کلاه رفته کربلا، نون شده گرون یک من یک قرون، ما شدیم اسیر از دست وزیر.
حل اختلافات خانوادگی در اندرونی!
یکی دیگر از نامههایی که در آن به مهدعلیا اشاره شده است، دست خط یکی از رجال خطاب به شاه ناصری است که ظاهراً موضوع اختلاف زن و شوهری است که بواسطه مهدعلیا و حضور رجال و تأیید شاه قرار بوده است التزامی(تعهدی) از داماد گرفته شود تا با همسر خود بد رفتاری نکند: «قربان خاک پای جواهر آسای مبارک همایون شوم…در خصوص عمل(موضوع مربوط به) همشیره که سرکار مهدعلیا احضار کرده بودند، امروز شرفیاب خدمت مهدعلیا شدم. قرار بر این فرمودند که فردا نوابان اعتضادالسلطنه، حسامالسلطنه و نصرتالدوله و شعاعالسلطنه در خدمت سرکار مهدعلیا حاضر شوند…».
گرفتن تعهد از شوهر!
در ادامه نامه آمده است: «(ومن) خانزاد (خانهزاد) هم حاضر شوم. قرارهای لازمه که در این فقره پایه گذاشته بودند، بدهند و التزامی (تعهدی) از پسر عضدالدوله (محمد میرزا) گرفته شود یعنی شرعاً که اگر ذرهای بعد تخلف نماید، لابد باید خودش رفتاری کند، دیگر هیچ حقی نداشته باشه والا حاکم شرع وکیل باشد که همشیره را طلاق بدهد. محل شرعاً قرار داده شود که پسره بداند، سخت است (این تعهد را جدی بگیرد) و منبعد مرتکب بعضی افعال و اعمال نشود…».
تلاش مهدعلیا برای تنبیه داماد
جالب است که در این نامه این شخص از جانب مهدعلیا میخواهد که شاه ناصری دستخطی برای اجرای این تصمیم و به قولی محکم کاری بدهد: «…سرکار علیه فرمودند عرض کنم با هزار زحمت تا اینجا کار را رسانیدم. چیزی که حالا لازم است، تقویت و مرحمت ملوکانه است که دستخطی صادر بشود که این عمل شرعاً، با حضور جناب آقا سیدصادق تمام کند و بگذرد و التزامی هم سخت از پسره گرفته شود. این دستخط تا فردا باید برسد که در مجلس فردا قطع حرف بشود(کار به پایان برسد)، با مرحمت بندگان شاهنشاهی روحنا فداه».
یک شوهر تازه کرده است!
این نامه با پرداختن به اختلاف این زن و شوهر به پایان نمیرسد و نویسنده آن باز درباره موضوعی که مربوط به یکی دیگر از زنانی -که از دوستان مهدعلیا بوده است و با شوهرش اختلاف دارد- از جانب مهدعلیا برای شاه توضیحاتی را میدهد: «…یک فقره هم سرکار مهدعلیا فرمودند به عرض حضور همایون برسانم. مریم شاه را برحسب عرض شوهرش قرار بوده است که از اینجا برود قم. حالا آمده است منزل من بست نشسته است. تقصیری هم نکرده و یک شوهر تازه کرده است…». قبل از روایت ادامه نامه لازم است که بدانیم این مریم شاه همان زنی است که در یکی از نامههایش مهدعلیا به آن اشاره کرده بود.
طلب یاری از شاه برای یک زن!
مریم شاه همسر همایون میرزا و از شاهزادگان قاجاری و یکی از دوستان نزدیک مهدعلیا بود که به خاطر شوهرش که مردی ولنگار و بیمسئولیت بود دچار مشکلاتی شده بود که مهدعلیا قصد کمک کردن به او را داشت، که ظاهراً توانسته بود از آن شوهر بد رفتار خود طلاق گرفته و شوهری دیگر کند و در این نامه به خواسته مهدعلیا شخص نویسنده میخواهد که شاه این زن را یاری کند: «خواهش من این است که قبله عالم مقرر فرمایند او را کار نداشته باشند و همین جا باشد. فقیر است و اذیت او درست نیست. بچهها را حکم میکند بگیرد به شوهرش ندهد. مقرری هم هر چه دارد، شوهرش تماماً را به خودش بدهند، به مریم شاه چیزی ندهند…».
گرفتن تعهد از «مریم شاه»!
در ادامه نامه آمده است: «…(از مریم شاه) التزام(تعهد) هم میگیریم که اگر مریم شاه ذرهای حرکت خلاف قاعده بعد از این نمود، مورد تنبیه و مؤاخذه و خارج بلد شدن (ترک کردن تهران و) همه چیز بشود. فرمایش سرکار مهدعلیا است که به حضور همایون جسارت نمودم. به هر چه مقرر شود (هر چه شما بگویید) جواب عرض نمایم…». نویسنده این نامه در آخر برای شاه ناصری توضیح میدهد که به جهت مجلس تعهد گرفتن از شوهر آن زن در حضور مهدعلیا میماند و بعد از اتمام کار به حضور قبله عالم میرسد.
گزارش سلامتی مادر و اندرونی شاه
یکی دیگر از این نامهها که از مهدعلیا نوشته است، دستخط «مستوفیالممالک» از رجال قاجار بوده است که طی گزارشی شرح وضعیت سلامتی مهدعلیا و دیگر شاهزادگان را برای ناصرالدین شاه با چندین لقب و ادای وفاداری به شاه نوشته است: «قربان خاک پای اقدس همایون شوم…دیروز که ۱۲ شهر(ماه) حال بود، تفصیل سلامتی وجود نواب علیه عالیه سرکار مهدعلیا دامت شوکتها و نواب شاهنشاهزادگان عظام و حریم سرادق (سراپرده) عظمت و جلالت به عرض عریضه به خاک پای مبارک معروض افتاد.(به عرض شاه برسانم)…».
نامهای با انواع قربان صدقهها
در نوشتههای دوران قاجار میتوان نمونههای زیادی از به کار بردن این القاب و قربان صدقهها و بهقولی پاچهخواریها را یافت برای نمونه به نامهای اشاره میکنیم که باز نویسنده آن کنار عرض ارادت، از احوالات مهدعلیا برای شاه نوشته است: «قربان خاک پای اقدس همایون مبارک شوم… در هفدهم شهر (ماه) ذیالقعده الحرام، در اسعد اوان، دستخط مبارک سرکار اعلی حضرت قدر قدرت ضللاللهی روحی، روحالعالمین فداه، زیارت شد. مایه افتخار این جان نثار شد. نمیداند این مرحمت و التفات خسروانه را چه شکر گوید و چگونه عذر آورد. از این رأفت و عطوفت از جانت سنیالجوانب شاهانه…».
بازدید از اندرونی و نوشتن گزارش!
در همین نامه شرح کوتاهی باز از احوالات اندرونی و مهدعلیا آمده است که نویسنده برای شاه توضیح میدهد که تک تک جویای احوال همه شده و دستخط شاه ناصری را هم به تمام آنها نشان داده است و آنها هم از دیدن آن بسیار خوشحال شدهاند: «…استسفار (خواسته شده بود) از سلامتی مزاج و هاج شاهنشاهزادگان عظام و نواب علیه سرکار مهدعلیا دامت شوکتها و حریم سرادق(سراپرده) عظمت و جلالت شده بود. حسبالامر همایون روحنا فداه، در اندرون مبارکه رفته یکان یکان را فرد فرد، از جانب سنیالجوانب ملوکانه، پرسش حال نموده دستخط مبارک را به همه ایشان نمود….». منظور از این جملات این بوده است که به خواسته شاه، صاحب نامه به اندرونی رفته و جویای احوال همه شده و گزارش سلامتی آنها را برای ناصرالدین شاه نوشته است.
مهدعلیا و نامههای قجری
همانطور که در ابتدا اشاره شده تمام این نامهها چون گنجی ارزشمند به نسل امروز محققان و مورخان رسیده است که میتوان با مطالعه و بررسی دقیق آنها به نکات ارزشمندی پی برد. جایگاه مهدعلیا بهعنوان مادر شاه با توجه به اثرگذار و قدرتمند بودنش در آن روزگار سبب شده بود در تعدادی از نامهها نام او برده شود و بخشی از زندگی این زن را برای ما طور دیگری روشن کند که این مسأله کمک بزرگی به شناختن هر چه بیشتر این زن سیاستمدار در تاریخ میکند.