ظهیرالدین محمد بابُر از نوادگان تیمور گورکانی

ظهیرالدین محمد بابُر (۱۴۸۳ – ۱۵۳۰ میلادی/ ۸۸۸ – ۹۳۷ ه‍.ق)، بنیانگذار امپراتوری گورکانی هند (سلطنت مغول هند) بود که آخرین امپراتوری از دوران طلایی اسلامی به‌شمار می‌آید. بابر پنجمین پشت از نوادگان تیمور گورکانی بود؛ او فرزند میرزا عمر شیخ فرزند سلطان ابوسعید فرزند میرزا محمد فرزند میرانشاه فرزند تیمور بوده‌است.

تولد

محمد بابر در چهاردهم فوریه ۱۴۸۳ میلادی مطابق با ششم محرم ۸۸۸ ه‍.ق در ناحیه فرغانه آسیای میانه زاده‌شد. نسبش از جانب پدر به واسطه پنج امیر به تیمور و از سوی مادر، قتلغ نگار خانم، به پانزده واسطه به چنگیز خان می‌رسد. او در طبقه‌ای از سیاستمداران مدیر و سازمان‌دهندگان متولد شد که بادیه‌نشین بودند و در آسیای مرکزی از کشاورزان، گله‌داران و صنعتگران و بازرگانان در ناحیه‌ای که محل گذر کاروان‌های تجاری بود، استفاده می‌کردند. در میان این اقوام بیش از تعلقات ملی و زبانی، وابستگی‌های خانوادگی و قبیله‌ای اهمیت داشت.

فرمانفرمایی

وی در سال ۸۹۹ ه‍.ق در یازده سالگی پس از فوت پدرش عمرشیخ وارث حکومت فرغانه گردید. او در اندیجان حکومت می‌کرد و بر سر حکومت سمرقند با سلطانعلی میرزا پسرعمه‌اش که در آنجا جلوس کرده بود اختلاف داشت.[۳] قسمت اول عمر بابر در ناحیه کوچک فرغانه به سر آمد. تا پس از آن به‌واسطه هجوم شیبانی خان ازبک در سال ۱۵۰۴ م. از آنجا بیرون رانده شد. محمد بابر مدت ۱۱ سال با فرمانروایان ازبک و تاتار جنگید و چون ضعف خود را احساس نمود رو به کابل و قندهار آورد و پس از تسخیر خراسان ۲۲ سال در آنجا فرمانروایی کرد. به این ترتیب دوره دوم عمرش را از ۱۵۰۴ م. تا ۱۵۲۵ م. در افغانستان و بدخشان حکومت کرد و به فکر تسخیر هندوستان افتاد.

ظهیرالدین محمد بابُر با لشکری جرار متشکل از ترک و تاتار و افغان به هندوستان حمله برد. در سال ۱۵۲۶ میلادی مطابق با ۹۳۲ ه‍.ق ابراهیم لودی آخرین پادشاه طایفه لودیه (افغان) را که در دهلی سلطنت می‌کرد مغلوب ساخت و بدین طریق امپراتوری بزرگ گورکانیان هند را تأسیس کرد و اعقاب او حدود ۳۵۰ سال بر سراسر یا بخش‌هایی از شبه قاره هند فرمانروائی داشتند.

او پس از فتح پانی پات که در آن سلطان ابراهیم لودی پادشاه دهلی را شکست فاحش داد در ۲۰ آوریل ۱۵۲۶ م. اگرا و دهلی و شمال هندوستان را از رود سند تا بنگال به‌تصرف درآورد. این قسمت سوم که کوتاهترین بخش زندگی اوست. او پنج سال پایانی عمر خود را در دهلی حکمرانی نمود[۵] و در ۶ جمادی الثانی ۹۳۷ هجری در آگرا درگذشت. جسد او چند سال بعد به باغی در کابل منتقل شد.

در ادبیات

واژهٔ بابر در زبان ترکی همان ببر حیوان مشهور است که بعضی از پادشاهان ترک این لقب به عنوان ببر یا پلنگ برای خود برگزیده‌اند.

ظهیرالدین محمد بابر خدمات برجسته‌ای به‌علم و ادب نمود. مجموعه کاملی از یادداشت‌های بابر بدست ما رسیده که به بابرنامه معروف است و در آن به‌زبان ترکی جغتائی شرح‌حال زندگی خود، فتوحات و رسم جهانداری را آورده‌است. این کتاب بعدها توسط عبدالرحیم خان جانان و به فرمان اکبر شاه بزرگترین امپراتور هند و از نوادگان بابر به فارسی برگردانده شد که به توزوک بابری معروف است.

بابر به فارسی و ترکی (ازبکی) شعر می‌گفته‌است. این نمونه‌ابیات از اوست:

نوروز و بهار و می و دلبری خوشست بابر به عیش کوش که عالم دوباره نیست
همچنین
بازآی ای همای که بی طوطی خطت نزدیک شد که زاغ برد استخوان ما
همچنین
قه‌دیمی نی فیراق مئحنه‌تی یای قیلدی کؤنلوم غه‌م و اندوه اوتی نه یاقیلدی
حالیم نی صه‌باغه آیتیپ ایردیم ای گؤل بیلمه‌ن سه‌نگه شه‌رح قیلمادی یا قیلدی
معنی
محنت فراق قد من را به شکل کمان درآورد دلم از آتش غم و اندوه سوخت
حالم را به باد صبا گفتم، ای گل نمی‌دانم برای تو شرح داد یا نه
همچنین
طالع اوقو جانیمغا بلالیق بولدی هر ایشنی کیم ائیلدیم خطالیق بولدی
اوز یئرنی قویوب هیندغه ساری یوزلندیم یا رب نه تئییم کی اوز قارالیق بولدی
معنی
تیر طالع بر جانم بلا شد هر کاری که کردم همه خطا شد
جای خود را رها کرده و به هند روانه شدم یا رب چه گویم که روسیاهی شد

 

بابر در هندوستان و خراسان راه‌ها و کاروانسراهای بیشمار به‌وجود آورده و به‌عمران و آبادی بسیار خدمت کرد.

درگذشت

داخل مقبره بابر در باغ بابر واقع در شهر کابل.

مجموع سال‌های سلطنت محمد بابُر به ۳۸ سال بالغ گردید. وی در ۲۶ دسامبر ۱۵۳۰ / ۹۳۷ ه‍.ق در سن ۴۹ سالگی در اگرای هندوستان درگذشت. او را در ابتدا در شهر جمنه در باغچه‌ای موسوم به «نورافشان» بخاک سپرده بودند، در زمان شاه جهان استخوان‌های او را به کابل منتقل ساخته برای او در خارج شهر آرامگاه مجللی ساختند. پس از او پسر بزرگش همایون جانشینش گردید.

 

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ