حدود ۱۰۲ سال از ترور ولادیمیر ایلیچ لنین، نخستین رهبر شوروی، در میدان مرکزی مسکو میگذرد؛ تروری که برخی مورخان معتقدند، روند مرگ تدریجی وی با آن آغاز شد. لنین شش سال پس از ترور، در سال ۱۹۲۴ (۱۳۰۳ هـ. ش) درگذشت. او در اواخر عمر با ضعف و بیماری جدی دست و پنجه نرم میکرد.
در آن زمان، «چکا»، پلیس مخفی شوروی، رد پای «بروس لاکهارت»، سفیر انگلیس در مسکو را ضمن بررسی جزئیات این ترور یافت؛ او بازداشت شد، اما شواهد آنقدر نبود که بتوان محکومش کرد. از آن زمان به بعد، شوروی همواره درباره مسئولیت این عملیات تروریستی، انگشت اتهام را به سمت بریتانیا میگرفت و انگلیس نیز، این اقدام را بخشی از پروپاگاندای شوروی معرفی میکرد.
بریتانیاییها هرگز حاضر نشدند اسناد محرمانه پرونده لاکهارت را منتشر کنند؛ با گذشت بیش از یک قرن از این رویداد، همچنان ابهاماتی درباره این پرونده وجود دارد و انگلیس حاضر نیست جزئیات آن را در اختیار پژوهشگران قرار دهد؛ اما شواهد و مدارکی در دست است که میتواند برخی زوایای پنهان این ماجرای تروریستی را برملا کند.
اینکه چرا انگلیسیها به فکر حذف فیزیکی لنین افتادند، به رویکرد وی در قبال آلمانیها مربوط میشود. این ترور در سال ۱۹۱۸ (۱۲۹۷ هـ. ش)، در زمان نخستوزیری «لوید جرج» و وزارت خارجه «آرتور بالفور» در انگلیس اتفاق افتاد. روزهای پایان جنگ جهانی اول بود و سازش لنین با آلمانیها میتوانست موفقیتهای بریتانیا را به محاق ببرد.
بر همین اساس، لاکهارت مأموریت یافت مخالفان لنین را تقویت کند. او بعدها در خاطراتش نوشت که برای این کار از وزارت خارجه درخواست کمک مالی کردهاست. وی یک مخالف جدی کمونیستها به نام «ساوینکوف» را اجیر کرد تا اقدامات خشونتآمیزی را علیه آنها سازماندهی کند؛ اما وی موفق نشد خواستههای بریتانیا را محقق سازد. به همین دلیل، لاکهارت تصمیم گرفت ترور لنین را در دستور کار قرار دهد.
او مخفیانه با یک تبعه شوروی به نام «سیدنی رایلی» طرح دوستی ریخت. لاکهارت در کتاب خاطراتش، رایلی را «تکخال جاسوسان» نامیدهاست. رایلی با تطمیع و تهییج یک زن روس، وی را برای ترور لنین آماده کرد؛ اما لنین موقتاً از ترور جان سالم به در برد.
اسناد و مدارک موجود در آرشیو ملی روسیه، نشان میدهد که لاکهارت به نقش خود در توطئه ترور لنین اعتراف کردهاست، اما او در کتاب خاطراتش که در سال ۱۹۳۰، با عنوان «یادداشتهای یک مأمور بریتانیایی» منتشر شد، همه تقصیرها را به گردن رایلی انداخت؛ فردی که سه سال بعد از ترور، به دام «چکا» افتاد و به طرز وحشیانهای به قتل رسید.
سالها بعد از انتشار کتاب خاطرات لاکهارت، پسر وی در یادداشتی نوشت: «پس از آنکه در سال ۱۹۱۸ دولت بریتانیا تصمیم به دخالت در امور روسیه گرفت، پدر من از جنبش مخالف انقلاب علناً حمایت میکرد و مسلماً رایلی با این جنبش همکاری فعالانهای داشت.
پدرم شخصا برایم روشن کرد که همکاری او با رایلی از آنچه گفته میشود، نزدیکتر بودهاست. آنها در برنامه ترور نقش داشتند.» با این حال، بریتانیا همچنان حاضر نیست اسناد این دخالت تروریستی را از ردهبندی محرمانه خود خارج کند.
منبع: روزنامه خراسان