نابودی اردوی زرین و ظهور روسیه جدید
ضعف مغول
در اوایل سده چهاردهم میلادی، دولت مغولان روسیه رو به ضعف و تجزیه نهاد. این امر از یک سو به افزایش اقتدار شهرهای مستقل روسیه کمک کرد و از سوی دیگر شرایط زندگی دهقانان روسیه را سخت و دشوار ساخت. زیرا به واسطه اضمحلال امپراتوری مغول، تجارت با شرق کاهش اساسی یافت و این امر از درآمد شاهرادگان و تجار روسی کاست. در جریان کاهش تسلط مغول بر روسیه، شاهزاده نشین مسکو زودتر و بیشتر از دیگران قدرت یافت و علت آن نزدیکی حاکم مسکو با مغولان بود.
پیشینه مسکو
مسکو در سال ۱۱۵۶ تاسیس شده بود،در این عهد دهکده کوچکی بود که برای سوزدال (واقع در شمال شرقی مسکو) حکم یک پاسگاه مرزی را بر جاده ای که از شهر های ولادمیر و سوزدال به کی یف منتهی می شد داشت. آندری بوگولیوبسکی به منظور آنکه سوزدال را به تمامی روسیه تفوق بخشید، به مبارزاتی دست زد لکن چون می خواست نووگراد را نیز مثل کی یف زیر فرمان خود در آورد در جنگ به دست جنایتکاری کشته شد.
نفوذ مسکو نسبت به دیگر شاهزادهنشین ها
ایوان یکم از مهمترین فرمانروایان مسکو در نیمه اول سده چهاردهم بود که مرکزیت کلیسای ارتدوکس روسیه را از کی یف به مسکو منتقل ساخت. جانشینان ایوان بر قدرت و قلمرو دولت مسکو افزودند و سرانجام در سال ۱۴۸۰ حاکمیت مغول ها به طور کامل از روسیه برافتاد.
در واقع پیش از آن با گذشت زمان، کشمکش های میان سرکردگان رقیب مغول، تسلط این مهاجمان را بر روسیه سست کرد. از این رو، مغولان روس ها را به کار جمع آوری خراج برگماشتد.
سقوط مغول
تاریخدان ورن شرح می دهد چگونه این روش به شاهزاده مسکو امکان داد که قدرتمد شود:
شاهزاده مسکو، که در برابر ارباب مغولش خوار و سرسپرده بود، نسبت به دیگر شاهزادگان روسیه، که او به نام خان بر آن ها حکومت میکرد، سلطه جو و متکبر بود. و هنگامی که در راس یک سپاه مغولی قرار می گرفت، برای مجازت آن دسته از هموطنانش که در برابر اقتدار خان، یا خود او به عنوان قائم مقام خان، ایستادگی می کردند، کاملا بی رحم بود. شاهزاده مسکو در طول این قرن ها حاکمیت بیگانه ، پیوسته اما با زیرکی تقریبا بدون سر و صدا بر قدرت خود افزود و به وضوح به مقتدرترین شاهزاده سراسر روسیه تبدیل شد.
در سده پانزدهم حکومت مغولان رو به ضعف نهاد و شاهزادگان مسکو نیرومندتر شدند. در نهایت روس ها مغول ها را شکست دادند و صحنه برای ظهور امپراتوری جدید روسیه آماده شد.