جامعه آغازین جنگجویان و بوشى دو

جامعه آغازین جنگجویان و بوشى دو

نویسنده : (مارتین سى. کالیکات، دانش نامه ژاپن)

ترجمه : ع. پاشایى

در گاه نگاره ها و داستان هاى پهلوانى (گوُنکى مونو gunkimono) و سپاهى گرى قرون وسطایى چون هوگِن مونوگاتارى و آزوُما کاگامى و تاى هِى کى (Taiheiki)که ستاینده پهلوانى هاى جنگاوران قرون وسطایند، عباراتى چون «آداب کمانوران» (yumiya toru mi no narai)و «آداب جنگاوران شرقى» musha no narai)¦(Bando مى یابیم. این عبارات آشکارا بین دو گونه آداب و هنر تمایز مى گذارد: یکى آداب آن دسته هاى جنگاور که به خصوص از ناحیه کان توْ در شرق ژاپن بودند، و دیگرى «آداب نجباى دربارى»
(kuge no narai)
و دسته هاى جنگجویان «باخترى»، مانند خاندان تاى را، که در تارهاى جامعه فرهیخته کیوتو گرفتار شده بودند و این خود به زیان روح رزمى آنان بود. در قانون نامههاى (کاکوُن) خانگى یا داخلىِ دسته هاى جنگاور قرون وسطا، معیارهاى اخلاقى متمایزى براى ساموُرایى ها آمده که در آن بر وفادارى مطلق و نیز آرزوىِ تا پاى جان جنگیدنِ در میدان نبرد در راه مولا و مخدوم خود تأکید مى شود. اما اگر این گزارش ها را توصیفات کلامى ِ کردار یا اخلاق واقعى عام سپاهیان قرون وسطایى بگیریم خالى از خطر نیست. سرشت این گوُنکى مونوها گرایش به این دارد که به پهلوانى ها و دلیرى ها شکل آرمانى بدهد. کاکوُنها را بارها رهبران جنگ آزموده پیر نوشته اند، خصوصاً به این قصد که جانشینان برگزیده خود را در چندوچون حفظ اقتدار و گرفتنِ بهترین بهره از پیروانشان راهنمایى کنند.

پیداست که کلید فهم اخلاق جنگجویى ژاپنى در دوره پیش از ئه دو را مى توان در فهم شبکه امیر ـ مخدوم قرون وسطایى یافت، که دربرگیرنده عنایت امیر است و خدمت . از خادم ]ساموُرایى[این رابطه خادم و مخدوم چند تعبیر مختلف وجود دارد. واتسوُجى تِتسوُروِْ تاریخ نگار استدلال مى کند که هسته رابطه امیر ـ زمین دار ]اِقطاع دار [قرون وسطایى یک رابطه «از خود گذشتگى کلى و بى قید و شرطِ پیرو بود از امیرش». در مقابل این دیدگاه ایدآلیستى، دیدگاه ایه ناگا سابوُروْ (متولد ۱۹۱۳) است که استدلال مى کند این پیوند اساساً یک رابطه اقتصادى و قراردادى بود: وفادارى پیرو فقط تا زمانى برقرار بود که الطاف امیر برقرار باشد. میان این دو نظر افراطى، نظر کاوایى ماساهاروُ (متولد ۱۹۱۴) هست مبنى بر این پیشنهاد که چنین تعبیرهاى ایدآلیستى و مادى کلى تر از آن است که پیچیدگى هاى تاریخ تقریباً پانصد ساله سپاهى گرى را توضیح دهد. تعبیر انعطاف پذیرتر او این است که برخى از سپاهیان تقریباً بى هیچ قید و شرطى سرسپرده مخدومان خود بودند، حال آن که دیگران تقریباً رابطه شان بیشتر قراردادى بود، و استحکام این پیوند در اوضاع و احوال مرسومِ شخصى و محلى و تاریخى متفاوت است. بنابراین نظر، سپاهیان وابستهْ خدمت و وفادارى شان را مطابق اخلاق سخت گیر سپاهیانه و با اندک توجه به چشم داشت هاى مادى ارائه مى دادند، حال آن که سپاهیانى که مستقل تر بودند، وفاداریشان را یا به برنده مزایده عرضه مى کردند یا به طور دل بخواه، به آن طرف معامله که پول بیشترى مى داد. پس، با توجه به پیش از دوره ئه دو مى توان پیشنهاد کرد که اگرچه یک اخلاق متمایز بوُشى بر اساس یک وفادارى مطلق در حال شکل گرفتن بود، اما بسیارى از سپاهیان فقط اطاعت مشروطشان را به مخدومان اسمى شان عرضه مى کردند، و به این رابطه از زاویه شرط هاى آن شبه پیمان توجه داشتند و قویاً منافع شخصى خود را دنبال مى کردند. بى ثباتى الگوهاى وفادارىِ بوُشى هم علت و هم معلول پدیده «سرنگونى فرادستان به دست فرودستان» (گِه کوکوُجوْ) بود، که یک سیماى برجسته ژاپن قرون وسطا بود.

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ