چقدر خودمان را میشناسیم؟
تا حالا شده احساس کنید با خودتان غریبه هستید؟ یا اینکه نمیدانید چه دوست دارید؟ تا حالا شده از شغلی که انتخاب کردهاید راضی نباشید و فکر کنید که چقدر بهتر میشد اگر راه دیگری را میرفتید؟ واقعیت این است که این احساس فقط مربوط به شما نیست؛ ما همهمان در زندگیهای خود، حداقل یک بار راه اشتباهی رفتهایم؛ آن هم به این خاطر که خودمان را نشناختهایم. تست MBTI به شما کمک میکند تا خودتان را بهتر بشناسید…
همیشه یک قدم عقب از خودمان
گاهی حس میکنیم انگار زندگی جلوتر از ما میدود. ما هم با عجله دنبالش میدویم، اما همیشه یک قدم عقب هستیم. چرا؟ چون نمیدانیم دنبال چه چیزی هستیم. انگار با چشم بسته راه میرویم.
وقتی شناختی از خود نداشته باشیم، دائم باید از دیگران الگو بگیریم. فلانی فلان کار را کرد، من هم انجام میدهم. فلان مسیر پرطرفدار است؟ پس من هم میروم. اما اینکه مسیر محبوب است، دلیل نمیشود که مناسب ما هم باشد.
ما گاهی بیشتر به ترندها و خواستههای بیرونی گوش میدهیم تا به ندای درونی خودمان. اینجاست که عقب میمانیم. نه از دنیا، از خودمان.
تا وقتی ندانی خودت دقیقاً کی هستی و چی میخواهی، همیشه در حال آزمونوخطا خواهی ماند. همیشه عقبتر از آن کسی خواهی بود که میتوانستی بشوی.
زندگی با نسخهای که برای ما نوشته نشده
خیلی از ما با نسخههایی زندگی میکنیم که دیگران نوشتهاند. والدین، معلمان، جامعه، شبکههای اجتماعی… همه بهنوعی نسخهای دارند از اینکه «زندگی خوب» چه شکلیست. و ما گاهی بیآنکه فکر کنیم، همان را اجرا میکنیم.
مثلاً ممکن است سالها در رشتهای درس بخوانیم که علاقهای به آن نداریم. یا شغلی را ادامه دهیم فقط چون «درآمد دارد». اما هر روزی که از خود واقعیمان دورتر میشویم، انگار بخشی از درونمان خاموش میشود.
زیستن با نسخه دیگران، شاید موقتی جواب بدهد. اما در بلندمدت، چیزی در درونمان شروع به اعتراض میکند. یک دلزدگی، یک بیقراری، یک نارضایتی عمیق…
فقط وقتی جرأت کنیم نسخه خودمان را بنویسیم—بر اساس شناخت خودمان—میتوانیم طعم واقعی رضایت را بچشیم.
اشتباهات تکراری، چرخههای آشنا
تا حالا دقت کردهای بعضی اشتباهها را بارها تکرار میکنی؟ روابط مشابه، تصمیمهای شبیه، پشیمانیهای همیشگی… دلیلش این نیست که تو بیمسئولیتی. نه. دلیلش این است که هنوز خودت را درست نشناختهای.
خودشناسی یعنی کشف الگوهایی که درون ما تکرار میشوند. بعضی از این الگوها از کودکی با ما آمدهاند. بعضی در طول زندگی شکل گرفتهاند. اما تا وقتی آنها را نشناسیم، درگیرشان میمانیم.
بدون آگاهی از این الگوها، مدام خودمان را قضاوت میکنیم: «چرا بازم این اشتباهو کردم؟»، «چرا همیشه جذب اینجور آدمام؟». اما با شناخت دقیق از شخصیت، پاسخ خیلی از این سؤالها روشن میشود.
پذیرفتن اشتباهها مهم است، اما فهمیدن ریشهی آنها ما را از چرخهی تکرار نجات میدهد.
بیهویتی آرام و خطرناک
آدمی که خودش را نمیشناسد، خیلی وقتها بیصدا فرسوده میشود. نه داد میزند، نه شکایت میکند. اما درونش آرامآرام خالی میشود. این همان بیهویتی آرام و خطرناک است.
هویت یعنی بدانی کی هستی، چرا اینطوری فکر میکنی، چه چیزهایی برایت مهم است و چه چیزهایی نه. بدون این آگاهی، در معرض انواع آسیبهای روحی، سردرگمیها و دلزدگیها قرار میگیریم.
از آن بدتر؟ این بیهویتی اغلب با موفقیت ظاهری پنهان میشود. شغل خوب، روابط قابلقبول، حتی لبخندهای همیشگی. اما در پس آنها، یک ذهنِ گمشده نشسته که نمیداند با خودش چندچند است.
وقتی خودت را نمیشناسی، حتی تحسین دیگران هم آرامت نمیکند.
آدمی که خودش را بشناسد، قدر خودش را میداند
خودشناسی فقط به درد فهمیدن علایق نمیخورد. بلکه اعتمادبهنفس، عزتنفس و مرزگذاری سالم، همگی از دل همین شناخت درمیآیند.
وقتی کسی خودش را بشناسد، دیگر برای دیده شدن خودش را تحقیر نمیکند. خودش را با بقیه مقایسه نمیکند. میفهمد که جایگاه خودش کجاست و برای چه چیزی ساخته شده.
این آدم اگر نه بترسد، نه دستدست کند، میتواند به بهترین نسخه خودش تبدیل شود—نه شبیه فلان آدم موفق، نه کپی فلان اینفلوئنسر، بلکه خودش. واقعی، کامل، و راضی.
و واقعاً چه چیزی ارزشمندتر از این است؟
از کجا باید شروع کرد؟
خودشناسی یک مقصد نیست، یک مسیر است. قرار نیست یکشبه کسی خود را بشناسد. اما یک تصمیم ساده میتواند شروع همهچیز باشد: اینکه بخواهی.
خواندن کتاب، صحبت با مشاور، نوشتن تجربهها، نگاه به الگوهای تکراری، و حتی ابزارهایی مثل تستهای شخصیت شناسی—همه میتوانند به کشف خودت کمک کنند. مثلاً تست MBTI یکی از راههاییست که میتواند تصویر اولیهای از شخصیت تو بدهد و جهت مسیر را مشخص کند.
مهم این است که این مسیر را از خودت شروع کنی، نه برای دیگران. با کنجکاوی، با صداقت، و با صبر.
این بار، خودت را انتخاب کن
اگر قرار است کسی را انتخاب کنی، این بار خودت را انتخاب کن. نگذار روزها، ماهها و سالها بگذرند و هنوز ندانی چرا این زندگی را انتخاب کردهای. نگذار ناخودآگاهت، مسیر زندگیات را تعیین کند.
هرچقدر هم که دیر شده باشد، هنوز هم میشود برگشت. هنوز هم میشود از نو نگاه کرد، از نو شناخت، و از نو ساخت. با هر قدم کوچک، به خودت نزدیکتر میشوی.
همهی دنیا میتوانند منتظر بمانند. اما خودت، نه.
جان کلام
ما همهمان در زندگی، تصمیمات اشتباه گرفتهایم، اما این روند یک بار باید برای همیشه قطع شود. تست MBTI به شما کمک میکند تا خودتان را بهتر و بیشتر بشناسید و این چرخه معیوب را بشکنید!