کتاب جامع التواریخ در یونسکو ثبت شد

کتاب جامع التواریخ یا تاریخ رشیدی که در کاخ موزه گلستان نگهداری می‌شود به عنوان میراث جهانی در یونسکو ثبت شد.

«اشرف بروجردی» رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران و رئیس کمیته ملی حافظه جهانی گفت:

جامع التواریخ نوشته رشیدالدین فضل‌الله همدانی، پنجره‌ای است به گذشته نه تنها ایرانیان بلکه کلیه بشر، چرا که این اثر دریچه‌ای را به سوی ایران فرهنگی می‌گشاید و ایران فرهنگی فراتر و گسترده تر از آن چیزی است که امروز در چهارچوب مرزهای سیاسی به عنوان ایران می‌شناسیم.

وی افزود که این هم افتخاری برای ایران است و هم برای کمیته حافظه جهانی که توانسته است این اثر بزرگ ایرانی را به عنوان میراث جهانی برای کل بشریت به ثبت برساند.

عکس جامع التواریخ Tarikhema.org

انگیزه تالیف کتاب


رشیدالدین این کتاب را به درخواست غازان خان (حک: ۶۹۴ـ۷۰۳) نوشت و چون غازان خان درگذشت، آن را به اولجایتو (حک: ۷۰۳ـ۷۱۶) تقدیم کرد. [۱] [۲]

نام دیگر کتاب


به فرمان اولجایتو این کتاب به نام غازان خان، مبارک غازانی نامیده شد، اما بخش‌هایی دیگر شامل تاریخ دوران پادشاهی اولجایتو، تاریخ ادوار و اقوام جهان، صورالاقالیم و مسالک الممالک در دو جلد تألیف و به بخش پیشین افزوده شد که این سه جلد مجموعاً جامع التواریخ را تشکیل می‌دهند.[۳]

محتوای کتاب مبارک غازانی


کتاب مبارک غازانی تاریخ قبیله‌های ترک و مغول و نیاکان چنگیزخان و زندگانی وی را از کودکی تا جهانگیری و فرمانروایی در بر دارد که آمیخته‌ای است از اسطوره و تاریخ .
همچنین شامل تاریخ فرمانروایی فرزندان چنگیزخان در آسیای میانه، دشت قپچاق و چین و نیز ایلخانان مغول در ایران از هولاکو تا غازان خان است.

ویژگی‌های کتاب مبارک غازانی


مؤلف در جای جای کتاب اطلاعات فشرده‌ای از تاریخ معاصر خود را نیز ذکر کرده که از ویژگی‌های این اثر به شمار می‌آید.

محتوای جلد دوم وسوم کتاب


جلد دوم وسوم کتاب شامل این مباحث است: تاریخ اولجایتو تا هنگام نگارش کتاب، تاریخ پیامبران از حضرت آدم تا حضرت محمد صلی اللّه علیه وآله وسلم، تاریخ ایران تا پایان دوره ساسانیان، تاریخ زندگانی پیامبر اسلام و خلفا، تاریخ خاندان‌های فرمانروای ایران پس از اسلام تا زمان لشکرکشی مغولان و تاریخ قوم‌ها و ملت‌های گوناگون از جمله اُغوزان، چینیان، هندیان و فرنگان، که در بر گیرنده پاپها و قیصران است، جلد سوم شامل صورالاقالیم و مسالک الممالک نیز هست.

جلد دوم وسوم کتاب در حال حاضر

بخشی از جلد دوم این کتاب (یعنی تاریخ اولجایتو) و جلد سوم آن به جای نمانده است.

اهمیت جوامع التاریخ

جامع التواریخ یکی از آثار ارزشمند و کهن تاریخی است که درباره تاریخ، اسطوره‌ها، باورها و فرهنگ‌های قبایل ترک و مغول نوشته شده است. [۴] [۵] [۶] [۷]
پیش از رشیدالدین فضل اللّه، ملتها تاریخ خویش را در چارچوب نگرش‌های دینی و فرهنگی ویژه هر دوره نوشته‌اند، اما جامع التواریخ برای نخستین بار در جهان، تاریخ و فرهنگ دولت‌های بزرگ آسیا و اروپا را با بی‌طرفی ذکر کرده است. [۸]بخشهای مهمی از جلد دوم جامع التواریخ، مانند تاریخ اغوزان، تاریخ چین، تاریخ هند و بودا، تاریخ فرنگ و پاپان، اسماعیلیان و نزاریان، از نظر تاریخ نگاری در جهان اسلام بدیع و بی‌نظیر است و به دور از هر گونه تعصبی، بر اساس نوشته‌ها و روایت‌ها و نظریات خود آن اقوام نوشته شده است.
رشیدالدین نخستین مؤلفی است که در تألیف تاریخ چین از منابع اصلی و معتبر چینی استفاده کرده است، علاوه بر این، وی با دانشمندان چینی همکاری داشته و ضمن مباحث تاریخی، به چین شناسی هم پرداخته است.
این بخش از تاریخ جامع التواریخ، نخستین اثر مستقل و گسترده در تاریخ نگاری ایران و اسلام است که درباره تاریخ چین تألیف شده است. [۹]
در بخش تاریخ هند، زندگی بودا ذکر شده که در جهان اسلام و در زبان فارسی سابقه نداشته است.
با این‌که مؤلف خود از کارگزاران ایلخانان مغول بوده و ناچار در اثر خود از آنان با احترام یاد کرده است، ولی گزارش کشتارها، ویرانگریها و غارتهای آنان را به تفصیل بیان و تأسف خود را از این وقایع ابراز کرده و نظر خود را درباره کشتن کارگزاران ایرانی، همچون خواجه شمس الدین جوینی و خواجه بهاءالدین جوینی و حتی برخی امیران مغول، مثل امیرنوروز، آورده است.
همچنین دسیسه‌ها، بهانه‌جویی‌ها و زمینه‌سازی‌ها برای نابود ساختن آن کارگزاران را افشا ساخته است وی همچنین وضع مردم، مشکلات زندگی آنان، طرز معیشت، اوضاع مذهبی و طرز سلوک عمّال دولت با کارگزاران را در اثر خود منعکس کرده است [۱۰] [۱۱] [۱۲] [۱۳]

منابع جوامع التاریخ

مؤلف در تألیف بخشهای گوناگون این اثر از منابع متعددی استفاده کرده که از آن جمله است:

← منابع کتبی

در بخش تاریخ اسلام از کتابهای تاریخی مانند الکامل ابن اثیر ؛
در بخش تاریخ اساطیری ایران، تلفیق تاریخ طبری و الکامل و بخشهایی از فارسنامه ابن بلخی و احتمالاً منابع دیگر مانند مروج الذهب مسعودی و کتاب‌های تفسیر و قصص قرآن ؛
در تاریخ دوره غزنویان کم و بیش از تاریخ یمینی عُتْبی ؛
در تاریخ سلجوقیان از سلجوقنامه ظهیرالدین نیشابوری و راحه الصدور راوندی ؛
در تاریخ خوارزمشاهیان از تاریخ جهانگشای جوینی ؛
در حوادث راجع به حمله چنگیزخان به ایران و فرمانروایی خاندان او تا روزگار منکوقاآن ( مونگوقاآن / مونگکه قاآن ) و آمدن هولاکو به ایران و گشودن بغداد، از تاریخ جهانگشای جوینی و فتحنامه منسوب به خواجه نصیرالدین طوسی ؛
در باره تاریخ مغول و نیاکان چنگیز تا غازان خان، از آلتان دفتر ( کتاب زرّین )، که به گفته رشیدالدین تاریخی نامدون و نامرتب، با اوراق پراکنده و به عبارت و خط مغولی بوده که در خزانه شاهان نگهداری می‌شده است. [۱۴] [۱۵]
آلتان دفتر منبع کتاب تاریخ سرّی مغولان نیز بوده، ازاین رو بین برخی اطلاعات تاریخ سرّی مغولان و جامع التواریخ شباهت بسیار وجود دارد و گاه چندین جمله در هر دو کتاب عیناً تکرار شده است.
به همین دلیل، برخی قسمتی از نوشته‌های جامع التواریخ را بر گرفته از این کتاب می‌دانند، در حالی که جامع التواریخ گسترده تر و کامل تر از تاریخ سرّی مغولان است و دلیل مشابهت این دو کتاب صرفاً اشتراک منبع آنهاست.
همچنین در نوشتن تاریخ هند، علاوه بر کتاب تحقیق ماللهند بیرونی و طبقات ناصری منهاج سراج، کملاشری ( راهب بودایی کشمیری ) مطالبی را برای او از متون هندی به فارسی ترجمه کرده است.
به نظر کارل یان، بخش عمده تاریخ فرنگ در جامع التواریخ، ترجمه کتاب مارتینوس اوپاوینسیس (متوفی ۶۷۷/۱۲۷۸) در باره تاریخ جهان از زبان لاتینی است.

← منابع کتبی دیگر

منابع دیگری که رشیدالدین از آن‌ها بهره برده است عبارت‌اند از:
در تاریخ یهود، از بخشهای گوناگون تورات و سایر کتاب‌های یهودیان؛
در بخش نخست تاریخ اسماعیلیان و نزاریان و رفیقان، که تاریخ خلفای فاطمی مصر است، از تاریخ‌های رسمی و عمومی مانند الکامل ابن اثیر و غیره و بخش دوم آن، که تاریخ اسماعیلیان و صبّاحیان ایران و مهم‌تر از بخش نخست است، از نوشته‌های اسماعیلیان،این نوشته‌ها در دسترسعطاملک جوینی نیزبوده ولی وی گزارشی کوتاه همراه با ناسزا و طعن و لعن، در باره اسماعیلیان نوشته است. [۱۶] [۱۷]

← منابع شفاهی

مؤلف از تقریرات شفاهی پولاد چینگسانگ ( بُلُدچتگ ـ هسیانگ ) ــ از امیرزادگان مغول که به سفارت نزد غازان خان آمده و بیش از سایر مغولانِ دربار غازان خان، بر انساب مغول آگاهی داشت، استفاده کرده است. [۱۸] [۱۹]
همچنین از اطلاعات و روایت‌های شفاهی خود غازان خان و دیگر امیران دربار و عالمان و تاریخ دانان و حکیمان اویغوری، چینی، ختایی، هندی، قپچاقی و سایر اقوام مقیم دربار نیز بهره برده است. [۲۰] [۲۱] [۲۲]
مثلاً برای نوشتن تاریخ چین، از دو دانشمند چینی به نام‌های لیتاچی و یکسون ( مکسون یا کمسون ) که در تبریز، پایتخت ایلخانان، مقیم بودند، کمک گرفته و احتمالاً این بخش از جامع التواریخ را آنان از تاریخ چینی به فارسی ترجمه کرده‌اند. [۲۳]
همین بهره‌گیری رشیدالدین از عالمان و تاریخ دانان اقوام گوناگون سبب شده که برخی جامع التواریخ را منسوب به او بدانند. [۲۴]

شباهت مضامین کتاب با کتب دیگر

مضامین کتابی به زبان مغولی به نام آلتان توپجی، و یک متن کهن چینی به نام توصیف جنگ‌های جنگجوی مقدس چنگیزخان، نیز با مطالب جامع التواریخ شباهت بسیار دارند. [۲۵] [۲۶]

بهره‌گیری کتب تاریخی معاصر از جامع التواریخ


کتابهای تاریخی معاصر جامع التواریخ، همچون تاریخ گزیده حمداللّه مستوفی، تاریخ بناکتی، تاریخ‌های منظوم شمس الدین کاشانی و احمد تبریزی و نیز کتاب‌های تاریخی دوره‌های بعد مانند تاریخ حافظ ابرو، تاریخ کبیر جعفری، تاریخ روضه الصفا ی میرخواند و تاریخ حبیب السیر خواندمیر، شرح رویدادهای دوره مغول و ایلخانان را از جامع التواریخ گرفته‌اند.
سبک نگارش جامع التواریخ بر خلاف تاریخ جهانگشای جوینی و تاریخ وصاف بسیار ساده و روان است و نوشته های مغولیِ آن به زبان فارسی محاوره‌ای روزگار مؤلف ترجمه شده است که سبکی نو محسوب می‌شود.
بناکتی نیز در تاریخ بناکتی از سبک نگارش جامع التواریخ پیروی کرده است. [۲۷]

اختلاف درباره زبان اصلی جامع التواریخ


برخی بر این عقیده‌اند که جامع التواریخ نخست به زبان مغولی نوشته و بعد به فارسی بر گردانده شده است
ولی قرائنی خلاف آن را ثابت می‌کند، از جمله این‌که بیش‌تر واژگان و نام‌های مغولی به صورت ترکی در آن ضبط شده‌اند، شمار واژگان ترکی جامع التواریخ نیز از واژگان مغولی آن بیش‌تر است.
این تصور که واژگان ترکی از زبان مغولی به جامع التواریخ راه یافته‌اند درست نیست، زیرا بیش‌تر آن‌ها به زبان مغولی وارد نشده‌اند مانند اورو غلامیشی و آغروق و غیره. [۲۸]

ترجمه‌های کتاب در زمان مؤلف


این کتاب در روزگار مؤلف به عربی و ترکی و مغولی ترجمه شد، اما فقط بخش‌هایی از ترجمه عربی جلد دوم آن به جای مانده است.
بخشهایی از جامع التواریخ تا کنون به زبان‌های ترکی شرقی، ترکی عثمانی، عربی، فرانسه، انگلیسی، آلمانی و روسی ترجمه و بخش عمده آن‌ها منتشر شده است [۲۹]

انتشار کتاب


بخشی از جامع التواریخ نخستین بار در ۱۸۳۶ در پاریس چاپ شد.
اتین مارک کاترمر بخشی از جامع التواریخ را با ترجمه فرانسه آن در ۱۸۴۴ و کل کتاب را ۱۸۴۷ در پاریس چاپ و منتشر کرد که در ۱۹۶۸ نیز تجدید چاپ شد.
سید جلال الدین طهرانی از روی چاپ کاترمر، جامع التواریخ را در ۱۳۱۳ش در تهران چاپ کرد.
ایلیا نیکالایویچ برزین، شرق شناس روس، در ۱۸۵۸ بخش قوم‌های ترک و مغول و در ۱۸۶۱، ۱۸۶۸ و ۱۸۸۸ از آغاز تا مرگ چنگیزخان را با حذف تاریخِ معاصرِ مؤلف، همراه با ترجمه روسی آن در پترزبورگ انتشار داد.
در ۱۹۱۱ بلوشه بخش فرزندان چنگیزخان را از اوگتای قاآن تا اولجایتو در لیدن منتشر کرد و بهمن کریمی در ۱۳۱۳ ش از روی همین چاپ، این کتاب را در تهران انتشار داد.
در ۱۹۴۰ کارل یان بخش غازان خان را از تاریخ مبارک غازانی در انگلستان و در ۱۳۲۰ ش/ ۱۹۴۱ بخش آباقا، سلطان احمد تَگودار، ارغون و گِیْخاتو را در وین منتشر کرد.
وی همچنین بخشهای دیگر جامع التواریخ را همراه با ترجمه آلمانی آن منتشر کرد.
امیرحسین جهانبگلو تاریخ دوره غازان را به نام تاریخ اجتماعی مغول از روی چاپ کارل یان در ۱۳۳۶ ش در اصفهان منتشر کرد.
احمد آتش در ۱۹۵۷ بخش غزنویان و در ۱۹۶۰ بخش سلجوقیان را در آنکارا منتشر کرد که بخش نخست آن را محمد دبیر سیاقی در ایران در ۱۳۳۸ ش تجدید چاپ نموده است.
در ۱۹۵۷ از بخش مربوط به هولاکو تا پایان دوره غازان خان به کوشش عبدالکریم علی اوغلی (علیزاده) در باکو منتشر شد.
چاپ‌های دیگر این کتاب عبارت‌اند از: بخش اول از جلد نخست کتاب به کوشش آ.آ.روماسکویچ و ل.آ.ختاگوروف و علی اوغلی (علیزاده) همراه با ترجمه روسی در مسکو، ۱۹۶۵؛ بخشی از تاریخ اسماعیلیان به کوشش محمد دبیرسیاقی در تهران، ۱۳۳۷ ش؛ [۳۰] بخش‌های غزنویان، آل بویه وسامانیان به کوشش محمد دبیرسیاقی در ۱۳۳۸ ش؛ متن کامل تاریخ مبارک غازانی، به کوشش بهمن کریمی در ۱۳۳۸ ش در تهران [۳۱] [۳۲]
چاپ عکسی نفیسی از بخشی از ترجمه عربی جامع التواریخ شامل بخش تاریخ چین که در زمان رشیدالدین فضل اللّه کتابت و نقاشی شده است، نیز در ۱۳۷۴ ش/ ۱۹۹۵، در لندن منتشر شد. [۳۳]
در ۱۳۷۳ ش، بخش کامل تاریخ مغول جامع التواریخ به تصحیح محمد روشن و مصطفی موسوی در تهران چاپ شد.
خانم وانگ ای دان نیز بخش تاریخ چین را تصحیح و با همین عنوان در ۱۳۷۹ ش در تهران منتشر کرد.
خانم وانگ ای دان [۳۴] از انتشار ترجمه چینی جامع التواریخ خبر داده است.

فهرست منابع


(۱) ایرج افشار، «اطلاعاتی درباره چاپهای جامع التواریخ»، یغما، سال۱۴، ش۶ (شهریور ۱۳۴۰).
(۲) عباس اقبال آشتیانی، تاریخ مغول: از حمله چنگیز تا تشکیل دولت تیموری، تهران ۱۳۶۴ ش.
(۳) جان اندرو بویل، «رشیدالدین فضل اللّه همدانی: نخستین نویسنده تاریخ جهان»، ترجمه محمد نظری هاشمی، کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، سال۷، ش۹ـ۱۱ (تیر ـ شهریور ۱۳۸۳).
(۴) محمدتقی بهار، سبک شناسی، تهران ۱۳۵۵ـ۱۳۵۶ ش.
(۵) شیرین بیانی، «بررسی اوضاع اجتماعی ایران از خلال جامع التواریخ رشیدی»، در مجموعه خطابه های تحقیقی درباره رشیدالدین فضل اللّه همدانی، تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۵۰ش.
(۶) شیرین بیانی، «تاریخ سرّی مغولان: یکی از منابع جامع التواریخ رشیدی»، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، سال۲۰، ش۱ـ۲ (بهمن ۱۳۵۲).
(۷) رشیدالدین فضل اللّه، تاریخ چین از جامع التواریخ رشیدالدین فضل اللّه، چاپ وانگ ای دان، تهران ۱۳۷۹ش.
(۸) رشیدالدین فضل اللّه، جامع التواریخ، چاپ محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران ۱۳۷۳ ش.
(۹) رشیدالدین فضل اللّه، جامع التواریخ: قسمت اسماعیلیان و فاطمیان و نزاریان و داعیان و رفیقان، چاپ محمدتقی دانش پژوه و محمد مدرسی زنجانی، تهران ۱۳۵۶ ش.
(۱۰) منوچهر مرتضوی، مسائل عصرایلخانان، تهران ۱۳۷۰ش.
(۱۱) خانبابامشار، فهرست کتابهای چاپی فارسی، تهران ۱۳۵۰ـ ۱۳۵۵ ش.
(۱۲) مجتبی مینوی، تاریخ و فرهنگ، «ترجمه علوم چینی به فارسی در قرن هشتم هجری»، تهران ۱۳۵۲ ش.
(۱۳) حسین نصر، «سخنرانی سیدحسین نصر در جلسه، افتتاحی مجلس علمی»، در مجموعه خطابه های تحقیقی، تهران ۱۳۵۲ ش.
(۱۴) غلامحسین یوسفی، «انعکاس اوضاع اجتماعی در آثار رشیدالدین فضل اللّه»، در تهران ۱۳۵۲ ش.

پانویس


۱. ↑ رشیدالدین فضل اللّه، جامع التواریخ، ج۱، ص۱ـ۳، چاپ محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران ۱۳۷۳ ش.
۲. ↑ رشیدالدین فضل اللّه، جامع التواریخ، ج۱، ص۳۴ـ ۳۵، چاپ محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران ۱۳۷۳ ش.
۳. ↑ رشیدالدین فضل اللّه، جامع التواریخ، ج۱، ص۸ ـ۹، چاپ محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران ۱۳۷۳ ش.
۴. ↑ عباس اقبال آشتیانی، تاریخ مغول: از حمله چنگیز تا تشکیل دولت تیموری، ج۱، ص۴۸۹، تهران ۱۳۶۴ ش.
۵. ↑ رشیدالدین فضل اللّه، جامع التواریخ، ج۱، ص پنجاه وچهار، چاپ محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران ۱۳۷۳ ش.
۶. ↑ جان اندرو بویل، «رشیدالدین فضل اللّه همدانی: نخستین نویسنده تاریخ جهان»، ج۱، ص۱ـ۶، ترجمه محمد نظری هاشمی، کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، سال۷، ش۹ـ۱۱ (تیر ـ شهریور ۱۳۸۳).
۷. ↑ غلامحسین یوسفی، «انعکاس اوضاع اجتماعی در آثار رشیدالدین فضل اللّه»، ج۱، ص۳۳۹، تهران ۱۳۵۲ ش.
۸. ↑ حسین نصر، «سخنرانی سیدحسین نصر در جلسه افتتاحی مجلس علمی»، ج۱، ص۵، در مجموعه خطابه های تحقیقی، تهران ۱۳۵۲ ش.
۹. ↑ رشیدالدین فضل اللّه، تاریخ چین از جامع التواریخ رشیدالدین فضل اللّه، ج۱، ص۴۳، چاپ وانگ ای دان، تهران ۱۳۷۹ش.
۱۰. ↑ رشیدالدین فضل اللّه، جامع التواریخ، ج۲، ص۱۱۱۰ـ ۱۱۱۵، چاپ محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران ۱۳۷۳ ش.
۱۱. ↑ رشیدالدین فضل اللّه، جامع التواریخ، ج۲، ص۱۲۷۲ـ۱۲۸۱، چاپ محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران ۱۳۷۳ ش.
۱۲. ↑ شیرین بیانی، «بررسی اوضاع اجتماعی ایران از خلال جامع التواریخ رشیدی»، در مجموعه خطابه‌های تحقیقی درباره رشیدالدین فضل اللّه همدانی، ص۶۰، تهران: دانشگاه تهران، ۱۳۵۰ش.
۱۳. ↑ غلامحسین یوسفی، «انعکاس اوضاع اجتماعی در آثار رشیدالدین فضل اللّه»، ج۱، ص۳۳۹، تهران ۱۳۵۲ ش.
۱۴. ↑ رشیدالدین فضل اللّه، جامع التواریخ، چاپ محمد روشن و مصطفی موسوی، مقدمه روشن، ص پنجاه وهفت ـ شصت ویک، ج۱، ص۳۴ـ ۳۵، تهران ۱۳۷۳ ش.
۱۵. ↑ جان اندرو بویل، «رشیدالدین فضل اللّه همدانی: نخستین نویسنده تاریخ جهان»، ج۱، ص۳، ترجمه محمد نظری هاشمی، کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، سال۷، ش۹ـ۱۱ (تیر ـ شهریور ۱۳۸۳).
۱۶. ↑ رشیدالدین فضل اللّه، جامع التواریخ، ج۱، مقدمه روشن، ص شصت ودو ـ شصت وسه، چاپ محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران ۱۳۷۳ ش.
۱۷. ↑ رشیدالدین فضل اللّه، جامع التواریخ: قسمت اسماعیلیان و فاطمیان و نزاریان و داعیان و رفیقان، ج۱، ص۲، چاپ محمدتقی دانش پژوه و محمد مدرسی زنجانی، تهران ۱۳۵۶ ش.
۱۸. ↑ رشیدالدین فضل اللّه، جامع التواریخ، ج۱، ص‌ پنجاه وهفت ـ پنجاه وهشت، چاپ محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران ۱۳۷۳ ش.
۱۹. ↑ جان اندرو بویل، «رشیدالدین فضل اللّه همدانی: نخستین نویسنده تاریخ جهان»، ج۱، ص۴۱، ترجمه محمد نظری هاشمی، کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، سال۷، ش۹ـ۱۱ (تیر ـ شهریور ۱۳۸۳).
۲۰. ↑ رشیدالدین فضل اللّه، جامع التواریخ، ج۲، ص۱۳۳۸، چاپ محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران ۱۳۷۳ ش.
۲۱. ↑ رشیدالدین فضل اللّه، جامع التواریخ، ج۱، ص۳۵، چاپ محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران ۱۳۷۳ ش.
۲۲. ↑ رشیدالدین فضل اللّه، جامع التواریخ، ج۲، ص۱۳۵۱، چاپ محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران ۱۳۷۳ ش.
۲۳. ↑ مجتبی مینوی، ج۱، ص۳۳۱، تاریخ و فرهنگ، «ترجمه علوم چینی به فارسی در قرن هشتم هجری»، تهران ۱۳۵۲ ش.
۲۴. ↑ منوچهر مرتضوی، مسائل عصرایلخانان، ج۱، ص۴۱۷ـ۵۴۴، تهران ۱۳۷۰ش.
۲۵. ↑ رشیدالدین فضل اللّه، جامع التواریخ، ج۱، ص پنجاه وهفت ـ پنجاه وهشت، چاپ محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران ۱۳۷۳ ش.
۲۶. ↑ شیرین بیانی، «تاریخ سرّی مغولان: یکی از منابع جامع التواریخ رشیدی»، ج۱، ص۱۲۸، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، سال۲۰، ش۱ـ۲ (بهمن ۱۳۵۲).
۲۷. ↑ محمدتقی بهار، سبک شناسی، ج۳، ص۱۷۵، تهران ۱۳۵۵ـ۱۳۵۶ ش.
۲۸. ↑ رشیدالدین فضل اللّه، جامع التواریخ، ج۱، مقدمه روشن، ص پنجاه ونه، چاپ محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران ۱۳۷۳ ش.
۲۹. ↑ رشیدالدین فضل اللّه، جامع التواریخ، ج۱، مقدمه روشن، ص شصت وهفت، چاپ محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران ۱۳۷۳ ش.
۳۰. ↑ محمدتقی بهار، سبک شناسی، ج۳، ص۱۷۵، تهران ۱۳۵۵ـ۱۳۵۶ ش.
۳۱. ↑ ایرج افشار، «اطلاعاتی درباره چاپهای جامع التواریخ»، ج۱، ص۲۶۵ـ۲۶۶، یغما، سال۱۴، ش۶ (شهریور ۱۳۴۰).
۳۲. ↑ خان‌بابامشار، فهرست کتابهای چاپی فارسی، ج۲، ستون ۱۴۸۹ـ ۱۴۹۴، تهران ۱۳۵۰ـ ۱۳۵۵ ش.
۳۳. ↑ رشیدالدین فضل اللّه، تاریخ چین از جامع التواریخ رشیدالدین فضل اللّه، ج۱، ص۵۳ ـ۵۴، چاپ وانگ ای دان، تهران ۱۳۷۹ش.
۳۴. ↑ رشیدالدین فضل اللّه، تاریخ چین از جامع التواریخ رشیدالدین فضل اللّه، ج۱، ص۴۱، چاپ وانگ ای دان، تهران ۱۳۷۹ش.

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ