ابو گوگوها، کوچولوهای هوشمند
در کشور اندونزی، جزیرهای دورافتاده به نام فلورس وجود دارد که در طول تاریخ هرگز از طریق خاک با سایر مناطق ارتباط نداشته است. در دوران گذشته هیچ حیوانی نتوانسته بود به این جزیره راه یابد جز حیواناتی که قادر به شنا کردن بودند. مثلا فیلها یا موشهای وحشی بر روی تکه چوبهایی قرار میگرفتند و به این جزیره میرفتند.
دانشمندان و پژوهشگران ابزارهای ساده سنگی را در آن جزیره کشف کردهاند که نشاندهنده آن است که ۸۰۰ هزار سال انسانهای نخستین توانستهاند به این جزیره وارد شوند.
اما مدتی قبل پژوهشگران نشانههایی عجیب یافتند. آنهای بقایای انسانهایی را یافتند که حتی در سنین بزرگسالی جسه کوچکی داشتند. دانشمندان این گونه انساننما را ” Homo Floresiensis” نامیدند.
این موجودات که اینروزها ابوگوگو ( Ebo Gogo ) یا هوبیت نامیده میشوند، جسهای بسیار کوچک داشتند و مانند کودکی خردسال بودند. تمام بدن آنها به جز صورت با مو پوشیده شده بود و دستهای دراز و شکم گرد داشتند. واژهی ابوگوگو به معنی مادربزرگیست که همهی غذاها را میخورد. چون هنگامی که این موجودات کوچک به غارها میرفتند، هیچ غذا و ماده خوراکی را باقی نمیگذاشتند. آنها دائما گرسنه بودند و غذا میخوردند.
ابوگوگو ها قادر به صحبت کردن بودند و دائما هم مشغول به این کار بودهاند! مردمی که در اطراف غارهای جزیره فلورس میزیستند، در رابطه با این موجودات داستانهای فراوانی تعریف میکردند که البته هیچ کسی آنها را جدی نمیگرفت. تا این که مدتی قبل باستانشناسان در یکی از غارهای این جزیره اسکلت زن یک متری متعلق به ۱۸ هزار سال پیش را یافتند.
یکی از پژوهشگران توضیح میدهد: “آنچه ما یافتیم نمونه جدیدی از گونه انسانی بود، که در حالت بالغ خود، تنها بزرگی ای برابر یک متر دارد. کاسه جمجمه این موجود، کوچکتر از استخوان جمجمه شامپانزه ها بوده و بنابراین حجم مغز آنها به اندازه یک پرتقال بزرگ است. هوبیتها، جثه ای به وزن ۲۵ کیلوگرم داشتند، یعنی همانند یک کودک ۳ ساله.
نکات جالب در این کشف این بوده است که کوچک بودن سر این موجودات در بیماری ژنتیکی نانیسم یا کوتولگی به چشم نمیخورد. هوبیتها دارای برآمدگیهای خاصی بر روی پیشانی خود بودند. مثلا پیشانی آنها بلافاصله پس از ابروها به سمت عقب سوق پیدا میکرد.
به گفته دانشمندان آناتومی بدن ابوگوگو ها شباهت فراوانی به فسیلهای یک میلیون و هفتصدهزارساله کشف شده در گرجستان را دارد. یافتههای دیگر نشان میدهد که هنگامی که عدهای از پستانداران در جزیرهای سکنی گزیدند که خوراک در آنجا به اندازهی کافی وجود ندارد، پس رشد بیش از حد به معنی ولخرجی است و به همین خاطر رشد بیش از این جایز نیست.
تنها نکتهی بسیار جالب این است که این موجودات با این که مغز کوچکی داشتند اما قادر به انجام کارهای بسیار بوده اند. مثلا ابزارآلات سنگی مورد نیاز خود را میساختند و جمعی زندگی میکردند. آنها انسانهایی هوشمند بودند که با هم به شکار میرفتند و قادر به تکلم بوده اند.
نئاندرتالها در حدود ۳۰ هزار سال پیش از میان رفتند و ما فکر میکردیم که از آن زمان تا کنون، برترین موجودات روی زمین بوده ایم. اینک میدانیم که، بستگان دور ما، پیش از ۱۳ هزار سال پیش و اگر بخواهیم داستانها را باور کنیم، زمانی بسیار پیشتر از آن، زندگی میکرده اند. منحصر به فرد بودن ما، از بین میرود، ما کره زمین را مدتی طولانی نیست که در اختیار خود داریم!