روستای آغشت

روستای آغشت

روستای آغشت از توابع بخش چندار در شهرستان ساوجبلاغ از استان البرز است. این روستا در دهستان برغان قرار دارد و جمعیتی هشتصد نفره دارد. فاصله روستا تا مرکز دهستان ۱۲ کیلومتر است. این روستا و قلعه‌ی اسرارآمیزش شاید یکی از ناشناخته‌ترین گردشگاه‌های اطراف تهران است و در عین حال یکی از زیباترین‌ها.

علت نام‌گذاری

علت نام گذاری این روستا وجود آب‌های روان، چشمه‌ها و بارش زیاد بوده است. در حقیقت نام آغشت ترکیبی از دو بخش  آو به معنای آب و غشت با معنی انباشته شدن  و فراوان بودن است. در ضمن توجه کنید که تلفظ درست نام روستا، Aqasht می‌باشد.

تاریخچه‌ی روستای آغشت

این طور گفته شده است  که سابقه‌ی استقرار آغشت به پیش از اسلام بر می‌گردد و ساکنین اولیه‌ی آن گبرها (به افراد بی‌دین یا دارای دین های کاذب یا متفرقه اطلاق می‌شود) بوده‌اند. به طور احتمالی می‌توان گفت قدمت و تاریخچه‌ی نهان پشت این روستا به بیش از هزار سال قبل باز می‌گردد. یکی از دلایل اصلی سکونت در این روستا، آب فراوان می‌باشد. جمعیت این روستا در سال ۱۳۳۰ خورشیدی ۳۰۰ نفر بوده که با گذشت زمان در سال ۱۳۷۵ به ۲۳۶ نفر کاهش یافته است. لهجه‌ی مردم روستای سرسبز و خوش آب و هوای آغشت،  تقریباً به لهجه‌های مردم مازندران و طالقان شباهت دارد.روستای آغشت

پوشش گیاهی

جایی که آب و خاک خوبی دارد، انتظار می‌رود پوشش گیاهی هم غنی باشد. گونه‌های غالب گیاهی این روستا «گون» و «رگ» است. محصولات زراعی‌ای که از باغ‌ها به دست می‌آید،  بسیار اندک است و به مصارف شخصی و خانوادگی می‌رسد. در صورتی که محصول باغات روستا زیاد باشد، در میدان اصلی به فروش می‌رسد.

آب وهوای روستای آغشت

آغشت دارای آب و هوای دلپذیر در فصل‌های گرم‌تر سال است. در واقع این روستا، یک روستای ییلاقی می‌تواند به حساب بیاید. طبق اطلاعات ایستگاه هواشناسی استان البرز، کمترین میزان متوسط ماهانه درجه‌ی حرارت ثبت شده در آغشت ۹ درجه‌ی سانتی گراد در سردترین فصل سال و حداکثر مطلق آن ۴۲ درجه بوده است. در تیرماه که گرم‌ترین فصل است، حداقل  دما ۱۱ درجه است که نشان از هوایی دلچسب در مقایسه با گرمای سوزان کلان‌شهرهای اطرافش دارد.

به عنوان جمع بندی می‌توان گفت با توجه به قرارگرفتن این روستا در منطقه کوهستانی و شرایط آب و هوایی خاص منطقه، اقلیم روستا با زمستان‌های سرد و تابستان‌های معتدل به صورت کوهستانی معتدل می‌باشد. آغشت به طور کلی دارای آب و هوای نیمه خشک داخلی است که نوعی آب و هوای مدیترانه‌ای است. منطقه‌ای است ییلاقی با مناظر بسیار زیبا که با این مشخصات سبب مهاجرت و مهاجرت‌های فصلی افراد از شهرهای اطراف مانند تهران و کرج شده است.روستای آغشت

دژ آغشت

آغشت هیچ قلعه‌ی تاریخی‌ای ندارد! اما به دژ زیبای خود شهرت دارد. پس این دژ که در تصاویر آغشت دیده می‌شود چیست؟

آن چه که به نام دژ آغشت در این روستا شهرت پیدا کرده است، ساختمان ویلایی است که متعلق به یکی از ساکنان تهران می‌باشد. این ویلا حدود ده سالی هست که با بهره گیری از ایده‌های آفرینش‌گرایانه‌ی سازنده‌ی خوش ذوقش، ساخته شده است.روستای آغشتقلعه ای دیدنی در آغشت روستای آغشت

امکانات روستا

گازکشی در این منطقه انجام شده است و روستا دارای گاز شهری می‌باشد. آب آشامیدنی این روستا از چشمه ای، فراهم می‌شود که در ۱۷ کیلومتری روستا، در بلندی‌های سخت گذر ، قرار گرفته است. این چشمه از چشمه‌های پر آب منطقه می‌باشد و می‌تواند به خوبی اب مورد نیاز روستا را تامین کند. گرمابه‌ای بسیار قدیمی هم در روستا ، دیده میشود که قدمت آن به دهه‌ی چهل خورشیدی باز می‌گردد و تا حدود سال ۱۳۷۰ نیز کار می‌کرده است . امروزه ، دیواره ی این گرمابه را به روش زیبایی ، آراسته‌اند . روستا ، دارای زمین چمن ورزشی بسیار خوب و بزرگی است. دو مسجد در روستا وجود دارد. مسجد فراگیر ( جامع ) آغشت و مسجد ابوالفضل که کوچک‌تر است و در یکی از پس کوچه‌های روستا پنهان شده است. روستا دارای دبستان می‌باشد. منتهای امر مقطع تحصیلی کنونی برای دانش آموزان تا همین ابتدائی است و برای تحصیلات بیشتر دانش‌آموزان باید به اطراف بروند یا باید قید تحصیل را به دلیل شرایط سخت بزنند. علاوه بر این موارد آغشت دارای یک خانه‌ی بهداشت هم هست.

مراسم‌های‌ این روستا

مراسم ریش سپیدان، نام یکی از مراسم‌های سنتی اهالی روستای آغشت است. این مراسم به این شکل است که در روزهای دوم و سوم فروردین سال نو، بزرگان روستا به همراه برخی از اهالی و جوانان، در کوچه پس کوچه‌های روستا راه می‌افتند و با اهالی دیگر، حال و احوال و شادباش سال نو می‌گویند. این افراد به طور ویژه به سراغ خانواده‌هایی می‌روند که در سال گذشته عزیزی را از دست داده‌اند. این کار کمک می‌کند اهالی و به خصوص جوانان و آینده سازان روستا با هم صمیمی‌تر شوند . در پایان این مراسم، همگی اهالی روستا در جایی گرد هم می‌آیند و به بیان دیدگاه‌های خود درباره‌ی روستا و مسائل آن و شنیدن گزارش کار شورای روستا می‌پردازند .روستای آغشت

مراسم سیزده بدر و انس با طبیعت به این شکل است که بعضی اهالی روستا با فراهم کردن کیسه‌های زباله و بذر گل به پیشواز مسافرین و گردشگران، در آغاز راه روستای باهوکلا می‌روند .

مراسم پنج شنبه‌ی پایان سال، علاوه بر چهارشنبه سوری و آتش‌بازی و قاشق زنی‌اش، با حضور همه‌ی اهالی روستای آغشت بر پا می‌شود. در این مراسم آش حلیم پخته شده و اهالی روستا از هم‌صحبتی با هم بهره‌مند می‌شوند.

دو نکته برای سفر به آغشت:

اگر قصد دارید از طبیعت بکر و آب وهوای خوب آغشت استفاده کنید، می‌توانید از یکی از دو راه زیر به آن جا بروید:

  • از طریق شهر کرج به محله‌ی گوهردشت (رجایی شهر) بروید و جاده‌ آتشگاه را که به سمت این روستا می‌روید پیدا کنید و به این جا بروید.روستای آغشت
  • وقتی که در اتوبان کرج ـ قزوین تابلوی کردان را دیدید، به سمت راست رفته و پس از کردان به سمت برغان بروید.
  • سوغاتی‌های معروف روستا را فراموش نکنید. آلوی درجه یک،عسل طبیعی، توت و لبنیات سوغات این جا است که در صورت تمایل می‌توانید خریداری کنید.

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
17 نظرات
  1. امید. می گوید

    سلام ،عالی بود من امروز رفتم دیدم قلعه رو و همچنین حمام رو ،از شما هم ممنونم که زحمت کشیدید.

    1. محمد حسین می گوید

      میشه از قلعه عکس گرفت ؟ جایی داره که عکس خوشگل بشه باهاش گرفت؟

  2. امین می گوید

    گبریها ، زرتشتیها بودند که دین اصلی ایران بوده است و یک دین مهاجم از صحراهای مناطق دیگر نیست

  3. مهران می گوید

    درود ، لطفا بفرمایید خونه یا محلی برای اجاره و شب موندن اونجا پیدا میشه یا نه؟

    1. فاطمه می گوید

      بله ویلاهایی در انجا هست ک اجاره میدهند

    2. محمدپارسا می گوید

      سلام،کی میتونه درمورداین روستا کمی اطلاعات بهم بده

  4. محمد رضا می گوید

    متاسفانه اصلا پیشنهاد نمیکنم ،شاید سال ۹۸ دیگه نشه آغشت رو روستا نامگذاری کرد ،بیشتر شبیه شهرک شده و ساخت و ساز بی خود فراگیر شده ،نمی فهمم حریم رودخونه چرا باید ملک شخصی محسوب بشه ،
    به هر تقدیر دیگه بدرد نمیخوره ،به فکر سایر روستا ها باشیم که شبیه شهر نشن

  5. علی رضا می گوید

    با درود ؛ کاش اشاره میکردید که بخشی از این مطلب شما از سایت ایرانگشت ، برداشته شده است .

  6. علی رضا می گوید

    کاش اشاره میکردید که بخشی از مطلب شما از سایت ایرانگشت دات ارگ برداشته شده است .

  7. F. N می گوید

    خیلی زیباست ولی کاش بازدید کنندگان طبیعت،با طبیعت مهربون رفتار میکردند ومسائل بهداشتی و اخلاقی رعایت بشه با سپاس

  8. احمد می گوید

    سلام، گبر یا گبری به کسانی گفته می شده که دین زرتشتی داشتند.

  9. taymaz می گوید

    به نظر چون درعربی حر (گ)نبود عربها همون گبریاقبرراروی زرتشیان گذاشتن چون قبرهاراشکافته و زیورالات وجواهرات رامیدزدیدن برای همون همان حرف گ رابکاربردن که بگویندایتهاکافرونجس هستندتابتواندفقط خودشان به غارت قبرها یاهمان (گبرها)بپردازند

  10. دکتر محمد اسد زاده می گوید

    به اتفاق خانواده به روستای اغشت سفر کردم همه جای روستا ویلاسازی شده و جایی برای اتراق پیدا نمیشد تا اینکه زیر سایه درختی در کنار یکی از ویلاها خواستیم استراحتی کنیم که تعدادی از اهالی اغشت همراه چند جوان افغانی معترض شدن که این روستا فقط اهالی حق تردد دارند و غریبه ها نباید به روستا بیان و با سگهایی که همراهشان بود شروع به ازار واذیت کردند بنده به خاطر محافظت از خانواده ام حاضر شدم که روستا رو ترک کنم ولی جوانهای افغانی به وسایلم دستبرد زدند و توپ فوتبال و دوچرخه پسرم را به یغما بردند دخترم از این افراد با گوشی عکس گرفت و برای اعتراض به پاسگاه محل مراجعه کردیم که در کمال تاسف افسر پاسگاه عکسها رو پاک کرد و به ما توصیه کرد دیگر به اغشت سفر نکنیم این بود خاطره من از روستای اغشت.

    1. انی کاظمی می گوید

      این خاطره شما قابل پذیرش نیست. اولا شما میرید سفر دوپرخه میبرید؟ دوما به نظر میاد این خاطره گویی سراسر منفی شما دلیلی داره..

      1. پروانه می گوید

        اما متاسفانه حقیقت رو میگن
        دوستم ساکن طالقان هستن تعریف میکردن که بابام همیشه میگه نزدیک اونجا نشید
        ولی ی سری از سر کنجکاوی با دوستم رفتیم که از نزدیک ببینیم
        گفت از دور یکی تا مارو دید با چماق بدوبدو با دادو فریاد اومد سمتمون، یکی دیگه هم متوجه شد با دوتا سگ اومد برامون، بنده های خدا خیلی ترسیده بودن میگفتن تا تونستیم فقط فرار کردیم
        اهالی این روستا حتی شناسنامه هم ندارن و به هیچوجه با غیر خودشون با کسی دیگه وصلت نمیکنن

  11. پروانه می گوید

    اما متاسفانه حقیقت رو میگن
    دوستم ساکن طالقان هستن تعریف میکردن که بابام همیشه میگه نزدیک اونجا نشید
    ولی ی سری از سر کنجکاوی با دوستم رفتیم که از نزدیک ببینیم
    گفت از دور یکی تا مارو دید با چماق بدوبدو با دادو فریاد اومد سمتمون، یکی دیگه هم متوجه شد با دوتا سگ اومد برامون، بنده های خدا خیلی ترسیده بودن میگفتن تا تونستیم فقط فرار کردیم
    اهالی این روستا حتی شناسنامه هم ندارن و به هیچوجه با غیر خودشون با کسی دیگه وصلت نمیکنن

  12. بهرام می گوید

    درود.وای به حال ما .اگر امروز به این وضع فلاکتبار رسیدیم با این همه ثروت خدادادی وتاریخ عظیم به خاطر وجود امثال این نویسنده که به پیشینیان ما میگه گبر ودینهای کاذب .دین تو کاذبه احمق داعشی طالبانی برو یکم مطاله کن تاریخ بخون

ارسال یک پاسخ