جایگاه آموزش در هنر موسیقی

گفتگو با روزبه آذر


روزبه آذر آهنگساز، نوازنده‌ی گیتار و مدرس موسیقی در سبک فلامنکو- فیوژن است. تا کنون سه آلبوم با نام‌های “جان به رنگ نارنج”، “سبز چشمانش، بنفش صدایش” و “دژاوو” و کتابی با عنوان “قطعاتی برای تکنوازی گیتار فلامنکو” از آثار او منتشر شده است. اخیرا نیز آکادمی موسیقی آذر را برای آموزش تخصصی ساز گیتار تاسیس کرده است. گفتگویی با ایشان داشته‌ایم که در ادامه خواهید خواند:

اوایل سال گذشته مراسم رونمایی آلبوم سوم شما برگزار شد، کمی از این آلبوم برایمان بگویید.
+آلبوم “دژاوو” در فروردین ۱۴۰۱ با همکاری نشر ارغنون منتشر شده و رویکردی متفاوت با دو آلبوم پیشین من دارد. قطعات این آلبوم در بازه سال‌های ۱۳۹۴ تا ۱۴۰۰ ساخته شده‌اند و ضبط بعضی از آن‌ها بیش از یک سال زمان برده است. از آنجا که زمان عموما نگرش پدیدآورنده را نسبت به اثر هنری اش تغییر می دهد، من تلاش کردم این زمان را در مرحله تولید لحاظ کنم تا آثار از قوام و پختگی کافی برخوردار باشند. برای معرفی آلبوم یک ویدئو به کارگردانی دوست عزیزم دانیال ترشیزی تولید شد که مراحل ساخت آن هم به دلیل قرار گرفتن در شرایط آب و هوایی غیر منتظره و عجیب بسیار چالش برانگیز بود، هرچند به واسطه همراهی با یک گروه حرفه‌ای، نتیجه بسیار عالی از آب درآمد.
شما از سال ۱۳۶۷ به فراگیری موسیقی و از سال ۱۳۷۸ به تدریس پرداختید. چه شد که حالا به فکر تاسیس آموزشگاه موسیقی افتادید؟
+از آنجا که هر فردی در زندگی اولویت‌های متفاوتی دارد و چون کار هنری و تولید آثار موسیقی اولویت من بوده، تاسیس آموزشگاه را به تعویق انداختم، اکنون فکر می‌کنم زمان مناسبی است. من به عنوان یک نوازنده‌ی گیتار جای خالی یک مکان تخصصی برای آموزش این ساز و پرداختن به آن را خالی دیدم و این مکان را برای علاقمندان به گیتار تاسیس کردم.
چه تفاوتی بین آموزشگاه شما و سایر آموزشگا‌ها هست؟
+با توجه به اینکه گیتار سازی است که در ژانرهای مختلف موسیقی جایگاه و کارکرد متفاوت و متنوعی دارد و البته خود این ساز هم در ساختار خودش متنوع است، قابلیت پرداختن به آن به صورت تخصصی وجود دارد و به نظر من تابحال در این زمینه کم‌کاری شده است. تفاوت آموزشگاه من در همین موضوع است که تمرکز صرفا بر روی سازهای گیتار اسپانیش، گیتار الکتریک، گیتار آکوستیک و گیتار بیس در ژانرهای مختلف است. مدرسین هم همگی علاوه بر توانمندی در تدریس، نوازندگان حرفه‌ای هستند و سابقه آهنگسازی و اجرا دارند و به همین واسطه، مباحث گسترده‌ای برای ارائه به هنرجویان در دست دارند. علاوه بر اینها، علیرغم اینکه مراجعین عموما نوجوانان و جوانان هستند، ما دوره‌هایی را برای بزرگسالان در نظر گرفته‌ایم که رویکردی کاملا متفاوت با کلاس‌های عادی دارد.
شما عموما قطعات خودتان را می‌نوازید و کمتر پیش آمده که آثار دیگران را کاور کنید. فرآیند خلق اثر برای شما چطور اتفاق می‌افتد؟
+در وجود هر هنرمند آشفتگی‌هایی هست که در ارتباط با افراد، رویدادها و روزمرگی‌ها، چیزی به هنرمند الحاق می‌کند. این الحاقات با تمرین و ممارست کم کم شکل پیدا می‌کنند و تبدیل به یک اثر جدید می‌شوند. از آن‌جا که رشته‌ی اصلی من نوازندگی گیتار فلامنکو است و یک نوازنده‌ی ایرانی هستم، برای من حائز اهمیت است که چند فرهنگی و چند وجهی به یک سوژه نگاه کنم. سوژه‌های من عموما از موسیقی اروپای شرقی تا هند و حتی عبری نشات می‌گیرند و با فلامنکو و گاها موسیقی ایرانی تلفیق می‌شوند. در بعضی از آثارم بر اساس یک شعر یا داستان تمی را خلق کرده‌ام، مانند قطعه‌ی “چون روزهای آخر پاییز” که شعری از رضا بروسان دستمایه‌ی ساخت آن شد و یا “حسنک” که برای گیتار نوشته شده و رویکردی نو آورانه دارد، از تاریخ بیهقی وام گرفته شده است و رد پای موسیقی خراسان بزرگ در آن دیده می‌شود. شیوه‌ی من اینگونه است که عموما پس از ساخت اولیه‌ی یک قطعه، برای پرداخت آن از روش کاگروه یا کارگاهی استفاده می‌کنم، به این معنا که تم وایده را خلق می کنم، نوازنده را انتخاب می‌کنم و اگر نوازنده دارای خلاقیت و ایده پردازی باشد، تا جایی که به ایده‌ی اصلی لطمه وارد نکند دست وی را در اجرا باز می‌گذارم. اما اگر دارای ایده نباشد با نت‌نویسی و با روش تجویزی، کار را به وی ارائه می‌دهم. آثاری هم هستند که جزئیات آن‌ها کاملا مشخص است و نوازندگان امکان ایجاد تغییر در آن‌ها را ندارند.
دورنمای حرفه‌ی موسیقی به نظر آرام و بی‌دغدغه است اما موزیسین‌ها معمولا به چالش‌های فراوانی اشاره می‌کنند. شما در کارتان با چه چالش‌هایی مواجه می‌شوید؟
+بله دقیقا! موسیقی ویترین جذابی دارد! کسی که با فرآیند آن آشنا نیست چیزی را در سه دقیقه می‌بیند و می‌شنود که آهنگساز یا نوازنده شاید سال‌ها روی آن کار کرده باشد. برای نواختن یک قطعه در کنسرت باید سال‌های متمادی زحمت کشید تا مخاطب بتواند از شنیدن آن لذت ببرد. اما گاها مخاطب تصور می‌کند که می‌شود در زمان کوتاهی چنین کاری را انجام داد. متاسفانه در مدارس ما هم هیچ کار هنری جدی‌ای انجام نمی‌شود و در نتیجه مخاطب شیوه‌ی مواجهه با هنر را نمی‌داند. این مساله یکی از بزرگترین دغدغه‌های اهالی هنر و مخصوصا موسیقی است چرا که در نظام آموزشی هیچ جایگاهی برای آموزش موسیقی وجود ندارد. یکی دیگر از چالش‌های بسیار مهم برخورد مسئولین در رابطه با اجرای موسیقی می‌باشد که سلیقه‌ای و شخصی است و گویا هیچ قاعده و قانونی ندارد. به گفته‌ی یکی از مسئولین سابق اداره‌ی ارشاد «اینجا (مشهد) ایالت خودمختار است و قانون خودش را دارد و با سایر مناطق کشور متفاوت است.» این باعث می‌شود که هیچ‌گاه صنف حوزه موسیقی نتواند از لحاظ کیفی خودش را به توانمندی و استاندارد قابل قبولی برساند، کما اینکه پتانسیلی نیل به چنین هدفی وجود دارد. هنرمندان مشهد به جهت ممنوعیت کنسرت تنها از طریق آموزش می‌توانند عواید مالی داشته باشند.

عواید مالی حاصل از نشر موسیقی چگونه است؟
+در کشور ما چون قانون کپی رایت و حق نشر رعایت نمی‌شود و پیگیری برای شکایت، امری نامتعارف است، آهنگسازان و صاحبان اثر مورد اجحاف زیادی واقع می‌شوند. حتی رسانه‌های ملی هم این حقوق را رعایت نمی‌کنند و امکان پیگیری هم وجود ندارد. یک برنامه‌ی رادیویی بدون کسب اجازه، ذکر نام و پرداخت حق پخش یکی از آثار مرا به عنوان موسیقی تیتراژ برنامه استفاده می‌کرد! جالب بود وقتی با آن‌ها تماس گرفتم در پاسخ، بدون حتی یک عذرخواهی کوچک و با لحنی طلبکارانه به جمله “باشد! دیگر پخش نمی‌کنیم” اکتفا کردند! حال اینکه این سو استفاده از حق صاحبان اثر گاه حتی ماه‌ها ادامه داشته است. در سایر موارد هم به محض انتشار یک آلبوم، سایت‌های مختلف آن‌را به صورت رایگان برای دانلود در اختیار عموم می‌گذارند و حتی مردم به دلیل نداشتن اطلاعات کافی، فایل‌ها را به رایگان دانلود و کپی می‌کنند و تمام هزینه‌هایی که یک موزیسین برای تولید و انتشار اثرش پرداخت کرده -از هزینه‌ی ضبط استودیو و دستمزد نوازنده گرفته تا طراحی گرافیکی و هزینه‌های تولید نسخه‌ی فیزیکی و تبلیغات- به همین سادگی بر باد می‌رود و نادیده گرفته می‌شود.
در پایان به عنوان یک هنرمند و مدرس موسیقی چه توصیه‌ای برای هنرجویان و علاقمندان دارید؟
+به واسطه‌ی عدم پرداختن به هنر در روند اصلی آموزش، هنرجویان ما در زمینه‌های مختلف هنر بسیار تک بعدی هستند. کسانی که به سراغ موسیقی می‌روند تصور می‌کنند با آموختن شیوه‌ی نواختن ساز یا نهایتا اصول آهنگسازی، مسیر خود را در تبدیل شدن به یک هنرمند طی کرده و به مقصود رسانده‌اند، حال آنکه هنرمند باید با همه‌ی شاخه‌های هنری از جمله نقاشی، موسیقی، ادبیات، مجسمه‌سازی و فلسفه آشنا و تشنه آموختن باشد و این امر با مطالعه و پویایی امکان‌پذیر است. توصیه‌ی من این است که هرگز دست از یادگیری نکشید و هرکجا فرصت فراگیری داشتید از آن استفاده کنید.

2 نظرات
  1. Barbod می گوید

    درود فراوان خدمت استاد بزرگوار امیدوارم جامعه هنر ایران قدر همچون شمای را داشتن،با آرزوی شادی و موفقیت های بین المنلی ، این مصاحبه شما درد دل کلیه هنرمندان ایران و مخصوصاً مشهد بود،برایتان از صمیم قلبم بهترین هارو آرزو میکنم.

  2. ب.ك می گوید

    استاد گرامى واقعا جایگاه ویژه اى در موسیقى این شهر دارین و زحماتى که براى آموزش ما میکشین قابل ستایشه🙏🏻

ارسال یک پاسخ