عفریت مرگ؛ از “تب نوبه” تا کرونا در تهران
شاید این روایت «گرترود لاوثین بل» زن دیپلمات اروپایی از روزهایی که تهران درگیر بیماری وبا بوده است، کمی شبیه حال این روزهای ایران و شهر تهران باشد که این بار با ویروس کرونا درگیر شده است و با آمدن نوروز، برخی از مردم به جای قرنطینه در خانههایشان ترجیح دادند سفر را انتخاب کنند، اما نه سوار بر الاغ بلکه سوار بر ماشین، زنجیره این ویروس را تا شهرهای دیگر هم بکشند.
«گرترود بل» آن روزها به همراه داییاش «سر فرانک لاسز» که وزیر مختار انگلیس در تهران بود به تهران سفر کرد. حاصل سیر و سیاحت او یادداشتهایی با عنوان «pesian pictures» در سال ۱۹۳۸ در لندن چاپ شد. این اثر با نام «تصویرهایی از ایران» توسط بزرگمهر ریاحی به فارسی ترجمه و منتشر شده است.
این دیپلمات زن درباره تابستان سال ۱۳۰۹ که تهران درگیر بیماری وبا شده، نوشته است: «وبا از مرز ایران گذشته بود. در مشهد بود! قرنطینه سهلانگارانهای بر تهران و ناحیه آلوده ایجاد شد و دستههای زائرانی که بیوقفه به سوی مشهد میرفتند از ورود به شهر مشهد منع شدند.
طبق نوشته مورخان، بیماری وبا آشنای دیرسال و بلای جان مردم تهران بود و چند سال یک بار، بویژه تابستانها، نازل میشد و گروهگروه قربانی میگرفت. درباریان و توانگران و گروهی از مردم که توان فرار داشتند، به ییلاقات میگریختند، شهر میماند و عفریت مرگ و مردم بیپناه.
«محمود خان احتشام السلطنه» هم در خاطراتش در اینباره نوشته است: «فرار از مقابل بیماری وبا تنها تدبیر و چارهجویی پادشاه و وزرا و رجال و اعیان در مملکت ماست که هرگاه این بیماری وحشتناک با بیرحمی به جان مردم بیچاره این مملکت میافتد و دامنه بروز و سرایت آن به پایتخت میرسد، پادشاه با اطرافیان و وزرا و اعیان دارالخلافه اردویی بزرگ تشکیل میدهند و در کوهپایههای شمال تهران روز به روز از برابر عفریت بیماری و مرگ عقبنشینی میکنند و به این چارهجویی شرافتمندانه اینقدر ادامه میدهند که با تغییر فصل و انقضای ماههای گرم و فرا رسیدن سوز و سرمای زمستان، هیولای بیماری و مرگ از پا درآید …
در همان سالها و یکی از همین مرگامرگها، نخستین «پست امداد پزشکی» در کاشانک به وجود آمد.
«محمدحسن خان اعتماد السلطنه» در مرآت البلدان آورده است: «چون مردم دارالخلافه به واسطه ناخوشی از شهر به شمیرانات میروند، محمدعلی خان سرتیپ را به نظم شمیرانات امر فرمودند: و مشارالیه دو چادر مریضخانه در کنار کاشانک زده و یکی طبیب معین کرده که هر یک از سربازان و سکنه دهات شمیران مبتلا به ناخوشی میشوند، در آنجا مشغول مداوا و معالجه گردند. برقراری این پست هم فایدهای نداشت و اندکی بعد در بعضی قرای شمیران از قبیل: تجریش، جماران، نیاوران و ازگل نیز وبا بروز کرد.»
طبق نوشته سیروس سعدوندیان در کتاب «اولینهای تهران»، گذشته از وبا و طاعون، هر چند وقت یک بار هم سایر بیماریهای مسری بلای جان ساکنان تهران میشد و یکی از این بیماریها «تب نوبه» بود که درمان آن را مصرف «گنه گنه» میدانستند و گاهی شدت شیوع بیماری و مصرف فراوان دارو موجب نایابی «گنه گنه» میشد. به دنبال شیوع تب نوبه در سال ۱۲۷۸ هجری قمری، گرانفروشی و تقلب در دارو توسط سودجویان، بازار را آشفته کرد.
روزنامه «دولت علیه ایران»، شماره ۵۱۰ در اینباره نوشته است: «چون در هذه السنه ناخوشی تب نوبه در دارالخلافه تهران زیاد بود، گنه گنه به حدی مصرف شد که هم در قیمت به اضعاف مضاعف افزود و هم تقلبات در آن نمودند. با وجود این بسیار نایاب شده بود که برای اعاظم و اعیان کمتر به دست میآمد چه رسد به فقرا و مساکین.