تاریخچه نقاشی قهوهخانهای
هنر نقاشی قهوهخانه در ایران همانند دیگر جنبههای هنر عامیانه، در توالی سنتها و آداب و رسوم جامعه شکلگرفته است و از توالی این آداب و سنن بهره فراوانی برده است. در نقاشی قهوهخانهای، هیچگونه محدودیتی از لحاظ سوژه وجود ندارد و دست نقاش بهطور کامل در ترسیم آنچه دلخواهش باشد، باز است.
نقاشی قهوهخانهای در گذر زمان
تاریخ دقیقی را نمیتوان بهعنوان آغاز نقاشی قهوهخانهای در تاریخ ایران ذکر کرد. بیشک علت این امر چیزی جز عامیانه و غیررسمی بودن آن نمیتواند باشد، زیرا بسیار دیگر از هنرهای ایران مانند تذهیب و نگارگری جنبه و کاربرد رسمی و درباری داشتند که بیشک گواه آن صدها قرآن و کتب مذهبی و حتی فرمانهای رسمی حکومتی تذهیب شده و شاهنامه مصور شدهای چون شاهنامه بایسنقری و شاهنامه شاهطهماسبی در ادوار پیشین میباشد.
سرآغاز این هنر به عهد حکومت صفوی و زمانی که تشییع در حال گسترش بود باز میگردد. بهعنوان مثال در دیوار نگار امامزاده زید اصفهان که در آن صحنه ایاز تعزیه امام حسین (ع) تصویر شده و به دوران حکومت شاه سلطان سلیمان صفوی مربوط میشود که در حدود سال ۱۰۹۶ هجری قمری و بهفرمان وی ترسیمشده است. این نقاشیها بسیار دور از جو و فضا و ذائقه هنر درباری است و فقط در سبک ترسیم و تصویر جامگان در این آثار انعکاس کمرنگی از فضای دربار صفوی و بعدها قاجار حس میشود. مسلم آنکه در خلال چند قرن گذشته انواع نقاشی ملهم از فرهنگ روستایی بهموازات هنر رسمی و درباری رشد میکرده است؛ اما نقاشی موسوم به «قهوهخانهای» جریانی متفاوت و متأخر است.
به گفته احمد خلیلی، یکی از هنرمندان مکتب نقاشی قهوهخانهای، در خصوص پیشینه و قدمت این مکتب اینگونه میگوید: “قدمت این نقاشی به دوره صفوی میرسد البته آن زمان این نقاشی بهصورت فعلی و بر روی بوم نبود بلکه بر روی قلمدان، کاشی، چوب، گچ و غیره؛ اما به همین شیوه کار میشد و بسیاری از حمامها و زورخانههای قدیمی مزین به کاشیهایی با این نقاشیها بود و در زمان قاجاریه یعنی حدود ۸۰ یا ۹۰ سال قبل استاد قوللرآغاسی و استاد محمد مدبر برای اولین بار این نقشها از روی کاشی به روی بوم منتقل کردند.
تصویر ۱: انواع نقاشی قهوهخانهای
قبل از دوره صفویه به دلیل پیشینه روستایی و قبیلهای مؤسسان دولتها، از فضاهایی چون «قهوهخانهها»، «زورخانهها» و «خانقاهها» خبری نیست زیرا فرد در محیط به آن درجهای از آزادی نرسیده است که بخواهد زمانی را در شرایط فارغ و منفک شده از ایل و خانواده بگذراند. با توسعه عرصه تصمیمگیری دولتی که مصادف با شکلگیری دولت مقتدر و فراگیر در شهرهاست، فردیت شکل گرفت و مکانهایی چون «قهوهخانهها»، «زورخانهها» و «خانقاهها» که به معنای «حوزه عمومی» است، سازماندهی شد.
افتخاری در خصوص سبک و شیوه نقاشی قهوهخانهای میگوید: “سبک و شیوه نقاشی قهوهخانهای متأثر از سبک شمایل نگاری است که در زمان شاه اسماعیل صفوی در ۹۰۷ تا ۹۲۰ قمری و پس از رسمی شدن مذهب شیعه در ایران پدید آمد “.
همانطور که میدانیم “نقاشی موسوم به قهوهخانه، برخلاف جریانهای نقاشی آکادمیک و نگارگری جدید، خارج از حوزه هنر رسمی رشد کرد. این نوع نقاشی روایی است که مقارن با جنبش مشروطیت بر اساس سنتهای هنر مردمی و دینی و با اثرپذیری از طبیعت نگاری مرسوم آن زمان، به دست هنرمندان مکتب ندیده، پدید آمد و به بارزترین جلوههایش در عصر پهلوی رسید “.
تصویر ۲: نقاشی قهوهخانهای درباری
ساریخانی در کتاب نقاشی قهوهخانهای در دوره قاجار در خصوص شرایط اجتماعی و زمان پدید آمدن این کتب از منظر بررسی دلایل تبلور این نقاشی چنین میگوید: “همانطور که شاهنامه فردوسی در زمانی تنظیم شد که مردم ایران از تسلط کارگزاران متعصب و ترکان بر مقدارت خود رنج مبردند. نقاشی قهوهخانهای نیز در برههای از زمان شکل گرفت که توده مردم از رخنه و نفوذ دو ابرقدرت سیاسی همزمان خود (روسیه و بریتانیا) بر ایران به ستوه آمده بودند؛ بنابراین برای حفظ وحدت ملی و جلوگیری تأثیرات بیشازحد هنر بیگانگان بر فرهنگ و هنر ایران بهخصوص نقاشی گرایش به مضامین حماسی شاهنامه فردوسی پیدا کردند و این تمایل با انقلاب مشروطیت شدت یافت “.
مضامین و دستمایه نقاشان قهوهخانهای، بهمنظور خلق و آفرینش آثار خود؛ روایات پراحساس مذهبی، حماسی و ملی بود که جانمایههای بسیار پربار و معنوی برای خیالپردازیهای عاشقانه و جانانه هنرمندان آماده میکرد. گفتنی است نقش شمایل گردانها و کمی بعد تعزیهخوانان و شاهنامهخوانان نیز در رواج این نقاشی کم نبود؛ البته نقش اصلی حمایت این هنرمندان مقدم بر مردم، صاحبان قهوهخانهها بودند. بهطورکلی مضامین نقاشی قهوهخانهای سخت موردتوجه و علاقه معنوی مردم بود. گویی آنها تمام آرزوهای خود از قبیل رشادت، پاکی همانند اولیاء اله، فداکاری و خیر بودن و سایر خصایص نیک انسانی را در میان نقشها و رنگهای پردههای نقاشی جستوجو میکردند.
با توجه به حامیان اصلی این نوع نقاشی، میتوان گفت خاستگاه اولیه نقاشی “خیالسازی ” قهوهخانهها بودند؛ زیرا نه فقط نقطه پیوندی نزدیک با نقالی داشت و ارتباطی عمیق با مردم کوچه و بازار برقرار میکرد، بلکه همانگونه که در فوق به آن اشاره گذرایی گردید صاحبان قهوهخانهها از نخستین سفارشدهندگان آن به شمار میآمدند و نقاشان آن نیز بیشتر در این مکان بیتوته میکردند. “از جمله میتوان از مشهدی صفر اسکندریان، عباس تکیه، اصغر امامی، احمد میر اشرف، حاج حسین عرب، کربلایی علی روغنی و اکبر دواتگر نام برد “.
نقاشی قهوهخانهای علاوه بر قهوهخانهها در سایر اماکن و محافل نیز نصب میشد از جمله: “محلهای عزاداری، دکانها، زورخانهها و حمامها. ضمنا موضوع پرده را نیز محل نصب آن تعیین میکرد؛ مثلا موضوع عاشورا برای تکایا، رشادتهای حضرت علی (ع) و جوانمردیهای پوریای ولی برای زورخانهها، موضوع جوانمردی قصابی و داستانهای شاهنامه فردوسی برای قهوهخانهها و برای نقالان سفارش داده میشد “.
تصویر ۳: نقاشی قهوهخانهای شاهنامه اثر استاد منصور وفایی
در ابتدا بخصوص در دوره صفویه قهوهخانهها مکانی مخصوص برای حضور اعیان و اشراف بود و موقعیتی درباری به حساب میآمد ولی از اواخر دوره صفوی بهویژه در دوره قاجاریه قهوهخانه در مکانهای مختلف شهر رونق گرفت و همه میتوانستند از آن استفاده کنند. از زمان ناصرالدینشاه (۱۳۶۴-۱۳۱۴ هجری قمری) به اینطرف پیشه قهوهچی گری یا قهوهخانهداری در شهرهای بزرگ از جمله تهران شناخته شد و عمومیت یافت. لذا بیشترین توجه در این رساله بر روی آثار و تأثیری که آنها در جهت دید آمدن انقلاب مشروطیت داشتند.
قهوهخانه در ابتدا علاوه بر اینکه محلی برای نوشیدن قهوه و چای بود همچنین محلی مناسب برای گروههای مختلف بود تا باورهای خود را تبلیغ کنند. این تبلیغ به دو روش صورت میگرفت:
۱- با اجرای نمایش از راه نقل حکایات افسانهای و حماسی
۲- پرداختن به بحثوجدل و تبلیغ اعتقادات دینی و مذهبی
“قهوهخانه در اصل محلی برای نوشیدن قهوه است که برای نخستین بار در قزوین و در زمان سلطنت شاهطهماسب اول صفوی (۹۳۰-۹۸۴ هجری قمری) وارد معماری ایران شده است و بعد در دوره شاهعباس اول (۹۶۶-۱۱۰۳۸ هجریقمری) با انتقال پایتخت از قزوین به اصفهان باعث رواج آن در اصفهان شد “.
در پاتوقهایی همچون قهوهخانهها امکان تماس آزاد وجود دارد زیرا حضور افراد بدون تکلف و تحمیل بایدها و نبایدهای گروه است. از حضور رسمی قوانین و سنتها کمتر خبری هست. آنچه در اینجا حکمرانی میکند قواعد معطوف به گفتوگو و تعامل است. آدمها آمدهاند تا با یکدیگر در حوزهای آزاد و خارج از تقلیدات روزانه و در مورد علایق عمومی به تبادلنظر بپردازند.
مردم نقاشی قهوهخانه را ناخودآگاه بهعنوان رسانهای عمومی و مورد پسند پذیرفتند؛ وقتی رسانهای را به کار میگیریم هم ما و هم آن رسانه و تحت کنش قرار میگیریم و به کار گرفته میشویم، بهخصوص جایی که رسانه تنوعی از کارکردها را دارا است (تصویر- صوت- حرکت و …). رسانه ناگزیر بر افکار عمومی تأثیر گذاشته و حتی هدایت سیاستهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی توسط رسانه بر جوامع انکارناپذیر است. مردم نیز با پذیرش این هنر در اجتماعات خود و با ارتباط با این رسانه (نقاشی قهوهخانه) از نقاشی و نقالی که در قهوهخانهها اجرا میشد تأثیر میگرفتند و در مقابل نقالان و شاهنامهخوانان نیز از حس مخاطبین و هنرمند نقاش نیز از فضای حاکم بهره میبرد و این رابطه بدون شک و بهطور حتمی کاملا دوسویه و تأثیر برانگیز بوده است که منجر به آفرینش چنین گنجینههای ارزشمندی گردیده است.
همانگونه که اشاره شده نقاشان این سبک کار خود را “خیالی سازی ” میدانستند. به دلیل اینکه بعضا همزمان با صوت و لحن نقال و شاهنامهخوان شروع به خلق و آفرینش اثر خود مینمودند و بدون بهرهگیری از مدل، برداشت ذهنی و خیالات خویش را به تصویر میکشیدند. معمولا نقاشان این مکتب جزء نقاشان طراز اول، رسمی و درباری نبودند و با توجه به بضاعت مالی که داشتند مجبور بودند از مواردی استفاده نمایند که کیفیت خوبی نداشت و به همین دلیل نیز ماندگاری آثار آنها کاهش مییافت.
سعیدیان دلیل ترویج نقاشی قهوهخانه را اینگونه بیان میکند: «گسترش قهوهخانه و رونق کار نقالان و ترویج تشیع و به راه افتادن پردهداران در دوران صفوی همه از عواملی هستند که بیشک در تکامل اینگونه پردهها مؤثر بودهاند. اگر اولین نقاشیهای قهوهخانهای را همان استادکارانی کشیده باشند که معمولا درودیوار و سقف خانههای اعیانی را تزئین میکردهاند پیداست که در سالهای بعد از افزایش حجم کار باعث پدید آمدن گروه خاص از نقاشان شده است که تخصصشان کشیدن اینگونه پرده و حتی نوع خاصی از آنها مثلا مذهبی بوده است».
“نقاشی قهوهخانه، زمانی مبانی معنایی و ساختاری خود را باز مییافت که در آن نظام فکری کهنه و استبدادی جای خود را به تفکر مردمسالار میداد. ظهور یک شیوه نقاشی از دل قهوهخانه نشان همین پویایی است، نقاشی قهوهخانه همانگونه که از اسمش پیداست و همچنین در سطرهای آمده به آن اشاره شد نقاشی است که تابع یک مکان است و از شرایط فضایی آن برای موجودیت بخشیدن به خویش استفاده میکند.
به نقل از چنگیز محمودزاده همچنین با استناد به فحوای کلامی این آثار میتوان با اشاره به این مطلب که “عمر نقاشی قهوهخانهای چندان طولانی نیست آن را همچنان بهعنوان آخرین نمونه نقاشی روایی ایران مطرح دانست “. هنری که تولد خود را در دوره صفوی و رشد آن در دوره مشروطیت و بلوغ و شکوفایی آن در دوره پهلوی میباشد.
تصویر ۴: نقاشی قهوهخانه جنگ روز عاشورا
منابع:
کتاب نقاشی قهوهخانهای در دوره قاجار، کتاب تجلی شاهنامه در نقاشی قهوه خانهای، کتاب سرزمین و مردم ایران، کتاب خیالیسازی هنری برخاسته از عزاداریهای مردم، کتاب خوانشی بر نقاشی قهوهخانه، کتاب پاتوق و مدرنیته ایرانی