مرگ گیل گمش /The Death of Gilgameš/
این عنوان از سوی کرامر kramer, برای چند متن بسیار ناقص ابداع شده است که شاید متعلق به متن مبسوطی حاوی چهار صد و پنجاه سطر باشد. هنوز معلوم نیست که مقصود مرگ کیست؟ شاید مرگ انکیدو باشد.
مرگ…
این موضوع ترجمه سومری آن. ا. کور. لو. تی. لا. شه. en. e. kur. lu. ti. la. šè است و گیل گمش و هوواوا Huwawa، گیل گمش و جنگل سدر نیز نامیده میشود. این متن، بر روی لوحههایی از منابع مختلف عمدتاً نیپور و اوروک با گونههای فراوانی…
این متن همچنین گیل گمش و درخت هولوپو Huluppu، نامیده میشود. در این قصه روابط با اینانا کاملاً متفاوت است. متن با مقدمهای شروع میشود که به روز های گذشته اشاره دارد درزمانی که روشنی و هر چیز دیگر برای نخستین بار آفریده شد. یک درخت هولوپو…
این خود وصف خلاصه شده ای از فرود آمدن اینانای سومری است که (۱۳۸ سطر در مقابل ۴۱۰ سطر بعدی) در الواح بابلی باقی مانده است. ایشتار تصمیم میگیرد که فکر خود را متوجه سرزمین بدون بازگشت یعنی قلمرو ارش کی گال کند که بهتفصیل بهعنوان محلی غم…
شاکان /شاکان/ šakan/šakkan
خدای سومری؛ در متون آکدی امه سال Emesal گونۀ دیگر صورت شوموقان šumuqa بهکاررفته است. ریشه شناسی آن مشکوک است ولی این نام به نظر میرسد که دلالت بر یک جانور چهار پا داشته باشد. او خدایی باستانی و از دورۀ سلسلهای…
حماسۀ گیل گمش /The Gilgamesh Epic/ _(_ تصویر ۳۷)
این حماسه بهصورتی که در ترجمههای جدید عرضه شده است مرکب از چندین منبع است. مفصل ترین متن حدود هزار و پانصد سطر تجدید چاپ گونه ای موسوم به نینوایی از کتابخانه آشور بانی پال است و به دوازده…
الف) در بینالنهرین جهان فرودین با حسن تعبیرهای گوناگون همچون کور Kuf در سومری« سرزمین کوهستانی» یا«خارج»، کی گال Kigal « جای بزرگ»، ادین edin « دشت»، آرالی Arali کور. نو. گی kur. nu.gi = سرزمین بدون بازگشت است و معادل های خود را در اکدی…
انکیدو / Enkidu /
در اسطورهشناسی بینالنهرینی، انکیدو همکار گیل گمش است. این نام به معنای« فرمانروای جای خوب » است. در پیشگامان سومری حماسۀ اکدی انکیدو در گیل گمش و هوواوا Huwawa و بهطور برجسته تری در حماسۀ گیل گمش و جهان فرودین ظاهر…
بخش دوم داستان باستانی گیلگمش :
گیلگمش طره های بلند گیسوانش را شست و سلاح هایش را تمیز کرد. موهایش را از روی شانه ها به پشت افکند. لباسهای لکه دارش را بدور افکند و جامه نو به تن کرد، ردای شاهی خود را پوشید و آن را محکم به خود پیچید. وقتی…
بخش چهارم داستان باستانی گیلگمش :
گیلگمش به تلخی برای دوستش انکیدو گریست. چون یک شکارچی آواره بیابان شده در دشتها خروشید و با آزردگی گفت:« چگونه می توانم بیارامم، چگونه می توانم در آرامش باشم. اندوه، در قلب من جای گرفته است. برادرم اکنون…