رنجبران ژاپن باستان

عکس 1928.31.jpg (900×747) %d8%b1%d9%86%d8%ac%d8%a8%d8%b1%d8%a7%d9%86-%da%98%d8%a7%d9%be%d9%86-%d8%a8%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d9%86 Tarikhema.org

طبقات منفصل- آزمایشی در ملی کردن اراضی- تثبیت دستمزد به وسیله حکومت- قحطی- صنایع دستی- پیشه‌وران و اصناف

مردم ژاپن، که در عصر امپراطوری به هشت‌سی (طبقه منفصل یا کاست) تقسیم شده بودند، در عهد ملوک‌الطوایفی به صورت چهار طبقه یا بلکه صنف درآمدند: طبقه سامورای، طبقه صنعتگر، طبقه کشاورز، و طبقه بازرگان، که پست‌تر از سه طبقه دیگر به شمار می‌رفت. غیر از این طبقات، کثیری برده‌ نیز وجود داشتند. اینان قریب پنج‌درصد جمعیت را تشکیل می‌دادند و جنایتکاران و اسیران جنگی و همچنین کودکانی را که به وسیله والدینشان به فروش رسیده یا به وسیله آدم‌ربایان دزدیده و فروخته شده بودند، در برمی‌گرفتند. طبقه منفصلی به نام «اتا» نیز دیرزمانی دوام آورد. اعضای این طبقه قصابان و دباغان و رفتگران بودند و، به مناسبت مشاغل خود، پلید و قابل‌اجتناب و اخس‌ناس محسوب می‌شدند.

بیشتر مردم ژاپن، که در عصر یوشیمونه به سی‌میلیون می‌رسیدند، کشتکار بودند و با جدیت تمام در زمینهای قابل کشت، یعنی یک هشتم سرزمین کوهستانی ژاپن، کشاورزی می‌کردند. دولت، در دوره عظمت شهرنارا، اراضی را ملی کرد و به کشاورزان اجاره داد. کشاورزان می‌توانستند قطعات زمین را مدت شش سال یا مادام‌العمر در اختیار گیرند. اما، به فکر آنکه سرانجام باید اراضی را به دولت پس دهند، در نگاهداری و بهبود آنها قصور می‌ورزیدند. پس، دولت بار دیگر مالکیت خصوصی را برقرار گردانید، ولی پذیرفت که هر سال در فصل بهار مبلغی به کشتکاران کمک کند. با وجود این کمک، زندگی کشتکاران بخوبی نمی‌گشت، و به همین علت، آنان از کاهلی و انحطاط مصون می‌ماندند! مزراع بسیار کوچک بودند، و حتی در دوره ملوک‌الطوایفی زمینی به وسعت ۵،۲ کیلومتر مربع وسیله معیشت دوهزار تن محسوب می‌شد. برزگر موظف بود که سالیانه سی‌روز برای حکومت بیگاری کند. اگر در مدت بیگاری مختصر سستی یا غفلتی از او سرمی‌زد، با ضربت نیزه به زندگیش خاتمه می‌دادند. حکومت، در قرن هفتم ۶ درصد، در قرن دوازدهم ۷۲ درصد، و در قرن نوزدهم ۴۰ درصد محصول برزگران را به عنوان باجهای گوناگون از آنان می‌گرفت. برزگران کارافزارهای بسیار ساده و ابتدایی به کار می‌بردند. در زمستان جامه پست سبکی می‌پوشیدند

در سال ۱۶۹۹ والدین از فروختن فرزندان خود منع شدند.

کود انسانی برای حاصلخیز ساختن زمین همواره ضرورت داشت.

در ماههای تیر و مرداد، برزگران حق داشتند که از ظهر تا ساعت چهار استراحت کنند. دولت در تمام مدتی که برزگران برای آن بیگاری می‌کردند، به برزگران بیمار خوراک می‌داد و آنانی را که درمی‌گذشتند، مجاناً به خاک می‌سپرد!

و در تابستان معمولا چیزی به تن نمی‌کردند و سازو برگی جز ظرفهای برنج و چند کاسه و قاشقهای میله‌ای نداشتند. خانه‌های آنان کلبه‌هایی آنچنان سست بود که ساختن آنها بیش از سه چهار روز به طول نمی‌کشید. گاه به گاه زلزله کلبه‌ها را با خاک یکسان می‌کرد. قحطی نیز پیکرهای کشاورزان را از تاب و توان می‌انداخت. در عصر توکوگاوا، اگر برزگری برای دیگری کار می‌کرد، دستمزد او مانند سایر دستمزدها ازجانب حکومت تعیین می‌شد. با این وصف دستمزدها سخت نازل بود. کاموچومی در کتاب هوجوکی، که یکی از مشهورترین آثار ادبی ژاپن است، می‌نویسد که در هشت سال فاصله ۱۱۷۷و ۱۱۸۵ مصیبتهای گوناگون –زلزله و قحطی و حریق- کیوتو را تقریباً به نابودی کشانید. شرح قحطی سال ۱۱۸۱، که نویسنده خود شاهد آن بوده است، یکی از نمونه‌های اصیل نثر ژاپنی است:

در همه ولایات، مردم زمینهای خود را رها کردند و به بخشهای دیگر رفتند، یا خانه‌های خود را از یاد بردند و رفتند تا در کوهها به سر برند. همه نوع دعا رواج گرفت و حتی مراسم دینی، که در اوضاع متعارف نامعمول بود، احیا شد. اما هیچ یک سودی نداد. اهالی پایتخت درصدد برآمدند که اشیای گرانبهای خود را یکایک [برای نان] فدا کنند، ولی کسی پروای آنها نداشت. گدایان در راهها انبوه می‌شدند، و بانگ مویه آنان در گوش ما طنین می‌افکند. همه از گرسنگی به جان آمده بودند، و به مرور زمان، از بینوایی، به ما آن رسید که در قصه «ماهی برکه کوچک» به ماهی رسید! عاقبت، حتی مردم ظاهر آراسته، که کلاه بر سر و کفش به پا داشتند، خانه به خانه می‌رفتند و با ابرام گدایی می‌کردند. گاهی، در همان حال که از حرکت موجوداتی چنان فلکزده به حیرت می‌افتادی، می‌دیدی که در برابر چشمانت از پا درمی‌آیند. کسان بیشمار در زیر دیوارهای باغها یا کنار جاده‌ها از قحطی می‌مردند، و اجساد آنان جهان را از بوهای بد می‌آکند. سپس، بر اثر دگرگونی اجساد، مناظری که چشم تاب دیدنش نداشت به وجود می‌آمد. مردم بی‌نان خانه‌های خود را فرو می‌کوبیدند و سازو وبرگ آن را در بازار می‌فروختند. گفته‌اند که توده‌ای از ساز وبرگ خانه نمی‌توانست معیشت یک تن را در یک روز کفایت کند. مشاهده قطعات مزین به شنگرف یا ورقه‌های سیم و زر در میان هیمه‌ها عجیب می‌نمود. نکته بسیار اسف‌آور دیگر این بود که هرگاه مرد و زنی سخت بسته یکدیگر بودند، آن که محبتی سرشارتر و وفایی عمیقتر داشت، زودتر از دیگری جان می‌داد، زیرا چیزی را که محتملا از راه گدایی به دست آورده بود، به محبوب خود واگذاشته بود! پرپیداست که والدین پیش از فرزندانشان می‌مردند. نوزادانی دیده می‌شدند که به پستانهای مادران مرده خود آویخته بودند، بی‌آنکه از مرگ آنان آگاه باشند. شمار کسانی که تنها در ماههای چهارم و پنجم در مرکز کیوتو درگذشتند ۴۲۳۰۰ بود.

این فاجعه را با چهره درخشان کیوتوی ۱۶۹۱، به شرحی که کمپفر نقل می‌کند، بسنجید:

کیوتو خزانه بزرگ همه فراورده‌ها و کالاهای ژاپن، و مهمترین شهر تجارتی امپراطوری است. در این شهر، بندرت خانه‌ای می‌بینیم که در آن چیزی ساخته یا فروخته نشود. در اینجاست که مس را تصفیه می‌کنند، پول سکه می‌زنند، به چاپ کتاب می‌پردازند، و بر

شدیدترین حریق ژاپن در ۱۶۵۷، در یدو (توکیو) روی داد و شهر را کاملا منهدم کرد و ۰۰۰،۱۰۰ تن را کشت.

گرانبهاترین پارچه‌ها گلهایی از زر و سیم می‌بافند. در اینجا فراوانند بهترین و کمیابترین رنگمایه‌ها، هنرمندانه‌ترین حکاکیها، همه نوع ابزار موسیقی، تصویرها و گنجه‌های صیقلی، اشیای گوناگون- از طلا و سایر فلزات، مخصوصاً فولاد- همچون آبدیده‌ترین تیغها و سلاحهای دیگر، و همچنین باشکوهترین و خوشنماترین جامه‌ها و همه نوع بازیچه و عروسکهایی که سرخود را به حرکت درمی‌آورند، و چیزهای بیشمار دیگر که ذکر نام آنها از مجال سخن بیرون است. مختصر کلام، هرچه فکر بدان رسد، درکیوتو یافت می‌شود، و هر چه در خارج در نهایت پاکیزگی فراهم آید، به وسیله هنرمندان این پایتخت مورد تقلید قرار می‌گیرد. درخیابانهای عمده، خانه‌هایی که عهده‌دار فروش چیزی نباشند معدودند، و من به نوبه خود به اینان، که برای فراورده‌هایی چنان فراوان خریدار می‌یابند، با ستایش می‌نگرم.

مدتها پیش از این زمان، صنایع و هنرهای چین به ژاپن راه یافته بود. ژاپن، همچنان که امروز در تهیه کالاهای ارزان ماشینی از مربیان غربی خود پیش افتاده است، در عصر توکوگاوا، در پرتو فراگرفتن همه هنرها و صنایع چین و کره، با آن کشورها بنای رقابت گذاشت و گاهی از آنها پیش افتاد. ژاپنیان، مانند اروپاییان قرون وسطی، بیشتر کارها را در محیط خانواده صورت می‌دادند. خانواده‌ها فن یا مهارت خود را از نسلی به نسلی می‌رساندند و غالباً به نام حرفه خود نامدار می‌شدند. ژاپن، همانند اروپای قرون وسطی، دارای سازمانهای صنفی بود. اصناف اساساً از استادان صنعتگر، که بیرحمانه به استثمار شاگردان خود می‌پرداختند و با ورود افراد جدید به صنف خود شدیداً مخالفت می‌ورزیدند، مرکب بود، و کارگران ساده بندرت در اصناف راه می‌یافتند. صنف صراف یکی از صنفهای نیرومند به شمار می‌رفت، و صرافان ودیعه می‌پذیرفتند، قبض و سفته صادر می‌کردند، به بازرگانان و صنعتگران و حکومت وام می‌دادند. در حدود سال ۱۶۳۶، وظایف مهم مالی جامعه بر عهده صنف صراف افتاد، و در شهرها بازرگانان و سرمایه‌داران بزرگ پدید آمدند و با رشک و خشم به اشراف فئودال، که قدرت سیاسی را در انحصار خود داشتند و طلاپرستی را نکوهش می‌کردند می‌نگریستند. در جریان عصر توکوگاوا، ثروت سوداگران تدریجاً فزونی گرفت و سرانجام، به مدد عطیه‌های امریکا و توپهای اروپا، باعث انفجار ژاپن قدیم شد.

منبع : , جلد اول : مشرق زمین

نویسنده :

نشر الکترونیکی سایت

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ