سابقه تاریخى و نژادى و پیشینه عقیدتى آریائى ها
با سابقه تاريخى و نژادى و پيشينه عقيدتى آريائى ها اشنا شوید
جغرافیاى تاریخى انسانى
ساکنان بومى ایران قبل از هجوم آریائیان به این فلات پهناور، طوایف بزرگى بودند که در غرب و شرق و شمال و جنوب ایران استقرار داشتند: طایفه کاس سو در غرب ، طایفه کادوسیان در شمال ، طایفه تپوریان در مازندان ، طایفه عبدوسیان در خوزستان و طایفه سیاهان در سواحل خلیج فارس مستقر بودند.
اریائى ها اقوام مهاجم مهاجرى بودند که دو هزار و پانصد سال قبل از میلاد به فلات ایران هجرت کردند و بدین سان تعدد نژاد پدیدار شد و زبانهاى گوناگونى بوجود امد و بعدها وحدت نژاد و زبان حاص گردید. نژاد شناسان معتقدند که ساکنان بومى اولیه ایران قوم بلوچ مى باشند. برخى دیگر مردم کرمان ، مازندران و لرستان را قوم اصیل ایرانى مى شناسند.
سابقه تاریخى نژادى و پیشینه عقیدتى آریائى ها؛
اقوام آریائى به هنگام کوچ از محل اولیه خود راهى ایران و هند شدند. در آثار ((ودائى )) وجوه مشترک بسیارى از عقاید آریائیان ایرانى دیده مى شود. ((آسورا)) در متون ودائى که احترام بسیارى دارد، همان ((اهورا)) ى ایرانى است . سابقه تاریخى وجه مشترک عقیدتى آریائیان هند و ایران به هزار و چهار صد سال ق .م . مى رسد. پس از جدائى عقیدتى به تدریج اختلاف دینى و مذهبى حاصل شد.
این جدائى باعت گردید که ایرانیان نسبت به خدایان مردم هند که ((دیو))ها بودند، ابراز بى میلى و نفرت کنند و در مقابل ، هندیان نیز خدایان مردم ایران را پست و زشت شمرند. ((در ایران ، آغاز کار مذهب را باید با ابتداى تاریخ آریائیها در ایران تواءم دانست . پیش از ورود آریائى ها به ایران ، در این سرزمین اقوامى بومى مى زیستند. همچون هند که هنوز هم هستند و طبقه نجسها را تشکیل مى دهند…
بهر حال در وجود اقوام بومى ایرانى (پیش از هجوم آریائى ها) نمى توان شک کرد، که برخى از خصوصیات نژادى ، که هم اکنون در اطراف کرمان وجود دارد، نشان دهنده (یایادگار) نژاد بومى غیر آریائى است . درباره اقوام بدوى ایران ، هیچ اطلاعى در دست نیست و جز به حدس و گمان نمى توانیم قضاوتى بکنیم که مثلا چون بدوى بوده اند، به فتیشیسم یا انیمیسم یا… معتقد بوده اند، یا در شکل تکامل یافته اش ، بت مى پرستیده اند و یا به پرستش مظاهر طبیعت مى پرداخته اند…
آریائیان پس از اشغال هند، فرهنگها و تمدنها و نظامهاى سیاسى و اجتماعى بزرگ بوجود مى آورند که نقطه مقابل مذاهبى است که برادرانشان در ایران ساخته اند، و فرهنگ و تمدنى که آریائیان ایران پدید آورده اند، مغایر فرهنگ و تمدنى است که برادرانشان در هند آفریده اند… آریائیان ایران به سه قوم بزرگ تقسیم مى شوند: قسمتى در شرق خراسان سکنى گزیدند و ((پارتیان )) را تشکیل دادند.
قسمتى دیگر در شمال غربى (آذربایجان تا کردستان ) قرار یافتند و به ((ماد))ها مشهور شدند. و سومین قسمت در اطراف فارس و مرکز و جنوب ماندند و پارسیان خوانده شدند… اگر میان اریائیان اولیه هند و ایران ، در ابتداى ورودشان به این دو سرزمین ، شباهت هایى بیابیم ، عجیب نیست ، که هر دو از یک ریشه اند و از یکجا آمده و به سرزمینهاى متفاوتى رسیده اند… تاریخ نشان مى دهد که مجموعه دستگاه آلهه هند (در مذهب ((ودا))) با مجموعه آلهه مذهب ((میترائیسم ))، مشابه است . در هند میترا ((خدا)) ست ، و در ایران ((مهر)). در آنجا ((دیو)) خداست و در اینجا ((دیو)). و در آنجا و اینجا (هر دو) ((وارونا)) خداست .
تمام خدایان دو مذهب ودائى (در هند) و مهرپرستى (در ایران پیش از زرتشت ) یکى هستند. اساس ((مهرپرستى )) یا ((میترائیسم )) بر این اعتقاد است که ((مهر)) خداى بزرگ است و خدایان دیگر کوچکتر از او. میترائیسم بر اساس پرستش آتش و پرستش قواى طبیعت (مثل باد و طوفان ، خرمى و بهار، آسمان و کوه و جنگل و شب و…) و پرداختن به سحر و جادو است که لازمه پرستش قواى طبیعت و اعتقاد به ارواح خبیث و طیب (که دست اندر کار جهانند) است .
سحر و جادو عبارت از مجموعه اعمالى است که انسان براى در امان ماندن از ارواح خبیث و جذب ارواح طیب انجام مى دهد. مهمترین کار براى گریز و جذب ارواح نیک و بد، قربانى و نذر و حتى جنایان فراوان است ، که سحر و جادو همیشه با جنایت همراه بوده است .
حتى در ((قرن وسطى )) جنازه چهل کودک کمتر از چهل روزه در محراب کلیسائى متروک در ((ورساى )) به دست آمد که دلیلى است بر جنایتکارى سحر و جادو، و بر خلاف آنچه جامعه شناسى (مثلا: دورکیم ) ادعا مى کند، میان سحر و جادو و دین ، هیچ شباهتى نیست ، که سحر و جادو جنبه فردى و ضد اجتماعى دارد، و مذهب جنبه اجتماعى و ضد فرد پرستى .
این است که جادو (مطرود شرع و دین و وجدان عمومى ) همواره پنهانى و مخفیانه در انحراف و گناه زندگى مى کند، در حالى که مذهب همیشه اجتماعى بوده و هست …))